(۲-۲-۲) ماهیت شفافیت گزارشگری در متون مالی
در نگاهی کلی، شفافیت یعنی دستیابی گسترده به اطلاعات مربوط و اتکاپذیر در خصوص عملکرد دورهای، موقعیت مالی، فرصتهای سرمایهگذاری، راهبری شرکتی، و ریسک شرکتهای تابعه( بوشمن و اسمیت[۱۸] ۲۰۰۳).اما از دیدی دقیقتر، شفافیت عموماً به سه دسته تقسیم میشود؛ ۱) تعریفهای مبتنی بر ذینفعان اطلاعات، ۲) تعریفهای مبتنی بر مسئولیت پاسخگویی، و ۳) شفافیت از ابعاد قانون (طاهری، ۱۳۸۹)
دسته اول: بر این باورند که شفافیت یعنی افزایش جریان بهموقع و اتکاپذیر اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در دسترس همه ذینفعان مربوط باشد. در نقطه مقابل آن، نبود شفافیت در اطلاعات به مفهوم ممانعت از دسترسی به اطلاعات صحیح و یا ارائه نادرست اطلاعات یا ناتوانی بازار از کسب اطمینان نسبت به کفایت و مربوط بودن کیفیت اطلاعات ارائه شده تعریف شده است (ویش وانات و کافمن[۱۹] ۱۹۹۹).
دسته دوم: شفافیت را به عنوان افشای اطلاعاتی به وسیله شرکتها که برای ارزیابی عملکرد و انجام وظیفه پاسخگویی ضروری است، بر شمرده است. آن ها معتقد هستند شفافیت ابزاری است برای تسهیل فرایند ارزیابی عملکرد شرکتها. تأکید بر حق دسترسی به اطلاعات با در نظر گرفتن حریم هر دو طرف تهیه کننده و استفادهکننده و امکان ارزیابی عملکرد شرکتها با بهره گرفتن از این اطلاعات، در تعریفها، برجستهتر شده است و دیدگاه مسئولیت پاسخگویی عمیقتری در بر دارد. به واقع، شفافیت ارتباط تنگاتنی با پاسخگویی دارد و علت وجود تقاضا برای شفافیت این است که بازار، شرکتها را بابت سیاستها و عملکردشان مسئول میداند(تجویدی، ۱۳۸۷).
دسته سوم: بُعد سوم از شفافیت در حوزه مسئولیتهای قانونی است، زیرا شرکتها به منظور اجرای دو رویکرد فوق توسط دولت و مراجع قانونگذار، ملزم به پایبندی به الزامات افشا و شفافسازی اطلاعات هستند.
مجموع تعریفهای شفافیت نشان میدهد که وجه مشترک آن ها، کیفیت در اطلاعات خروجی است (طاهری، ۱۳۸۹).
(۲-۲-۳) نقش شفافیت در گزارشگری مالی
بر اساس چارچوب مفهومی گزارشگری مالی، اطلاعات مالی باید دوجنبه مربوط بودن و اتکاپذیری را داشته باشد. اما کیفیت اطلاعات در خصوص شفافیت، بیشتر از دیدگاه افشای اطلاعات مناسب و بهموقع است. افشا به مفهوم انتشار اطلاعات است، اما عکسالعمل حسابداران نسبت به اصل افشا چندان که باید، جالب نیست. امروزه افشای اطلاعات تنها محدود به اطلاعات مالی در چارچوب گزارشهای مالی نیست، بلکه شرکتها معمولاً دستهای از اطلاعات غیرمالی را نیز با هدف اثرگذاری بر تصمیمهای استفاده کنندگان افشا میکنند.
شفافیت یکی از عوامل مهم اثرگذار بر جذابیت شرکت برای سرمایهگذاران و به عنوان یکی از عناصر اصلی در چارچوب نظامهای راهبری شرکتی است. میزان شفافیت بسته به تمایل و توان مدیریت برای تصحیح هر گونه تمایزهای آگاهیدهنده برای مشارکتکنندگان بازار است. در درازمدت، بازارهای سرمایه تنها از طریق استقرار یک محیط اطلاعاتی شفاف پیشرفت خواهند کرد( مدهانی ۲۰۰۹) .
(۲-۲-۴) محدودیتهای افشای اطلاعات و افزایش شفافیت
بهرغم همه استدلالهایی که در ارتباط با پذیرش شفافیت بیشتر وجود دارد، شرکتها تمایلی به افشای داوطلبانه همه اطلاعات مربوط به خود را ندارند. زیرا دلایل آن را هزینه های مرتبط با جمع آوری، پردازش و افشای اطلاعات، وجود منافع مرتبط با افشا نکردن و وجود پدیده عوامل خارجی برشمردهاند.
