نمودار۲-۱٫ مدل جامع برنامهریزی استراتژیک (دیوید، ۱۳۸۸: ۴۳)
۲-۲-۴-۱- مأموریت سازمان:
عبارت است از بیان نگرش و دیدگاهها، یعنی چیزی بیشتر از آنچه یک عبارت یا گزاره بیانگر آن باشد. دست کم به دو دلیل عمده مأموریت سازمان دارای طیفی گستردهتر است. نخست، اگر مأموریت شرکت به شیوهای نیکو بیان شود برای نسلهای آینده این امکان را به وجود میآورد که با تکیه بر خلاقیتهای مدیریت انواع هدفها و استراتژیهای بلندمدت و امکانپذیر را مورد توجه قرار دهند. اگر در بیان مأموریت سازمان بیش از حد محدودیت قائل شویم، مانع از رشد خلاق سازمان خواهیم شد. از سوی دیگر، اگر مأموریت سازمان به صورت بسیار کلی بیان شود و به گونهای که هیچ یک از استراتژیهای محتمل را حذف ننماید، فاقد هر نوع کارایی خواهد شد (دیوید، ۱۳۸۸:۱۷۸).
۲-۲-۴-۲- فرصتها و تهدیدات خارجی سازمان:
شامل رویدادها و روندهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بومشناسی، محیطی، سیاسی، قانونی، دولتی، فنآوری و رقابتی است که میتواند به میزان زیادی در آینده به سازمان منفعت یا زیان برساند. فرصتها و تهدیدها به میزان زیادی خارج از کنترل یک سازمان است (دیوید، ۱۳۸۸:۳۵).
۲-۲-۴-۳- نقاط ضعف و قوتهای داخلی سازمان:
در زمره فعالیتهای قابل کنترل سازمان قرار میگیرند که سازمان آن ها را به شیوهای بسیار عالی یا بسیار ضعیف انجام میدهد. نقاط قوت و ضعف را در مقایسه با وضع شرکتهای رقیب تعیین میکنند (همان منبع،ص ۳۶).
۲-۲-۴-۴- برنامهریزی استراتژیک:
برنامهریزی استراتژیک فرآیندی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالت بلندمدت با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی. در تعریفی دیگر برنامهریزی استراتژیک به معنای فرایند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده سازمان یا جامعه، تنظیم اهداف، تدوین یک استراتژی برای تحقق آن اهداف و اندازهگیری نتایج است.
۲-۲-۴-۴-۱- پیشینه برنامهریزی استراتژیک:
آنسف (۱۹۶۵) و اندروز (۱۹۷۱) از متفکران و سردمداران مکتب کلاسیک برنامهریزی استراتژیک میباشند. به کارگیری برنامهریزی استراتژیک در جهان صنعتی با افت و خیزهای بسیاری مواجه بوده است. در اواخر دهه ۱۹۷۰ به علت عدم توانایی برنامهریزی استراتژیک به عنوان ابزاری برای تحقق انتظارات، به شدت مورد انتقاد بوده است (گلیستر و فالشو[۱۷]، ۱۹۹۹). مینزبرگ[۱۸] (۱۹۹۰) و کویین[۱۹] (۱۹۸۰) انتقادات جدی پیرامون رویکرد عقلایی کلاسیک برای برنامهریزی و اجرای استراتژی را مطرح نمودهاند. به عنوان نمونه «بهترین راه حل» مذکور، همانا جدا ساختن فکر و اجرا از یکدیگر و ایجاد واحد جدیدی مرکب از متخصصانی به نام برنامهریزان استراتژیک بود (دربندی آذر، ۱۳۷۷: ۳۲).
۲-۲-۴-۴-۲- مزایای برنامهریزی استراتژیک:
- یکی از مزایای برنامهریزی استراتژیک هادی بودن آن است. این نوع برنامهریزی جهت و مسیر فعالیتها و عملیات سازمان را مشخص ساخته و به عنوان راهنمای سازمان عمل میکند.
- جهتگیری آینده، اولویتها را مشخص میسازد و تصمیمهای امروز را در پرتو پیامدهای آینده اتخاذ میکند.
- برنامهریزی استراتژیک نقش هماهنگ کننده بین برنامههای عملیاتی سازمان را انجام میدهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت میبخشد.
- با اوضاع و شرایطی که به سرعت دستخوش تغییر میشوند به روش کارساز برخورد کرده و کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد میکند.
- برنامهریزی استراتژیک با نگرش بلندمدت، به پیشبینی آینده میپردازد و از این رو اطلاعاتی را در خود دارد که برای اقدامات درازمدت مدیران مفید است.
- برنامهریزی و مدیریت استراتژیک خواهان بینش استراتژیک در سراسر واحدهای سازمانی، و از جمله همه سیستمهای اداری است و به جای این که عملی مکانیکی باشد نقش محوری افراد، گروهها و نفوذ فرهنگ سازمان را به رسمیت میشناسد (الوانی، ۱۳۷۰:۳۲).
۲-۲-۴-۴-۳- محدودیتهای برنامهریزی استراتژیک:
با وجود مزایای بر شمرده شده برنامهریزی استراتژیک بسیاری از صاحبنظران نیز برنامهریزی استراتژیک را ناکارا و گاهی اوقات زائد میدانند و محدودیتهایی را در جهت کاربرد آن بیان میدارند که عبارت است از:
- بالا بودن هزینههایی که جهت امر برنامهریزی نیاز است و اغلب سازمانهای کوچک امکان استفاده از آن را پیدا نمیکنند.
- از نظر زمانی این نوع برنامهریزی نیاز به زمانی طولانی دارد. سازمانها برای برنامهریزی باید مدت زمان زیادی وقت صرف کرده و مراحل مختلف این فرایند را پشت سر نهند تا سیستم برنامهریزیی استراتژیک بتواند شروع به کار کند.
- فرایند برنامهریزی استراتژیک بیش از آنچه هست یا میتواند باشد منطقی و تحلیلی ارائه شده است. طرح آن بیش از اندازه ذهنی است و نمیتواند پویاییهای اجتماعی- سیاسی کار در هر سازمانی را ملحوظ دارد.
- تصمیمگیری در مورد مأموریت و اهداف همواره ساده نیست و ممکن است معنایی نداشته باشد.
- برنامهریزی استراتژیکی از نظر تخصصی نیاز به نیروی انسانی متخصص دارد که در دسترس همه سازمانها نیست.
- عدم دسترسی سازمانها برای رسیدن به اطلاعات جامع و به موقع در مورد محیط، تحولات و رویدادهای کلان محیطی.
- عدم آشنایی مدیران با مباحث مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک و عدم اعتماد آن ها به برنامهریزی استراتژیک (الوانی، ۱۳۷۰:۳۳ ).
۲-۲-۴-۴-۴- فرایند برنامهریزی استراتژیک:
-
- تعیین و تدوین اهداف آینده سازمان
- شناخت اهداف و استراتژیهای موجود سازمان
- تجزیه و تحلیل شرایط محیطی سازمان
- تجزیه و تحلیل امکانات و منابع سازمان
- شناخت وضوع موجود سازمان
- تعیین تغییرات مورد لزوم در استراتژیها