۳-۲-جایگاه حبس ابد
در این قسمت ابتدا جایگاه حبس ابد در حقوق ایران و سپس در حقوق انگلستان را مورد بررسی قرار میدهیم:
۳-۲-۱-در حقوق ایران
کیفر سالب آزادی یکی از انواع مجازاتها میباشد که واژه معادل و پر بسامدتر از آن «حبس» است. حبس، اغلب در معانی زیر استعمال شده است:
۱٫ اباحه مجانی منافع برای جهتی یا شخصی معین و یا عنوانی از عناوین (مغنیه:۱۴۰۴، ۸۶).
۲٫ زندانی کردن: در فرهنگ معین بـه معنای زندانی کردن و بازداشتن آمده است(معین: ۱۳۷۵، ۳۹۱).
در معنای اصطلاحی، حبس چنین تعریف شده است: «سلب آزادی و اختیار نفس در مدت معین یا نامحدود، به طوری که در آن حالت ترخیص وجود نداشته باشد و اگر حالت انتظار وجود داشته باشد، آن را توقیف گویند، نه حبس»(جعفری لنگرودی:۱۳۸۵، ۲۰۸).
حبس ابد با رویکرد کیفری در اواخر قرون وسطی و آغاز دوران نوزایش وارد سیاست کیفری مالک اروپایی شد و حقوق کیفری انقلاب فرانسه، به ویژه قانوننامههای ۱۸۰۸ و ۱۸۱۰ انگلیس بدان رسمیت داد». این کیفر به قصد سلب آزادی فرد مورد حکم قرار میگیرد(گودرزی:۱۳۸۲، ۴۳).
عبارت «حبس ابد» نیز همین قصد را متبادر میکند و کاربرد آن به جای حبس، برای قرارگرفتن در مقابل سایر کیفرها، از جمله کـیفر سالب حیات، کیفر محدود کننده آزادی، کیفر مالی، کیفر قـطع عضو و… است؛ که هر کدام از این کیفرها دسـتهای از داشته ها و منافع محکوم را نشانه میرود. وانگهی، آزادی، خود مفهومی بسیط، غامض و چند وجهی است که از هر زاویه و با هر دید به آن نگاه شود، منظری متفاوت از خود نمایش میدهد. هرچند واژه «آزادی» بـه کـار رفته در عبارت کیفر سالب آزادی، به معنای آزادی فیزیکی و آزادی در رفت و آمد فرد میباشد؛ اما آزادی در مفهوم عام خود همیشه به معنی حرکت و رفت و آمد بدون مانع نیست. آزادی در این معنا مخالف در بند بودن نیست. باری، چنانچه آزادی را به عنوان یکی از عالیترین حقوق افراد جامعه بدانیم، همین عالی بودن این حق باعث شد که حقوق انگلستان آن را یکی از شعارهای خود قرار دهد و در حقوق کیفری انقلابی خود، سلب آن را جزای تعرض به حقوق جامعه بداند. برخی ارائه تعریف قانونی از حبس، از سوی قانونگذار را لازم دانسته و پس از بیان اینکه «اصطلاح حبس، بارها در قوانین کیفری به کار رفته است و مجازات اکثر جرایم پیشبینی شده در قانون را تشکیل میدهد، لکن قانونگذار تعریفی از آن ارائه نداده است»(موسوی: ۱۳۸۰، ۲).
ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی در بند الف خود به حبس ابد اشاره میکند. این ماده بیان میکند که« محکومیت قطعی کیفری در جرائم عمدی، پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان، در مدت زمان مقرر در این ماده محکوم را از حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم میکند:
الف- هفت سال در محکومیت به مجازاتهای سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی».
و نیز ماده ۲۷۸ قانون مذکور بیان میکند« حد سرقت به شرح زیر است:
الف- در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است، به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند.
ب- در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است، به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.
پ- در مرتبه سوم، حبس ابد است.
ت- در مرتبه چهارم، اعدام است هر چند سرقت در زندان باشد.
تبصره ۱- هرگاه سارق، فاقد عضو متعلق قطع باشد، حسب مورد مشمول یکی از سرقتهای تعزیری می شود.
تبصره ۲- درمورد بند(پ) این ماده و سایر حبسهایی که مشمول عنوان تعزیر نیست هرگاه مرتکب حین اجرای مجازات توبه نماید و مقام رهبری آزادی او را مصلحت بداند با عفو ایشان از حبس آزاد می شود. همچنین مقام رهبری میتواند مجازات او را به مجازات تعزیری دیگری تبدیل نماید».
فصل هفتم قانون مجازات اسلامی در مواد ۳۷۵ و ۳۷۶ به مجازات حبس ابد پرداخته است. ماده ۳۷۵ مقرر میدارد« اکراه در قتل مجوز قتل نیست و مرتکب، قصاص می شود و اکراه کننده، به حبس ابد محکوم میگردد:
تبصره ۱. اگر اکراه شونده طفل غیرممیز یا مجنون باشد فقط اکراه کننده محکوم به قصاص است.
تبصره ۲. اگر اکراه شونده طفل ممیز باشد عاقله او دیه مقتول را میپردازد. در این مورد اکراه کننده به حبس ابد محکوم می شود».
طبق ماده ۳۷۶« مجازات حبس ابد برای اکراه کننده مشروط به وجود شرایط عمومی قصاص در اکراه کننده و حق اولیای دم میباشد و قابل گذشت و مصالحه است. اگر اکراه کننده به هر علت به حبس ابد محکوم نشود، به مجازات معاون در قتل محکوم می شود».
با توجه به موارد مطرح شده و مواد مذکور، می توان بیان نمود که حبس ابد در حقوق ایران به مانند حقوق انگلستان از شدیدترین کیفرها به شمار میروند.
۳-۲-۲-در حقوق انگلیس
این مجازات که شدیدترین مجازات در نظام کیفری انگلستان محسوب می شود در خصوص جرایمی مثل قتل عمد، قتل غیر عمد، تجاوز به عنف، ایراد عمدی صدمات شدید جسمی، سرقت مقرون به آزار و اذیت اعمال می شود. این مجازات بر دو گونه است: حبس ابد اجباری و حبس ابد اختیاری. حبس ابد اجباری مواردی را شامل می شود که قانون به طور معین مجازات را حبس ابد قرار داده است؛ مثل قتل عمد. هنگامی که در سال ۱۹۶۵مجازات اعدام برای قتل عمد لغو شد، این مجازات جایگزین آن شد. نکته مهمی که در قانون سال ۲۰۰۳در خصوص مجازات حبس ابد (چه اجباری چه اختیاری) مقرر شده این است که اصولاً مجازات حبس ابد، زندانی کردن بزهکار برای مدتی نامعلوم است؛ چرا که در عمل مدت زمانی تعیین می شود که محکوم به حبس می بایست لزوماًً آن را قبل از اینکه پرونده او در هیئت بررسی و اعطای آزادی مشروط (به منظور اعطای آزادی مشروط) مورد رسیدگی قرار گیرد، گذرانده باشد. قانون عدالت کیفری این وظیفه را برعهده قاضی نهاده است(بند ۲ماده ۲۶۹ق.ع.ک.)
در خصوص برخی جرایم که از شدت بالاتری برخوردارند این مدت همان حبس ابد به اندازه تمام عمر خواهد بود؛ برای مثال در موارد قتل عمد دو نفر یا بیشتر که قتل مقرون به رفتارهای سادیسمی یا جنسی بوده باشد و مرتکب بالای ۲۱سال سن داشته باشد؛ بنابرین حبس ابد اجباری به معنای واقعی آن همین موارد است؛ اما در مواردی نیز قانون قاضی را بین اعمال این مجازات و مجازاتهای خفیف تر مخیر کردهاست؛ مثل مجازات مجرمان خطرناک که تحت ضوابط خاص بین حبس ابد یا حبسهای حفاظت اجتماعی، مخیر میباشد(همتیار:۱۳۹۰، ۶۴).