بر اساس دیدگاه یکی از صاحب نظران شخصیت«عدم توانایی در انتخاب شغل و یا دعدم ادامه تحصیل ،غالبآ نمدی از بحران هویت یا گم گشتگی در نقش اجتماعی است .بساری از رفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگارانه افراد را میتوان از این دیدگاه توجیه نمود»(شاملو،۱۳۷۸). بنابرین منظور از هویت اجتماعی ،عبارت است از باورها ،ارزشها،سنت ها،آداب و رسوم موجود در جامعه،که از طریق روابط اجتماعی با دیگران،برنامه های رسانه های جمعی مثل رادیو،تلویزیون،مجلات،روزنامه ها،تصاویر ،اجناس و کالاها،و … به نسل های بعدی انتقال مییابد.(حسینی،۱۳۸۶)
۲-۳-۳-۳-هویت خانوادگی:
تعریف دقیق هویت خانوادگی،کاری نسبتأ دشوار است،ولی در یک عبارت می توان گفت که منظور از این نوع هویت ،تعیین نسبت میان نوجوان و خانواده ی او (به عنوان «یک گروه» است) و اینکه چه پیوندهایی میان آن ها وجود دارد؟در بحث هویت،خانواده نوجوان از دو جنبه برای او حائز اهمیت است:ابتدا بعد مرجعیت و سندیت خانواده است،به این معنا که« رفتار کلامی و عملی والدین(به رغم سنین حساس نوجوانی)برای فرزند از نوعی اعتبار برخوردار است»و هرچند در رفتار ظاهری،چنین واقعیتی را بروز ندهد ،در باطنش به آن باور دارد.جنبه دوم،کثرت ارتباط های نوجوان و والدین در درون نهاد خانواده است .که میتواند هم آن ها را به یکدیگر نزدیکتر،و هم در مواردی دور تر نماید(حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۴-هویت دینی:
از نیازهای فطری آدمی ،گرایش به عشق و پرستش است؛یعنی فرد ،مستقل از هر نوع یادگیری،در درونش تمایل به عبادت و بندگی خدا را احساس میکند. چنین احساس و تمایلی،در اعمال و رفتار دینی آشکار می شود.رابطه آدمی و دین و نسبتی که با آن پیدا میکنددر مقوله«هویت دینی»تبیین می شود.به گفته ییکی از روانشناسان،هدف ایدئولوژی «ایجاد تصویری در ذهن شخص است که احساس فردی و جمعی هویت را در او تقویت نماید»(شاملو،۱۳۷۸).
بدیهی است که پیامدهای تکوین هویت دینی ،احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزشها و باورها ی آن مکتب است.عده ای از صاحب نظران،تعهد و مسئولیت در قبال ارزشها و باورهای آن مکتب است.عده ای از صاحب نظران ،تعهد را سنگ بنای هویت دینی تلقی می نمایند.یکی از کارشناسان یونیسکو معتقد است:«اولین هدف آموزش و پرورش ،القای ارزشهای نیرومند انسانی به جوانانمان است،به نحوی که با انسانیتی بهتر و والاتر رشد نمایند.آن ها باید مفهوم انسانیت را بیاموزند و تا زمانی که زنده اند ، به مضامین آن مقید باشند.علی رغم اهداف ما و سیاست ها و تصمیم های مکتوب ما،من فکر می کنم این همان چیزی است که کمبود آن در نظام آموزشی امروز کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه ،شدیدآَ احساس می شود. ظاهراًَدر تلاش برای تعالی علمی ،انسانیت از آخرین جایگاه ارزشی برخوردار است. در حقیقت تحت پوشش تعالی علمی، ارزشهای انسانی،همدردی ،عاطفه و محبت پایمال شده اند.دانشجویان برای تلاش بیشتر در راه کسب تعالی علمی و ورزشی علنآ به بی اعتنایی و بی عاطفگی تشویق میشوند. این رقابت به قیمت انهدام کلیه ارزشهایی تمام می شود که باید به وسیله ی آموزش و پرورش به بشریت ،تفهیم و القا گردد در واقع بهترین هویتی که اندیشمندان جامعه ما آن را تهدید کردهاند «دین و مذهب است .هویت دینی به جاودانه بودن انسان اشاره دارد،جلوه ای زیبا به او میدهد.و راه های رسیدن به کمال را بیان میکند.کارل گوستا یونگ در سخنانی که در سال۱۹۳۵ ایراد نموده،گفته است:« نه تنها مسیحیت با نمادهای رستگاری اش ،بلکه تمامی مذاهب شامل بدوی ترین آن ها با آیین جادویی شان انواعیرواندرمانیاند که رنج های روحی و جسمی ناشی از روح را درمان کرده،بهبود می بخشند»(حسینی،۱۳۸۶).
