عوامل به وجود آورنده شخصیت
چون شخصیت مجموعه ویژگی های جسمی، روانی و رفتاری است. بنابراین عواملی که به وجود آورنده این ویژگی به شمار می آید، عوامل به وجود آورنده شخصیت نیز هستند. بخش اول این ویژگی ها یعنی ویژگی های جسمی، ساخته وراثت و بخش دیگر آن زاییده عوامل اجتماعی با محیط است تعیین این که کدام یک از دو عامل نقش مهم تری در شخصیت دارند که غیر ممکن است اما بدیهی است که شخصیت هر فرد حاصل تعامل و تاثیر متقابل هر دو عامل است بدین معنی که از یک سو عوامل محیطی در چارچوب امکانات و محدودیت های فیزیولوژیکی و ساختار وراثتی تاثیر دارند و از سوی دیگر توانایی های بالقوه، که عمدتا محصول توارث اند ف هنگامی می توانند شکوفا شوند و از قوه به فعل درآیند که محیط مناسبی برای شکوفا شدن داشته باشند (کریمی دشتکی، 1385).
سنگ بنای اولیه شخصیت از هنگامی گذاشته می شود که یک اسپرماتوزیید با یک اووم ترکیب می شود سلول تخم را به وجود می آورد. هر سلول تخم حاوی 23 کروموزوم از مادر و 23 کروموزم از پدر است که این کروموزوم ها از طریق ژن هایی که روی آن ها قرار دارند ناقل صفات مختلف والدین به فرزندان هستند از طریق ژن هایی که روی آنها قرار دارند، ناقل صفات مختلف والدین به فرزندان هستند از این 23 جفت کروموزوم جفت آخر تعیین کننده جنسیت است (لطف آبادی و همکاران، 1386) ژن ها که در واقع انتقال دهنده صفات هستند. بسیار با ثبات اند و تنها جهش و تغییرات حاد محیطی قادرند در ژن ها تغییر ایجاد کنند. دستگاه عصبی انسان نیز که از طریق تکانه های عصبی اداره کننده فعالیت انسان است میتواند در تفاوت همان شخصیت ها موثر باشد. پاولف فیزیولوژیست معروف رومی تفاوت های شخصیتی را بر حسب فرایندهای برانگیختگی و بازداری توجیه کرده است به عقیده او اگر برانگیختگی و بازداری رد متحرک و پر نوسان باشند، شخصت حاصله مزاج دمدمی خواهد بود اگر هردو فرایند متعادل و راکد باشند، شخصت حاصله مزاج بلغی خواهد بود اگر بر انگیختگی و بازداری هر دو کند و راکد باشند شخصیت سودایی خواهد بود و بالاخره اگر برانگیختی بیشتر بازداری یعنی هر دو فرایند نا متعادل باشند، شخصت حاصله صفراوی مزاج خواهد بود. اما در مورد صحت نظر پاولف در مورد شخصیت های انسان بحث و تردید است (لطف آبادی و همکاران، 1386).
نقش هورمون های گوناگون نیز در تعیین شخصیت بسیار حایز اهمیت است. غالب این هورمون ها که ترشحات درون ریز هستند، کنترل رشد جسمی و حتی خلق انسان را بر عهده دارند اما ویژگی های وراثتی برای تحقق یافتن و رشد خود به زمینه های مناسب نیاز دارند و این محیط است که چنین زمینه ای را می تواند فراهم سازد. هر قدر از نظر ویژگی های وراثتی متمایز و برجسته باشد، اگر در محیط نا مناسب قرار گیرد. توانایی های ارثی او امکان کمتری برای شکوفا شدن پیدا خواهند کرد. کودکانی که در محیط های دور از انسان پیدا شده اند گواه روشنی بر این مدعا هستند این کودکان از بسیاری از کودکان عادی عقب مانده تر بوده و حتی آموزش ها و امکانات فراهم شده بعدی برای آنان نتوانسته است عقب ماندگی های آن ها را جبران کند. آن چه در بررسی های گوناگون مشخص شده است. این است که محیط وراثت هر دو، در ایجاد شخصیت به طور متقابل سهم دارند نمی توان تمایز مشخصی از نظر میزان آن ها بر شخصیت انسان قایل شد.(شعاری نژاد، 1381).
palov