ع- نخست نظردکتر بیلان : نظر ایشان با توجه به اینکه در قران بیشتر به نیکوکاری و احسان تأکید شده از این روی مردم برانگیخته میشوند که بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کنند. اگر چه بیان میکند که در کتاب آسمانی مسلمانان نام چنین نهادی به صورت آشکار وجود ندارد اما نخستین کسی که این قانون را تفسیر کرده پیامبر اسلام میباشد[۶].
ق-در نظر دیگری دی نوفال بیان میکند که این موضوع از صدر اسلام وجود داشته است. ولی در ابتدا از دیگر صدقات متمایز نبوده. ولی از آنجایی که مسلمانان برای ایفای نقش دینی خود بخشی از مایملک خویش را برای ارتزاق رهبران دینی و مبلغین مذهبی اختصاص میدادند به صورتی که این املاک به هیچ وجه از حبس و وقف قابل خارج شدن نباشد و بدین ترتیب وقف ثروتی عظیم پشتوانه دین اسلام برای نشر و تبلیغ بوده است.[۷]
ن-سومین اندشمند غربی دکتر گالیچی در نگاهی عجیب عقیده دارد که وقف نیز مانند باقی احکام اسلامی از دیگر ملل اقتباس شده و ازعقدی شبیه عقد وقف در روم نام میبرد و معتقد است که آنچه باعث می شده که مسلمانان اموال خویش را وقف کنند همان انگیزه ای بوده که ملل دیگری که اسلام ازآنها اقتباس کردهاست.[۸] دکتر بندرچی با بیان دلایلی این بحث را رد میکند و به خوبی نشان میدهد که آنچه در روم بوده گرچه بسیار شبیه به وقف است اما احکام آن بسیار متفاوت میباشد از جمله اینکه در آن عقد نیاز به قبول بالاترین مقام مملکتی است ولی در عقد وقف در اسلام اجازه وقف کردن نیازی به اجازه کسی ندارد و فرد به محظ اراده میتواند مال خویش را وقف کند. در مورد قبول از طرف حاکم در وقف عام در قانون ماده ای آمده است اما همان طور که در جای خودش توضیح خواهیم داد این با آن چه در روم بوده متفاوت خواهد بود و در وقف عام آن گونه که از قبض یاد می شود این نیست که اجازه مقام حکومتی لازم است.
و-به عقیده دکتر فان برشیم علاوه بر اینکه وقف در اسلام یکی از مهمترین بحث های حقوقی است. بلکه منشاء وقف را اراضی مفتوح العنوه که در فقه به آن «فی»گفته می شودنام برده. او بیان میکند که در زمان پیامبر اسلام ایشان حق داشته که هر گونه تصرفی در این اراضی داشته باشند .[۹] نظر ایشان درست میباشد از این جهت که پیامبر اسلام به عنوان حاکم جامعه اسلامی اختیار اداره و استفاده از این اموال را داشته اند و می توانسته در اینگونه اموال دخل و تصرف کند.
ه-وقف از نظر حقوقی به تاسی از نظر فقها ، حبس عین و تسبیل ثمره بر حسب نیت واقف است. چنان که ماده ۵۵ ق.م چنین میگوید : «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس ومنافع آن تسبیل شود».
از نظر قانون مدنی، مالی قابل وقف است که عین آن حبس شود؛ یعنی نخست بایستی به اراده مالک ، مصون از نقل و انتقال وتلف گردد. برای جلوگیری از نقل وانتقال ملک به وراث یا تملک قهری به طلبکاران مال موقوف بایستی ازشمار دارایی های مالک واقف بیرون برود. بایستی به این نکته نیز اشاره کرد که در مورد انتقال قهری به طلبکاران زمانی می توان از این امر جلوگیری کرد که واقف برای اضرار به طلبکاران ملک را وقف نکرده باشد و همچنین در زمانی که مالک توانایی پرداخت بدهی طلبکاران را ندارد نمی بایستی و حق ندارد مال خویش را وقف کند. در اینکه لازمه وقف مال «فک مال »میباشد تردیدی وجود ندارد، تنها بحث در این است که آیا ملکیت ، پس از جدا شدن از دارایی واقف، به موقوف علیهم انتقال پیدا میکند یا خیر، خود اصالت وشخصیت پیدا میکند؟ در این مورد در بحث های آینده به طور معقولی پاسخ خواهیم داد.
۱-۱-۱-۳- تقسیم بندی وقف
الف:تقسیم وقف به اعتبار موقوف علیهم
۱-وقف خاص: وقف بر شخص یا اشخاص مانند وقف بر اولاد. در این گونه وقف، واقف مصداق موقوف علیهم را مشخص میکند و از این طریق موقوف علیهم مورد نظر خویش را از عموم متمایز کرده و مال را در راه آنان حبس کرده و به قبض میدهد. [۱۰]
۲-وقف عام:وقف به جهات و مصلحت عموم (جهات عامه)مانند وقف مسجد و مدرسه (عناوین عامه)مانند وقف بر فقرا.در این نوع وقف که به نوعی قصد قربت نیز در آن دیده می شود فرد مال خویش را برای عموم در راه خداوند حبس میکند و در اینگونه وقف ها معمولا هدف خشنودی خداوند و توشه برداشتن برای آخرت میباشد.[۱۱]
ب:تقسیم وقف به اعتبار مدت زمان وقف
۱-وقف موبد(الی الابد): همان گونه که گفته شد در وقف اصل بر ابدی بودن آن است در فقه امامیه و اکثر فقها نیز نظری اینگونه دارد اما در نظر اهل سنت که در مباحث پیشین بیان شده است نیز می توان نظراتی را یافت که بیانگر این موضوع هستند که وقف به صورت موبد نیست.[۱۲]
۲-وقف موقت: یعنی تصریح به زمان معلوم باشدکه پس ازانقضای آن، موقوف از وقفیت(حالت وقف )خارج شود. بر این معنا که پس از انقضای مدت وقف، آثار حقوقی و فقهی نهاد وقف بر آن بار نمی شود ، هرچند از نظر اکثر فقهای شیعه و بیستر فقهای اهل سنت ، وقف موقت صحیح نیست و عنوان آن حبس است ونه وقف.[۱۳]
ج:تقسیم وقف به اعتبار نوع مال
۱-وقف اموال غیرمنقول: یعنی وقف اموالی که به صورت مال ثابت الاصل است؛مانند وقف خانه ،باغ یا زمین. [۱۴]
۲-وقف اموال منقول: یعنی وقف اموالی که نقل و انتقال آن بدون اینکه تغییر یابد ممکن باشد. به عبارت دیگر ،امکان انتفاع حلال از آن با بقای عین وجود دارد.
لازم به ذکر است فقهای شیعه و اکثرعلمای اهل سنت وقف اموال منقول را جایز می دانند.[۱۵]
د:تقسیم وقف به اعتبار مشروعیت
۱-وقف صحیح: وقفی که در آن احکام شرع از هر جهت رعایت شده باشد. وقفی که بعد از اتمام آن دیگر مالک و یا هیچ کس دیگری نمی تواند درخواست باز گرداندن مال به مالکیت مالک را بکند زیرا از این به بعد مال از ملکیت مالک خارج شده و دیگر اختیاری بر مال وقف شده نخواهد داشت. زیرا اصل بر دائمی و ابدی بودن مال موقوفه میباشد و تا زمانی که مال وجود دارد آن مال موقوفه میباشد. [۱۶]
۲-وقف غیرصحیح: وقف مالی که بر خلاف احکام شرع صورت گیرد؛ مانند وقف اموال مسروقه یا وقف بر گناه. در اینگونه وقف مالی که از نظر شرعی وقفش صحیح نیست یا اینکه مالی مورد وقف قرار میگیرد برای امور نامشروع میباشد. مثلا؛ مالی مورد وقف قرار میگیرد برای بر اندازی حکومت اسلامی چنین موردی در مورد وقف غیر قابل بحث است و قابل پذیرش نخواهد بود.
ن:تقسیم وقف به اعتبارنوع استفاه از موقوفه
۱-وقف انتفاع: مقصود ازاین وقف، کسب درامد مادی نیست و از آن با عنوان «اصل وقف »یاد میکنند؛ مانند احداث مسجد وحسینیه در زمین ملکی خود یا در زمین موات.[۱۷]
۲-وقف منفعت: مقصود از این نوع وقف، کسب درامد مادی است برای هزینه چیز دیگرمانند؛ وقف دکان برای اداره مسجد،بیمارستان یا مدرسه.
و:تقسیم وقف به اعتبارنوع مدیریت موقوفه