– گذر از مرحله تفکر انضمامی و ورود به مرحله تفکر انتزاعی: پایان سنین چهارده یا پانزده سالگی را حد تکمیل ساختمان ذهنی میدانند و نوجوانان در این سن از لحاظ ابزار ذهنی به حداکثر تحول عقلی خود می رسند.
– بلوغ جنسی و ظهور علایم جسمی و روانی آن: در دوره نوجوانی صفات اولیه جنسی فعال شده، همچنین به دلیل رشد صفات ثانویه جنسی، تغییرات و تفاوتهای ظاهری بین دختران و پسران ایجاد میشود. بلوغ جنسی و پدید آمدن علایم جسمی و روانی آن، نوجوانان را نگران و مضطرب میسازد.
– ویژگیهای اخلاقی و اعتقادی: نوجوانان در این دوره سعی میکنند هر چیزی را از نو ارزیابی کنند و بتدریج در جهت تشخص طلبی اخلاقی گام بردارند. آنان مایلند که درباره معنی حیات به اعتقادی مستحکم برسند، از این رو به فلسفه زندگی قانع کنندهای نیاز دارند. مسائل مذهبی، سیاسی و اجتماعی فکر کودکان را به خود مشغول میکند از این رو نقش دستاندرکاران آموزش و پرورش نوجوانان بویژه معلمان دینی در دوره راهنمایی تحصیلی در رشد اخلاقی و اعتقادات نوجوانان این دوره مهم است.
ویژگیهای عاطفی: این ویژگیها متعددند از جمله:
– به محبت دیدن و محبت کردن تمایل بیشتر دارند.
– عواطف آنان فعال و پویاست و از حالات عاطفی ناپایداری برخوردارند.
– به افتخار جویی تکیه میکنند.
– تا حدی پرخاشگر به نظر میرسند و رفتاری گستاخانه و تا اندازهای بی ادبانه دارند.
– ویژگیهای اجتماعی نوجوانان: نوجوانان در این دوره با محیط اجتماعی برخوردی فعال دارند و وابستگی آنان به خانواده کمرنگ و همانند سازی نوجوانان با گروه همسال تقویت میشود و بیشتر از هر دورهای تحت تأثیر دوستان قرار میگیرند و گروهگرایی آنان به اوج خود میرسد. نوجوانان در جستجوی احراز هویت و تشخیص طلبی و استقلال جویی، حمایت و همدردی و کسب نقشهای اجتماعی هستند. تمایل به استقلال رأی دارند و در سازگاری اجتماعی آنان آشفتگی دیده میشود.
اهداف دوره راهنمایی
در برنامه تفصیلی دوره سه ساله راهنمایی تحصیلی اهداف به شرح ذیل تعیین شده است:
۱- پرورش فضایل اخلاقی و معنوی دانشآموزان .
۲- کمک به ایجاد نظم و تربیت و پرورش عادت و تفکر علمی
۳- افزایش تجارب و معلومات عمومی دانشآموزان برای بهتر زیستن در اجتماع.
۴- تشخیص استعدادها و رغبتهای فردی دانشآموزان در رشته های نظری، فنی و حرفهای و راهنمایی آنان برای انتخاب رشته های مختلف برحسب استعدادهای عمومی و اختصاصی و نیازهای کشور.
بنابراین باید این دوره طوری طراحی و اجرا شود که:
– دانشآموزان فرصتهای لازم برای فعالیتهای گسترده آموزشی و پرورشی داشته باشند تا استعدادهای نهفته آنان شکوفا شود.
– آن دسته از فارغ التحصیلان دوره راهنمایی تحصیلی را که به عللی ترک تحصیل میکنند برای شروع زندگی اجتماعی و تولیدی آماده نمایند.
– محتوای برنامهها و کتابهای درسی و اجرای برنامه رسمی تحصیلات به گونهای باید که نوجوانان علاقهمند به تحصیل را برای دورهی بعد بخوبی آماده کنند.
