چنچی[۶۵] استاد دانشگاه هاروارد بحث «شهروند جهانی» و «شهر جهانی» را مطرح میکند و تأکیدش بر افزایش قدرت انتخاب انسان در عرصه جهانیشدن است. وی میگوید شهروند جهانی کسی است که درواقع قدرت انتخاب جهانی دارد. برای مثال درگذشتههای نهچندان دور انسانها در یک ده یا یک شهر زندگی میکردند و قدرت انتخاب آن ها در حد امکانات همانجا تعیین میشد ولی در حال حاضر، مصرفکننده قدرت انتخاب جهانی دارد و میتواند کالای موردنیاز خودش را از هرکجای جهان انتخاب کند. همچنین میتواند مکان سکونت خود را در جهان انتخاب و زندگی خود را در هرکجا که میخواهد سپری نماید. چنین فردی دیگر در چارچوبهای محلی نمیگنجد و تبدیل به یک شهروند جهانی شده است. جهانیشدن بهعنوان محصول فرعی پیشرفت انقلابی در توسعه اطلاعات و اقتصاد توانسته ماهیت صنعت گردشگری را تغییر دهد. بهعنوان یک حقیقت مسلم، بسیاری از نیروها و نتایج جهانیشدن برای گردشگری بوده است. فناوری و کاهش مرزهای مختلف شکلهای جدیدی از این شرکت خدماتی را ایجاد کرده که از اینترنت و برقراری ارتباطات بینالمللی سود میبرند (تولایی، ۲۰۱۱). فرصتهای جهانیشدن و گردشگری با نزدیک کردن مردم و فرهنگهای مختلف نقش مهمی در اقتصاد جهانی باز میکنند و ازآنجاکه گردشگری نیز در چارچوب یک سیستم از عرضه و تقاضا شکل میگیرد، رشد تجارت جهانی گسترش گردشگری را در مناطق مختلف جهان در قالب تجارتی سودآور محسوب میشود (فرمانی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۷-۴ بعد فرهنگی
یکی دیگر از ابعاد جهانیشدن، بعد فرهنگی و تأثیرات آن بر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ملتها و کشورهاست. بسیاری از روشنفکران و تحلیل گران پدیده جهانیشدن را بیشتر با توجه به بعد فرهنگی و اثرات اجتماعی آن مورد توجه قرار دادهاند. از بعد فرهنگی، جهانیشدن بیشتر ناظر بر فشردگی زمان و مکان و پیدایش شرایط جدید جامعه جهانی فرهنگ است. جهانیشدن فرهنگ به معنای، جهانیشدن ارزشها، سنتها و هنجارهای پایدار یک یا چند فرهنگ است. نوع رابطه فرهنگ و جهانیشدن و واکنش فرهنگی در مقابل جهانیشدن، بستگی زیادی به غنای فرهنگ بومی و میزان اثرگذاری آن در هویت بخشی به افراد و سایر شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد و در طیف گستردهای از انفعال مطلق تا ستیزهجویی در مقابل جهانیشدن فرهنگ را در بر میگیرد. بااینوجود میتوان واکنشهای فرهنگی به این فرایند را در قالب سه دسته کلی طبقهبندی کرد: خاص گرایی فرهنگی، آمیزش و تحول فرهنگی و همگونی فرهنگی (کاظمی، ۱۳۷۵).
۲-۲-۷-۴-۱ خاص گرایی فرهنگی
فرایند جهانیشدن نهتنها نوعی همگونی و ادغام فرهنگی دارد بلکه اسباب تنوع، واگرائی و رستاخیز فرهنگی را هم فراهم میکند. میتوان خاص گرایی فرهنگی را توسل به عناصر هویتبخش فرهنگی خاص دانست که در آن بر بیهمتایی شیوهها، اعمال و ایدههای یک گروه یا جماعت معین تأکید میشود. این ادعا که فرایند جهانیشدن عامل اصلی خاص گرایی فرهنگی بشمار میآید بیشازپیش وجود دارد. خاص گرایی فرهنگی هیچگونه تحمل و تساهل و همزیستی را بر نمیتابد. فرایند جهانیشدن با فشردگی فضا و زمان و رهایی از مکان و نسبی کردن فرهنگها و تعدد مرجعهای اجتماعی، هویتسازی معنایی به شیوه سنتی را دشوار و حتی ناممکن میکند. جهانیشدن در دو حوزه مستقل عمل می کند:
۱- خاص گردانیدن عام: جهانیشدن با سرعتی که دارد ازدیاد جنبشها و افراد جویای مفهوم جهان بهمثابه یک کل را تسهیل میکند.