بنیامین راش(پدر روانپزشکی آمریکا)میگوید: «دین،آنقدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس».پیاژه بیان میکند کسی که دچار مشکل اخلاقی است دیگران را هم در معرض این خطر قرار میدهد. او معتقد است که کودک را باید تربیت کرد.، نه اینکه او را آزاد گذاشت که خودش رشد کند یا احتمالاَ به سقوط اخلاقی منجر شود و سرانجام درباره یاینگونه افراد (افراد تربیت نشده)به این صورت هشدار میدهد که «که این ها طریقه ای مخصوص برای خود دارند.دنیا و آنچه در آن است.را پوچ میدانند و به دتمام اصول انسانی و اجتماعی و اخلاقی پشت پا زده اند و از بیکاری و ولگردی لذت میبرند و در جستجوی تفریحات آسان و سهول الوصول و ارتباطات جنسی پرسه میزنند و محبت و دوستی و زندگی اجتماعی را به مسخره میگرند.این خطر نه تنها یک شهر و کشور را تهدید میکند ،بلکه در جهان امروز ،صورت بینالمللی یافته به همه سرایت کردهاست ؛بدین معنا که جوانان یک کشور به کشور دیگر میروند و سعی دارند این فلسفه ی فاسد را در همه جا عمومیت دهند.
دغدغه های بسیار هشدار دهنده ی پیاژه و امثال او فقط با رشد اخلاقی از بین میروند.اخلاق نیز زمانی رشد میکند که هویت دینی و مذهبی در وجود ما به طور واقعی شکل بگیرد.در واقع میتوان گفت که اخلاق میوه درختی است به نام دین که با رشد درخت میوه های بیشتری به ثمر می نشیند(حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۵-هویت ملی:
اهداف تربیت از حیث توجه به آرمانهای ملی در تاریخ ،دستخوش تغییراتی گردیده است.تربیت در بعضی از جوامع،مقدم بر هر عامل دیگر ،بر میراث گذشته تکیه داشت و پایبندی بدان را توصیه می نمود.در دوران رنسانس ،تربیت عمدتاًَمتوجه زیبای و هنر شد و در دوران جدید ،بیشتر بر مشارکت اجتماعی،متمرکز گردیده است.برای نمونه فدریک مایر نوشته است:«در روم تربیت ،عملی تر از آتن بود .رومی ها به تکالیف شهروندی و وفاداری ملی ،بیشتر از فلسفه ِ نظری اهمیت میداند .آرمان تربیت رومی این بود که فرد را برای فداکاری در راه سرزمین نیاکان آماده سازد،او را در عادتهای خود ،متعدل و میانه رو بار آورد و کاری کند که هیچ گاهاز شکست مأیوس نشود.»بررسیس اظهار نظر فریدریک مایر نشان دهنده آن است که یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت را میتوان در«مسئولیت مدنی احترام به کشور خویش و انجام خدمتی شایسته در حق آن »خلاصه نمود که تحقق آن سبب درک هویت ملی می شود.دلبستگی به هویت ملی از آگاهی نسبت به خصیصه ها ،مفاخر و ارزشه ای ملی سرچشمه میگیرد.اساساً شناخت هر پدیده،سب یگانگی با آن می شود و متقابلاَ شناخت نداشتن از آن،سبب یگانگی میگردد.حسینی،۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۶-هویت فرهنگی: