تعاریف هوش
تعریف تربیتی هوش
به اعتقاد روانشناسان تربیتی هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می رود آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کنند که کودکان باهوش نمره های بهتری در درس ها ی خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند.
تعریف تحلیلی هوش
بنا به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیت های جدید و تازه است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله دیوید وکسلر روان شناس آمریکایی پیشنهاد شده باشد که بیان می کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.
تعریف کاربردی هوش
در تعریف کاربردی، هوش پدیده ای است که از طریق تست های هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش باشد(معینی، 1392).
تاریخچه هوش اخلاقی
نخستین بار اصطلاح هوش اخلاقی توسط بوربا در روانشناسی وارد شد. وی هوش اخلاقی را ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست، تعریف می کند. هوش اخلاقی به معنی توجه به زندگی انسان و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است. هوش اخلاقی به این حقیقت اشاره دارد که ما به صورت ذاتی، اخلاقی یا غیر اخلاقی متولد نمی شویم؛ بلکه یاد می گیریم که چگونه خوب باشیم. یادگیری برای خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعه پذیری و آموزش است که هرگز پایان پذیر نیست. آنچه که ما برای انجام کارهای درست به آن نیاز داریم، همان هوش اخلاقی است که با بهره گرفتن از آن به یادگیری عمل هوشمندانه و دستیابی به بهترین عمل خوب نزدیک می شویم. در هر بخشی از زندگی به بهترین اطلاعات قابل دسترس می رسیم، خطرات را به حداقل می رسانیم و نسبت به پیامدهای آن خوشبین هستیم. افراد با هوش اخلاقی بالا کار درست را انجام می دهند، اعمال آنها پیوسته با ارزش ها و عقایدشان هماهنگ است، عملکرد بالایی دارند و همیشه کارها را با اصول اخلاقی پیوند می دهند(بوربا،2005).
تعریف هوش اخلاقی
هوش اخلاقی را ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آن ها و رفتار درجهت صحیح و درست تعریف می کنند. چهار اصل از هوش اخلاقی برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است:
- درستکاری: یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن معتقدیم و آنچه که به آن عمل می کنیم. انجام آنچه که می دانیم درست است وگفتن حرف راست در تمام زمان ها ؛
- مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال خود و پیامدهای آن اعمال، هم چنین اشتباهات و شکست های خود را نیز می پذیرد؛
- دلسوزی: توجه به دیگران که دارای تأثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان ودلسوز باشیم، آنان نیز موقع نیاز با ما همدردی می کنند؛
- بخشش: آگاهی از عیوب واشتباهات خود و دیگران و بخشیدن خود و دیگران. بنابراین دانش آموزان با هوش اخلاقی بالا کار درست را درست انجام می دهند، اعمال آنها پیوسته با ارزش ها و عقایدشان هماهنگ است، عملکرد تحصیلی بالای دارند و خلاقیت آنها افزایش پیدا می کند)بوربا،2005).
ترنر و بارلینگ(2002)معتقدند هوش اخلاقی به معنای توجه به زندگی انسان و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است.
لینک و کیل (2005) هوش اخلاقی را توانایی تشخیص درست از اشتباه می دانند که با اصول جهانی سازگار است(مختاری،1388).
ناروائز (2010) معتقد است هوش اخلاقی با احساسات و عقل گره خورده و رفتار های اخلاقی به احساسات یکپارچه، شهود و استدلال وابسته است(آراسته و همکاران،1389).
براساس مطالعه ی تحقیقات پیشین می توان به این نتیجه رسید که هوش اخلاقی به این حقیقت اشاره دارد که ما به صورت ذاتی اخلاقی یا غیراخلاقی متولد نمی شویم، بلکه یاد می گیریم که چگونه خوب باشیم. یادگیری برای خوب بودن شامل ارتباطات بازخورد جامعه پذیری و آموزش است که هرگز پایان پذیر نیست آنچه که ما برای انجام کارهای درست به آن نیاز داریم، هوش اخلاقی است که با بهره گرفتن از آن به یادگیری عمل هوشمندانه و دستیابی به بهترین عمل خوب نزدیک می شویم. در هر بخشی از زندگی به بهترین اطلاعات قابل دسترس می رسیم، خطرات را به حداقل می رسانیم و نسبت به پیامد های آن خوشبین هستیم. افراد با هوش اخلاقی بالا کار درست را انجام می دهند، اعمال آنها پیوسته با ارزش ها و عقایدشان هماهنگ است،عملکرد بالایی دارند و همیشه کارها را با اصول اخلاقی پیوند می دهند(مختاری،1388).
- Dived vecsler
- George Borba
[3] - Turner&Barling
[4] - Lennick&Kiel
[5] - D.Naraez