۲- عام گردانیدن خاص: که مربوط میشود به عام بودن جهانی، جستجوی خاص بهمنظور یافتن شیوههای هر چه نابتر ارائه هویت (رابرتسون[۶۶]، ۱۳۸۲).
ذات باوری (خاص باوری) به همراه گریز از گفتوگو و دادوستد فرهنگی همراه میباشد. برخلاف عامگرایی فرهنگی که مبتنی بر فرهنگ گفتوگو، آمیزش و تبادل فرهنگی است، خاص گرایی فرهنگی معمولاً درصدد ایجاد فضای بسته فرهنگی است چراکه نسبیت فرهنگی را نمیپذیرد. چون فرهنگ خود را از دیگران برتر میداند. احیای فضای بسته فرهنگی برای عامگرایان ازآنرو اهمیت دارد که
میخواهند درون این فضا را از سنت و فرهنگ خاص خود جدا کنند (گلمحمدی، ۱۳۸۲). همراه با پدیده جهانیشدن، فرهنگها و گفتمانهای خاموش و گمنام هم قسمتی از بازار نظامهای معنایی را در دنیا به خود اختصاص داده و در گوشه و کنار جهان به معرض دید علاقهمندان گذاشته میشوند و چه بسیار خردهفرهنگهایی که تا پیشازاین زیرمجموعهای از فرهنگ عمده جامعه به شمار میرفتند اما در این زمان در گوشه دیگری از دنیا طرفدارانی یافته و عدهای هویت گمشده خویش را در نگاه به آن ها یافتهاند. برخی نظریهپردازان مدعی هستند که واکنش فرهنگی در برابر فرایند جهانیشدن بههیچروی صرفاً انفعال، استحاله و تسلیم نیست در بیشتر موارد واکنش فرهنگها با مقاومت و حتی مقابله پرتنش همراه است که معمولاً در قالب توسل به عناصر هویتبخش زبانی، دینی، قومی و نژادی نمود مییابد. بهبیاندیگر فرایند جهانیشدن درعینحال که جنبههایی از زندگی در دنیای مدرن را یکدست میکنند، تفاوتهای فرهنگی و هویتی را نیز تقویت و احیا میکنند (جلالی و لیپست[۶۷]، ۱۹۹۸).
۲-۲-۷-۴-۲ همگونی فرهنگی
جهانیشدن فرهنگی را میتوان در برگیرندهی فرآیندها و عواملی دانست که هرگونه مح
دودیت و بستار فرهنگی زندگی اجتماعی را تعدیل میکند یا از میان برمیدارد. بهبیاندیگر، جهانیشدن فرهنگی عبارت از شکلگیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصهی جهانی است. این فرایند، موجی از هم گونی فرهنگی را در جهان پدید آورده و همه خاصهای فرهنگی را به چالش میطلبد. جهانیشدن در عین اینکه اقتصادی فراملی در عرصه اقتصاد و جامعهای فراملی در عرصه سیاست به وجود میآورد، فرهنگی جهانی را نیز شکل میدهد جهانیسازی فرهنگی که دربرگیرندهی نوعی یکسانسازی فرهنگی است، یک فرهنگ مصرف جهانی شده را با رسانههای جهانی در دنیا به گردش درمیآورد؛ که امروزه آن فرهنگ، با توجه به برتری علمی، فنی و تکنولوژیکی و رسانهای غرب، فرهنگ غربی خواهد بود و از این طریق، شاخصهها و ارزشهای تجدّد غربی به تمامی دنیا صادر میشود (گلمحمدی، ۱۳۸۶).