– موجباتی فراهم شود تا فارغ التحصیلان این دوره برای انتخاب رشته تحصیلی یا اشتغال به کار و حرفه بخوبی هدایت شوند.
– توزیع فارغ التحصیلان این دوره در شعب مختلف تحصیلی و کار تولیدی باید بر اساس استعدادها، علایق شخصی، معلومات و اولویتهای نیاز بازار کار انجام گیرد. به گونهای که این توزیع نیروی انسانی مورد احتیاج بخشهای مختلف را در حد معقولی تضمین کند.
روش های آموزش و پرورش دوره راهنمایی
در فرایند آموزش و پرورش روش به عنوان بخش جدا نشدنی از کار تدریس و پرورش اندیشه یادگیرنده اهمیت دارد و تحقق اهداف تعلیم و تربیت را روش امکان پذیر میسازد. در قلمرو آموزش و پرورش، روش و عمل نقشی خاص دارند و نشانه مجموع کارهایی است که از آنها استفاده میکنیم تا پیشرفت امر تدریس و تربیت جهتی مطلوب یابد.توجه به موارد زیر به یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کمک میکند:
– روش آموزش و پرورش باید انعطافپذیر باشد تا نوجوان بتواند استعدادها، رغبتها و خوی و خصلت خود را بخوبی آشکار کند.
– بر استفاده از شیوه فعال تأکید شود. روش فعال عنوانی است که بر شیوه های متعددی از روش تدریس و آموزش اطلاق میگردد که در همه آنها نسبت به پرورش روحیه تجزیه و تحلیل و تفکر و تعقل در دانش آموز توجه خواص مبذول شود. در روش فعال عموماً، سلیقه و ذوق و استعدادهای دانشآموز در طراحی و اجرای برنامهها مورد توجه قرار میگیرد. در این روش دانشآموز با تلاش خود و به راهنمایی معلم و با مشورت او به اهداف تربیتی نائل میشود و در پی کشف روابط و تشکیل یک مفهوم است. او علاوه بر یادگیری دارای طرز تفکر منطقی نیز میگردد و بتدریج قادر میشود به حل مسائلی که با آن مواجه میگردد بپردازد.
– در آموزش هر درس به تناسب موضوع از کارگاه، آزمایشگاه، کارهای عملی و تجربه، مطالعه و تحقیق، بازدید و غیره که از یک طرف هماهنگی مغز و دست و از طرف دیگر همراهی علم و عمل را تسهیل کند استفاده شود.
– تمرینها و تکالیف درسی دانشآموزان به گونهای باشد که به ثبت دانشها، مهارتها و نگرشهای دانش آموزان بینجامد و به بروز خلاقیت آنان منجر شود.
– در فرایند تدریس و یاددهی- یادگیری از انواع مواد آموزشی و کمک آموزشی استفاده شود و انگیزه و رغبت دانشآموزان به یادگیری تقویت گردد.
– طراحی و ارائه موضوعات درسی و فعالیتهای تربیتی به گونهای باشد که برای دانشآموزان موفقیت ایجاد کند و موجب افزایش علاقه آنان به یادگیری بیشتر شود .
– تفاوتهای فردی دانشآموزان و مراحل رشد آنان به هنگام یاددهی ـ یادگیری در نظر گرفته شود و تعامل ذهنی و عملی معلم و دانشآموز انجام گیرد.
– برای یادگیری مؤثر و تغییر رفتار دانشآموزان از روش های مناسب تشویق و تنبیه استفاده شود (صافی، ۱۳۸۷، ص۸۷).
راهبردهای تدریس از دیدگاه مکاتب مختلف
جویس[۲۲] و ویل[۲۳](۱۹۹۶) بر اساس پژوهشهای انجام شده در بیش از سه دهه، به این نتیجه رسیدهاند که راهبردهای تدریس را میتوان به سه گروه از رویکردهای عمده طبقهبندی کرد: الف) رویکرد شناختی،
ب) رویکرد رفتاری، پ) رویکرد انسانگرایی.
الف) رویکرد شناختی
در رویکرد شناختی، بر افزایش تمایل درونی دانشآموز به کسب دانش، سازماندهی اطلاعات، حل مسائل و مفهوم سازی تأکید میشود. در رویکرد سازندهنگر[۲۴] که با نظریه برونر (۱۹۶۶) و پیاژه (۱۹۶۰) رابطه دارد بر یادگیری اکتشافی تأکید میشودکه برآن اساس یادگیرنده از طریق کوششهای خود به دانش وسعت می بخشد. در کلاس درس یادگیری اکتشافی اغلب از طریق فعالیتهای سازمان یافته یا هدایت شدهای صورت میگیرد که در آن ها دانشآموز موارد و مطالب را دستکاری میکند و درباره آنها به تفحص میپردازد که در نهایت به کشف اصول یا روابط مهم رهنمون میشود (شانک[۲۵] ۲۰۰۰).
طرفداران یادگیری سازندهنگر بر این باورند که یادگیری معنادار هنگامی اتفاق میافتد که دانشآموزان به تجارب قبلی و دانش گذشته خود معنا بخشند و آن را به صورتی نوین فرمولبندی میکنند (فاس نات[۲۶] ۲۰۰۱).
ب) رویکرد رفتاری
روش آموزش رفتاری در نظریه اسکینرمطرح شده است. در این رویکرد، قابلیت یادگیری آدمی و تغییر رفتار وی از طریق بازخورد و انواع محرکهای تقویت کننده مورد تأکید قرار میگیرد. در رویکرد رفتاری، از روش های گوناگونی استفاده میشود: تدریس مستقیم، جلب توجه دانشآموز، تعریف هدفهای یادگیری به صورت رفتارهای قابل مشاهده دانشآموز، شکل دادن به رفتار، بررسی میزان درک و فهم دانشآموز انجام تمرینهای هدایت شده و پرداختن به تمرینهای مستقل ( کلوگ و رابرتز[۲۷] ، ۲۰۰۳).
پ) رویکرد انسانگرایی
در این رویکرد، بر یادگیری و پرورش توانایی های ادبی تأکید میشود، فرایند آموزش به گونهای طراحی میشود که به خویشتن شناسی بهتر ، قبول مسئولیت برای آموزش و یادگیری و پرورش تواناییها و یکی از روش های مبتنی بر رویکرد انسانگرایانه، یادگیری مشارکتی است. در این روش، دانشآموزان در گروه های کوچک با یکدیگر کار میکنند و هر عضو گروه میتواند در انجام یک تکلیف روشن و دسته جمعی شرکت کند. چنانکه پاتنام[۲۸] (۲۰۰۴) اظهار میدارد، انجام تکالیف دسته جمعی مستلزم «مشارکت در بحث های گروهی، شرکت دانشآموزان در تجارب یادگیری در موقعیتهای واقعی زندگی و تشویق آنان بر آموزش یکدیگر است.»
پژوهشهای انجام شده در مورد یادگیری مشارکتی نشان داده است که این روش موجب میشود ویژگیهایی مانند عزت نفس، نگرش نسبت به مدرسه و توانایی همکاری با دیگران در دانشآموزان پرورش یابد (اسلاوین، ۲۰۰۲). یکی دیگر از روش های رویکرد یادگیری انسانگرایانه، یادگیری از طریق بحث و گفت و گو است. این روش موجب میشود به جای تأکید بر حفظ کردن مطالب، تعامل دانشآموزان با یکدیگر و یادگیری از طریق این تعامل مورد تأکید قرار گیرد.