جمع آوری، طبقهبندی و افشای اطلاعات، نیازمند تلاش، زمان و منابع مالی است. طبیعی است که شرکتها بسته به میزان در دست داشتن این سه عامل تا جایی اطلاعات را افشا میکنند که هزینه ها و منافع نهایی افشا برابر شود. از سوی دیگر، چون اندازهگیری دقیق و عینی این هزینه ها و منافع مشکل است، اغلب شرکتها در جهت افشای کمتر از حد کامل حرکت میکنند.
در صورتی که تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متقابل استراتژیک بین شرکتها وجود داشته باشد، افشای اطلاعات بیشتر سبب از دست دادن مزیت رقابتی آن ها میشود و سودآوری شرکتها کاهش مییابد. در چنین شرایطی قوانین سختگیرانه مرتبط با افشا در جهت افزایش شفافیت مطلوب نیست و شرکتها به دنبال راههایی برای افشانکردن یا افشای کمتر خواهند بود (صمدی، ۱۳۸۹).
پدیده عوامل خارجی زمانی ایجاد میشود که از اطلاعات افشاشده یک شرکت برای ارزش گذاری شرکت دیگری استفاده شود، طوری که باعث همبسته شدن ارزش این شرکتها به یکدیگر گردد. اثر این پدیده فاصله گرفتن ارزش اجتماعی و خصوصی اطلاعات است. در صورت آگاهی شرکتها از این امر، انگیزهای برای افشا و بنابرین شفافسازی کمتر از حد کامل به وجود میآید. با فرض وجود چنین دلایلی، شرکتها انگیزه کافی برای افشانکردن یا افشای کمتر از حد مطلوب متقاضیان دارند و در نتیجه سازوکار بازار آزاد نمیتواند حدّ بهینه افشای اطلاعات را تعیین کند و بازار به سمت کاهش شفافیت سوق مییابد. بنابرین نقش نهادهای قانونگذار در الزامی کردن افشای اطلاعات و افزایش شفافیت اطلاعات ارائه شده، برجسته میشود(پارسائیان، ۱۳۸۶).
(۲-۲-۵) چرا شرکتها دست به افشای داوطلبانه میزنند؟
در عمل، میان کیفیت و کمیت اطلاعاتی که شرکتهای مختلف تهیه و منتشر میکنند و اطلاعاتی که سهامداران و اعتباردهندگان نیاز دارند، شکاف عمیقی وجود دارد. نهادهای سرمایهگذاری به اطلاعاتی بهموقع، اتکاپذیر و کامل نیازمند هستند تا نسبت به مسئولیت نمایندگی مدیریت و تصمیمهای سرمایهگذاری خود قضاوت نمایند (مدهانی ۲۰۰۹). از طرفی، ایجاد و نگهداری نظام افشای پیچیده مالی چندان ارزان نیست؛ زیرا شرکتها مجموعه متعددی از اقلام مالی و غیرمالی دارند که به طور معمول افشای آن ها چندان ساده نیست. از اینرو بر اساس ساختار بازارها، در هر کشوری مجموعهای از منابع بر قواعد حسابداری و افشا مقرر شده است که شرکتها ملزم به رعایت آن میباشند (بوشمن واسمیت ۲۰۰۳). شرکتها به طور عمده، هر روزه با تصمیمها و پیشبینیهای متعددی مواجهند. آن ها در مورد پیشبینی درآمدها توسط مدیریت، جلسات سرمایهگذاران و تحلیلگران، مجامع خرید سهام یا انصراف از خرید، حضور سرمایهگذاران، افشای مربوط به سرمایهگذاران در سایتهای خبری شرکت و سایر پرونده های قانونی، اطلاعات را به صورت داوطلبانه افشا میکنند. گاهی بهدلیل وجود هزینه های مرتبط با گزارشگری داوطلبانه و یا تمایل نداشتن شرکت به آگاهی رقیبان از وضعیتها و اطلاعات خاص، تمایل چندانی به افشای موارد بیشتر در بین شرکتها وجود ندارد و این دسته از شرکتها تنها به ارائه اطلاعات کلی در خصوص موارد مقرر طبق قانون و نه بیشتر از آن میپردازند(مدهانی ۲۰۰۹).