۲-۲-۷-۴-۳ آمیزش و تحول فرهنگی
سومین نوع واکنش در قبال جهانیشدن آمیزش و تحول فرهنگی است. به هیچ روی نمیتوان دنیای پیچیده و متنوع فرهنگی را صرفاً عرصه تسلیم یا ستیز دانست. به بیان دیگر عملکرد و نیروی تفاوتزدا و تفاوتزا در عرصه فرهنگ جهانی بخشی از واقعیت است. بازی فرهنگی در صحنه جهانی بازی همه یا هیچ نیست و نوع همزیستی، اختلاط و تعالی فرهنگی هم امکان دارد. بر اساس این دیدگاه جهانیشدن موجب همگونی و یکسانی جهان و نابودی فرهنگهای بومی نخواهد شد و روند جهانیشدن به معنای فراموشی فرهنگهای بومی، قومی و منطقهای نیست، جهانیشدن موجب تقویت ظهور چارچوبهای هویتهای جمعی غیر ملی گردیده که مهمترین آن ها هویتهای قومی هستند (احمدی، ۱۳۸۴). عوامل گوناگون محدودکننده رابطه و کنش فرهنگی کمکم از میان رفتند و روزبهروز بر گستره روابط فرهنگی افزوده شده و حتی مرزهای دورافتادهترین واحدهای اجتماعی نیز به روی محیط فرهنگ جهانی باز شد. این امر باعث میشود زمینه عرضاندام برای فرهنگهای دیگر فراهم شود. امروزه اینترنت و شبکههای ماهوارهای این امکان را فراهم کردهاند که هر گروه فرهنگی خود را نشان دهد. شناخت فرهنگ دیگر به معنای نابودی و فراموش شدن فرهنگ ملی و خودی نیست. بهعکس محرکی است برای غنی کردن فرهنگ ملی (جهانبگلو، ۱۳۸۳). فرهنگها از طریق ارتباط و تبادلات به انحای مختلف که جهانیشدن زمینه آن را فراهم کرده است باعث صیقل خوردن میشوند و تکامل مییابند. فرهنگ حیات و پویایی خود را در تعامل با محیط و مواجهه با سایر فرهنگها باز مییابد. فرهنگهای بسته و محدود به محیط اجتماعی خاص زایش فرهنگی خود را ازدستداده و مرگ تدریجی خود را رقم میزنند. وقتی فرهنگها درهمآمیخته میشوند مردم ارزشها، باورها و سایر امور زیر بنایی را از فرهنگ بومی اخذ و ابزار و دادههای فرهنگهای دیگر در چارچوب ارزشهای بنیادین فرهنگ بومی را موردپذیرش قرار میدهند. فرایند جهانیشدن با نفوذپذیر کردن مرزها و افزایش دادن چشمگیر برخوردهای فرهنگی، آگاهی انسانها را از عناصر فرهنگی دیگر، مانند هنجارها ارزشها، آداب و ادیان بیشتر میکند و این آگاهی درواقع آگاهی از نسبی بودن دنیای اجتماعی-فرهنگی گوناگون و پرشمار است. در چنین شرایطی باور داشتن به دنیایی خاص و دفاع از درستی آن در برابر فرهنگهای دیگر بسیار دشوار میشود (گلمحمدی، ۱۳۸۶). اگر جهانیشدن بهعنوان یک پروسه مدنظر باشد هدف از طرح جهانیشدن فرهنگ، گفتگوی فرهنگی یا گفتگوی تمدنها، تعامل فرهنگی و پشت کردن به فرهنگ تهاجمی و تهاجم فرهنگی میباشد. طرفداران این رویکرد معتقدند در طرح جهانیشدن فرهنگ سعی بر آن است تا عوامل اصلی رویارویی درون فرهنگی که مانع از گسترش مناسبات فرهنگی جهانی میشوند از میان برده شود بدون اینکه به فرهنگ خاصی آسیب وارد شود. جهانیشدن فرهنگ، امکان تعامل فرهنگی را فراهم میسازد و به قول نویسنده کتاب «جهانیشدن و گفتمان فرهنگها» به امکان تعامل و درک بیشتر فرهنگها از همدیگر و فراهم شدن زمینهها جذب بیشتر میکند (فخری، ۱۳۸۵). درواقع جهانیشدن فرهنگ جلوگیری از فروپاشی خردهفرهنگها است. جهانیشدن فرهنگ به مفهوم یکسان شدن همه فرهنگها نیست، جهانیشدن فرهنگ شبیهسازی فرهنگها هم نمیباشد بلکه احترام به خردهفرهنگها است. جهانیشدن فرهنگ همان اتحاد فرهنگها است و گفتمان فرهنگی است که از قرنها پیش عدهای از روشنفکران و فعالان فرهنگی به آن توجه داشتند. درواقع فرهنگ جهانی شده و یا جهانیشدن فرهنگ جریانی پیوسته از عقاید، اطلاعات، ارزشها و سلیقهها میباشد که از طریق تحرک و پویایی افراد، نشانههای نمادین و ابزارهای الکترونیکی اشاعه مییابد و جهانی محدود را به جهانی بیکران و مملو از مسائل تازه فرهنگی دگرگون میسازد. جهانیشدن فرهنگ فروپاشی حدومرزهای است که فرهنگها را در تقابل باهم قرار داده و میدهند. برخی از محققان این بعد جهانیشدن را گفتمان تمدنها هم ارزیابی کردهاند: درواقع گفتگوی تمدنها بستری برای مجال حضور جهانی همه اقشار کره زمین در جهانیشدن است. یا به تعبیر دیگر ماحصل گفتگوی تمدنها و جهانیشدن فرهنگ جهانی است که تکیهبر تنوع فرهنگی و ضرورت همکاری کافی تمام کشورها در محیطهای بینالمللی خود میکند (ارشاد خطیبی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۸ ویژگیهای جهانیشدن
مکگرو[۶۸] ضمن تأکید بر بعد ارتباطی جهانیشدن،
چند امر را بهعنوان ویژگی جهانیشدن مطرح می کند که عبارتاند از:
- فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و انتقادی بر ماورای مرزهای ملی تأثیر گذاشته و از آن ها اثر میپذیرد.
- حجم کنش متقابل افزایش یافته و سیستم جدید جهانی ایجاد میشود.
- افزایش شدت و وسعت ارتباطات که به محو شدن فاصله و فشردگی زمان و مکان می انجامد و گسترش ارتباطات موجب میشود که هرکس در کنار زندگی محلی خود، یک صبغهی جهانی نیز در زندگی خود احساس کند.
- ارتباطات در حال رشد، مسائل جدیدی را در سطح فراملی ایجاد میکند؛ که تنها از طریق همکاری جهانی قابلحل و فصل هستند. معضل مواد مخدر را میتوان ازجمله این موضوعات فراملی دانست.
- شکلگیری شبکههای به هم فشرده که بازیگران ملی را محدود نموده و حاکمیت و خودمختاری آن ها را کاهش میدهد؛ بدین بیان که حجم و شدت ارتباطات، شبکههای به هم فشردهای را بین دولتها و نهادهای بینالمللی، جوامع، سازمانهای غیردولتی و شرکتهای چندملیتی ایجاد میکند. این شبکهها، موجب یک سیستم جهانی میشوند؛ که محدودیتهای دستگاهی برای فعالیت بازیگران مزبور ایجاد کرده و خودمختاری آن ها را کاهش میدهد (جاسبی، ۱۳۸۱).
« سریعالقلم» نیز پنج امر را بهعنوان «بدیهیات بحث جهانیشدن» بیان داشته که ازاینقرارند:
- جهانیشدن یک جریان و فرایند جدید نیست؛ بلکه منطق کانونی آن نوسازی، یعنی روش بهبود زندگی در مسیر بهرهبرداری از علم و صنعت است؛ که این منطق، مبتنی بر علم و صنعت و نوآوری بوده و از قرن هفدهم شروع شده است.
- جهانیشدن یک سیستم است؛ که از سه زاویه به هم مرتبط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است (سریعالقلم، ۱۳۸۴).
- روابط بین ملتها، دولتها و عموماً نهادها و بازیگران قاعدهمند است؛ در عصر جهانیشدن روابط میان دولتها و ملیتها، جنبهی حقوقی به خود گرفته و در بسیاری از مواقع برای انجام کار باید به قواعد و قوانینی که همگان بدان پایبند هستند، رجوع کرد. در این دوران، کشورهایی که از قدرت اقتصادی بیشتری برخوردارند توان قاعده سازی بیشتری دارند.
- دسترسی سهل و گسترده به اطلاعات و دادهها.
- افزایش سطح اعتماد به محیط بینالمللی و پذیرفتن مخاطره و ریسک در تعامل با ملتها، دولتها و نهادها؛ در این دوران پذیرفتن سطحی از مخاطره، اتکای به رایانه و دادههای دیجیتال و اعتماد کردن به افراد، نهادها، قراردادها و تاریخ ملتها، زمینههای قابلتوجهی از همکاری و تعامل را فراهم آورده است.
(سریعالقلم، ۱۳۸۴).
در کنار این موارد، بر اساس تعاریف موجود از جهانیشدن، میتوان گسترش آزادیها در ارتباطات میان ملتی و میان دولتی، کاهش نقش دولتها در مراودات میان شهروندان و ملتها، عمومی شدن جریانهای فکری و سیستمهای تولیدی و مبانی سرمایهگذاری غرب، فراتر رفتن سازماندهی تولید و سرمایهگذاری و نشر افکار از مرزبندیهای سنتی، جغرافیایی، قومی و ملی را نیز از وجوه جهانیشدن برشمرد (سریعالقلم، ۱۳۸۴).
با توجه به مطالب گفته شده میتوان گفت فرایند جهانیشدن، فرآیندی با ساحتهای متعدد و تأثیرگذاریهای متنوع در ابعاد مختلف است.
۲-۲-۹ عوامل مؤثر و مهم در جهانیشدن
مهمترین تحول اجتماعی که در حدود دهۀ آخر قرن بیستم (۱۹۹۰ میلادی) جلوه گری نمود، هرچند که سوابق آن را در مقیاس محدودتر به قولها، پیش از آن میتوان بازگرداند، در این جریان یا این روند تازه، مؤثر بوده است.
۱- اکتشاف جغرافیایی در پهنه زمین که در قرن گذشته تکمیل شد و نگاه فضانوردان از درون سفینههای فضایی که پیوستگی و یکپارچگی کرۀ خاکی را بهوضوح بیشتر مکشوف داشت.