انواع روش های نوین تدریس
۱- روش بارش مغزی[۲۹]: بارش مغزی یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات هم فکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا و ویژگیهایی منحصر به فرد است. در واقع بسیاری از تکنیک های دیگر منشعب از این روش است. در اینجا ضمن معرفی کوتاهی از تاریخچه و تعریف بارش مغزی به بررسی قواعد این روش می پردازیم. آنگاه ترکیب اعضا و گروه مشخص می شود و پس آن روند برگزاری یک جلسه بارش مغزی ارائه می گردد. در نهایت مزایا و معایب این روش معرفی می شود تا دبیران و روسای جلسات بتوانند دامنه ی کاربرد آن را ارزیابی کرده و در جای خود از آن استفاده کنند. این روش توسط الکس اسبورن در سال ۱۹۸۸ معرفی گردید. در آن زمان بنیاد فرهنگی اسبورن این روش را در چندین شرکت تحقیقاتی، بازرگانی، علمی و فنی برای حل مشکلات و مسایل مدیریت به کار گرفت. موفقیت این روش در کمک به حل مسایل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهی به عنوان روشی کارآمد شناخته شد. فرهنگ لغت وبستر تعریف بارش مغزی را چنین بیان می دارد: تکنیک برگزاری یک کنفرانس که در آن سعی گروه بر این است تا راه حل مشخصی را بیابد، در این روش همه ی نظرات در جمع بندی مورد استفاده قرار می گیرند. روش بارش مغزی امروزه یکی از متداول ترین روش های تصمیم گیری گروهی است و موجب گسترش و تحول بسیاری از روش های مرتبط و مشابه گردیده است. دانشمندان زیادی از جمله: اسبورن، کال و همکاران، بوچارد، گچکا و همکاران، دلبگ و همکاران، لوئس، و نگاندی و سیج در کتابهای خود به این روش پرداخته اند و جهت ارتقا آن کوشیده اند.
قواعد بارش مغزی
اسبورن عنوان می دارد پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه، برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است. در صورتی که قواعد و مقررات مشخصی برای جلسات بارش مغزی در نظر گرفته و رعایت گردد، این روش بسیار کارآمدتر خواهد شد. بارش مغزی بر دو اصل و چهار قاعده ی اساسی استوار است. اصل اول مبتنی بر تنوع نظرات است. تنواع نظرات، آن بخش از مغز را که به خلاقیت مربوط است فعال تر می کند تا بر تفکر قضاوتی خود فایق آید. تفکر قضاوتی در واقع به معنی ِارزیابیها و نظرات تکمیلی
نسبت به مطلب مطرح شده است. به این منظور بعد از آنکه تمامی پیشنهادات جمع آوری گردید؛ بررسی و ارزیابی پیشنهادات صورت می گیرد. اصل دوم کمیت، فزاینده کیفیت است. یعنی هر چه تعداد پیشنهادات بیشتر شود، احتمال رسیدن به یک راه حل بهتر افزایش می یابد.
ترکیب اعضای گروه بارش مغزی
در هر جلسه بارش مغزی لازم است افراد ذیل حضور داشته باشند: رییس، دبیر جلسه و اعضای گروه، رییس جلسه، قواعد کاری و مسئله مورد بحث مشکل را مطرح می کند و ناظر بر حسن اجرای آنهاست. دبیر، کار ثبت صورتجلسه را انجام می دهد. بهتر است دبیر نزدیک رییس جلسه بنشیند، به طوری که بتواند نقش رابط غیر مستقیم بین رییس جلسه و اعضا را ایفا کند. بهتر است پیشنهادات به طور گزارشی، نه کلمه به کلمه، یادداشت شوند. اسبورن پیشنهاد می کند که از افرادی که دارای موقعیتهای شغلی یکسان هستند برای هم فکری، دعوت به عمل آید. ضمناً باید در نظر داشت چنانچه رییس و مرئوس با هم در یک گروه باشند اصل اظهار نظر آزاد و بیواسطه خدشه خواهد یافت مگر آنکه برای آن قبلاً تدابیری اندیشیده شده باشد. پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه ، ۲ برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است.
