سازگاری زناشویی
سازگاری زناشویی را می توان به عنوان نظام خانواده یا حتی بخشی از نیروهای تامین حیات و احیاء کننده خانواده است (دهکردی، به نقل از شاکران، 1390). سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که به طور وسیع در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون « رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، « موفقیت زناشویی»، «ثبات زناشویی»، مرتبط است در حالیکه اصطلاحات قبلی تنها یک بعد از ازدواج را نشان می دهند، سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می کند و فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید (قربان علی پور، برجی، فراهانی، مقدس،1388).
اسپانیر[1] (1976) سازگاری زناشویی را فرآیندی تعریف می کند که پیامدهای آن با میزان اختلاف های مشکل آفرین زوج ها، تنش های بین فردی، اضطراب فردی، رضایت زوج ها از یکدیگر، انسجام و با هم پیوستگی آن ها و همفکری درباره مسائل مهم زناشویی مشخص می شود (کانگ [2]، 2000).
آلیس سازگاری زناشویی را به عنوان احساسات خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده از طرف همسرها در نظر گرفتن همه جنبه های زندگی زناشویی معرفی نموده است (صادقی، 1380).
ابوالبقایی و همکارانش، 1377 (به نقل از بهاری1388) معتقدند که سازگاری زناشویی عبارت است از اینکه زوج حداقل چند سال با یکدیگر زندگی کرده و در این مدت، در ارتباط با موضوعات هیجانی نسبتا توافق وجود داشته باشد، نکته قابل ذکر این است که این توافق همواره و دو جانبه باشد. رضایت زناشویی عبارت است از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر با وجود یک تعادل منظمی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین. رضایت زناشویی در خانواده مهمترین رکن سلامت روانی افراد خانواده است(کجباف، 1383).
سازگاری زناشویی برون سازی زن و شوهر در هر مقطعی از زمان است( ثنایی، 1379) و فرایندی است که در طول زندگی زن و شوهر به وجود می آید و زیر لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت صفات شخصیتی، ایجاد الگوهای مراوده ای است (لاسول و لاسول به نقل از احمدی و همکاران، 1384).
سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن، زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند و روابط رضایت بخش در بین زوجین از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، پذیرش و تفاهم با یکدیگر قابل ارزیابی است (سینها و موکرجک [3]).
کلوور [4](2000) معتقد است که رضایت مندی زناشویی با مسرت بخشی زناشویی، سازگاری و تفاهم زناشویی اطلاق می شود که به طور کلی در زیر مجموعه کیفیت زناشویی قرار می گیرد( به نقل از دیباجی فروشانی، امامی پور، محمودی، 1388).
اسپانیروکولی[5] (1976) با مرور مطالعات سازگاری زناشویی از دهه 1920 تا دهه 1970 دریافتند که این پدیده فرایندی پویاست که ممکن است در هر نقطه ای از زمان روی یک پیوستار از کاملا سازگار تا ناسازگار ارزیابی می شود. به این ترتیب سازگاری زناشویی مفهومی چند بعدی است که نسبت به رضایت زناشویی از ویژگی های عینی تر برخوردار است (برومن[6]، 2005) براساس نظریه لاک و والاس سازگاری زناشویی به عنوان برون سازی هریک از زوجین در موقعیت زمانی معین تعریف شده است ( شاکریان، 1390).
[1] Spanier
[2] Cang
[3] Lasul
[4] kluwer