روش برگزاری جلسات بارش مغـزی
یک گروه ۶ تا ۱۲ نفری از اعضا انتخاب می شوند حتی الامکان از لحاظ رتبه ی اداری همسان باشند. مشکل به روشنی تعریف شده و برای شرکت کنندگان توضیح کافی داده می شود. حداقل یک هفته از طرح صورت مسئله گذشته باشد یعنی دستور کار هر جلسه قبلاً اعلام شده باشد. بلافاصله پیش از جلسه اصلی بارش مغزی، برای اعضا، جلسه ای توجیهی برگزار می شود. با نوشتن صورت مسئله بر روی تخته سیاه به طوری که برای همه قابل خواندن باشد، جلسه بارش مغزی شروع می شود.رئیس جلسه ۴ قاعده جلسه بارش مغزی را متذکر می شود. هر یک از اعضا که مایل به ارائه پیشنهاد باشد دست خود را بالا می برد و در هر نوبت یک پیشنهاد را ارائه می دهد. رییس جلسه طی یادداشتی ۲ کلمه ای و کوتاه، هر یک از پیشنهادات را روی تخته سیاه می نویسد و در همین حال دبیر جلسه پیشنهاد را با جزئیات بیشتری ثبت می کند. در صورت لزوم رییس جلسه می تواند برای برانگیختن اذهان در ارائه پیشنهادات جدید صورت مسئله با پیشنهادات ارائه شده، را مجدداً طرح کند. مدت زمان جلسه نباید از حد مجاز، که معمولاً ۶۰ دقیقه است تجاوز کند.
مــزایا و معایب
با وجودی که روش بارش مغزی بسیار متداول است، لیکن تاکنون به طور خاص، در جهت روشن نمودن بهترین شرایط اجرای این روش، تحقیقات کافی صورت نگرفته است. مزایای این روش عبارتنداز: با توجه به اصل هم افزایی باعث می شود خلاقیت گروهی مؤثرتر از خلاقیت فردی عمل کند.با این روش، در مدت زمان نسبتاً کوتاهی، شمار زیادی پیشنهاد حاصل می شود.با نوشتن صورت مسئله بر روی تخته سیاه به طوریکه برای همه قابل خواندن باشد، جلسه بارش مغزی شروع می شود.
معایب و نقایص این روش عبارتنــد از:
ممکن است ایجاد شرایط جهت اظهار نظر آزاد و بیواسطه دشوار باشد.گروه معمولاً تحت فشار اکثریت قرار گرفته و موجب می شود فرد با نظر اکثریت موافقت کند، حتی اگر قویاً احساس کند که نظر اکثریت اشتباه است. اکثر اوقات تمایل گروه بر حصول یک توافق است، تا دستیابی به پیشنهادات متنوعی که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته باشند، در واقع این حرکت در حال حاضر بخاطر ساختار جلسات، به صورت عادت درآمده است.هنگام بارش مغزی، اغلب افراد مواردی بدیهی یا ایده آل را پیشنهاد می کنند و این از تلاش آنها برای بحث بیشتر و در نتیجه ارائه پیشنهادات خلاق می کاهد.
ماهیت تنوع گرای بارش مغزی، خود به خود مسبب افزایش پیشنهادات می شود ولی اصلاح و پالایش ساختاری پیشنهادات را در بر ندارند. اگر گروه از یک رییس جلسه خود برخوردار نباشد ممکن است برخی از افراد جلسه را، به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند. اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم شناخت قبلی افراد از مسأله است. در این روش، بهبود مرحله به مرحله “تدریجی” پیشنهادات کمتر مشاهده می شود. گاهی اوقات این روش، به مسایل نسبتاً ساده و پیش پا افتاده محدود گشته و باعث می شود که روش ارائه شده برای حل مسایل کلی پیچیده و کارآیی کافی را نداشته باشد. برای بعضی افراد، پیروی از قواعد این روش، یا ارائه پیشنهادات متنوع مشکل است.
۲- روش نمایشی (نمایش علمی): این روش بر مشاهده و دیدن استوار است. افراد مهارتهای خاصی را از طریق دیدن فرا می گیرند. بعنوان مثال معلم در کلاس درس تصمیم دارد کار کردن با یک وسیله را به دانش آموزان یاد دهد که از طریق این روش می تواند عمل کند. مهمترین حسن این روش، به کارگیری اشیای حقیقی و واقعی در آموزش است و بیشتر برای درسهایی که جنبه عملی و فنی دارند کاربرد دارد.
مراحل اجرای روش نمایشی:
۱- مرحله آمادگی: معلم باید هدف از تدریس را دقیقاً مشخص کند و امکانات لازم را از قبل فراهم نماید و از سالم بودن آن ابزار اطمینان حاصل کند.
۲- مرحله توضیح: معلم قبل از انجام تدریس، باید اهداف تعیین شده را برای شاگردان به وضوح بیان کند، نحوه و علت انجام دادن عمل را توضیح دهد و سوالاتی را که انتظار دارد شاگردان در پایان تدریس، پاسخ دهند را مطرح کند که باعث جلب توجه شاگردان شود.
۳- مرحله نمایشی:معلم باید روش صحیح کار و مراحل آن را به نمایش بگذارد و بعنوان مثال فرایند کار یک موتور دیزل را به دانش آموزان توضیح دهد.
۴- مرحله آزمایش و سنجش: بعد از احرای مراحل بالا، معلم باید از دانش آموزان بازخورد دریافت کند تا متوجه شود که دانش آموزان موضوع را فهمیده اند یا نه (مهارت لازم را کسب کرده اند یا نه؟) و در صورت بروز مشکل، معلم نقایص را برطرف نماید که با پرسشهای کتبی یا شفاهی می تواند به این موضوع دست یابد.از محاسن این روش می توان از به کارگیری اشیای حقیقی و واقعی نام برد. این روش، در مدارس فنی که اغلب با ماشین آلات سر و کار دارند، و وسایل کار بسیار محدود است، روش مناسبی است. اما با توجه به این که شاگردان نمی توانند از راه تجارب مستقیم و از راه عمل و تمرین و تکرار، مهارت لازم را کسب کنند، یادگیری از کیفیت چندان مطلوبی برخوردار نخواهد بود.
۳- روش آزمایشی (آزمایشگاهی): اساس این روش بر اصول یادگیری اکتشافی استوار است. در این روش، موقعیت و شرایطی فراهم می شود تا شاگردان خود از طریق آزمایش به پژوهش بپردازند و جواب مسأله را کشف کنند. این روش، فعالیتی است که در جریان آن، شاگردان عملاً با به کاربردن وسایل و تجهیزات و مواد خاص درباره مفهومی خاص تجربه کسب می کنند. برای موضوعات علوم تجربی روش بسیار مناسبی است ولی در روانشناسی و سایر علوم انسانی نیز از آن استفاده می شود.این روش می تواند کیفیت یادگیری را افزایش دهد. برای ارضای حس کنجکاوی و تقویت نیروی اکتشاف و اختراع و پرورش تفکر انتقادی فراگیران بسیار مفید است و اعتماد به نفس و رضایت خاطر را در دانش آموزان ایجاد می کند.نقش معلم در این روش، هدایت شاگردان و نظارت بر کار آنهاست،با توجه به این که انجام بعضی از آزمایشها خطرناک است باید در ابتدا آن آزمایش توسط معلم با دقت صورت گیرد و سپس دانش آموزان در حضور معلم به آزمایش بپردازند.
محاسن و محدودیتهای روش آزمایشی
الف) محاسن
۱ – چون یادگیری از طریق تجارب مستقیم حاصل شده است، یادگیری با ثبات تر و موثرتر خواهد بود.
۲ – شاگردان علاوه بر دست یافتن به هدفهای آموزشی، روش آزمایش کردن را نیز یاد می گیرند.
۳- در شاگردان انگیزه مطالعه و تحقیق را تقویت می کند.
۴- حس کنجکاوی شاگردان را ارضا می کند و به آنها اعتماد به نفس می دهد.
۵- نیروی اکتشاف، اختراع، و تفکر علمی را در شاگردان تقویت می کند.
۶- این روش، فعالیتهای آزمایشی را برای فراگیران جالب و شیرین می کند، و در نتیجه آنان را کمتر خسته و بی حوصله می کند.
ب) محدودیتها