علاوه بر حوزه طراحی، نتایج و دستاوردهای این پژوهش میتواند مورد استفاده و استناد مجریان برنامه های درسی مختلف دبیرستان به خصوص مدیران مدارس، دبیران دروس مرتبط و مشاوران و روانشناسان مدارس قرار بگیرد و بر مبنای آن دوره های خاصی مرتبط با ایجاد و آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان اجرا گردد. از این طریق، طبیعی است که کارکرد آموزشی، تربیتی و اخلاقی مدارس با جذابیت و اثرگذاری بسیار بیشتری انجام خواهد گرفت. علاوه بر مطالب فوق، نتایج این پژوهش میتواند مورد استفاده افراد و نهادهای دیگر از جمله سازمان بهزیستی، مراکز مشاوره دانشگاهی، کانون های اصلاح و تربیت، شهرداری ها و نوعاً آن دسته از نهادهایی که با مخاطبان جوان سروکار دارند، قرار بگیرد. پژوهشگر بر این نکته تأکید میکند که داده ها و اطلاعات حاصل از این پژوهش میتواند در اعتباربخشی[۲۲] و به رسمیت شناخته شدن جایگاه حوزه ای تحت عنوان برنامه درسی مهارت های زندگی[۲۳] در قالب برنامه های آموزشی و درسی مقطع متوسطه سهم مهمی ایفا نماید. به بیان دیگر، اگر بپذیریم یکی از کارکردها و مأموریت های[۲۴] جدی برنامه های درسی به ویژه در جهان سرشار از تغییر و تحول قرن بیست و یکم، ایجاد، رشد و پرورش مهارت ها و قابلیت هایی است که آنان را قادر به زیست کارآمد و اثربخش نماید، طبیعتاً انتقال و آموزش مهارت های زندگی از طریق برنامه های درسی مقطع متوسطه میتواند به عنوان یکی از اولویت های اصلی مطرح باشد. تصریح و تبیین این نکته که این برنامه درسی باید در راستای چه مؤلفه های اصلی سازماندهی گردد، میتواند دانش و معرفت مستند و معتبری را در حوزه برنامه درسی فراهم نماید.
با توجه به اینکه دانش آموزان از جمله افرادی هستند که تحت تاثیر آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از عدم آگاهی از مهارت های زندگی قرار دارند. لذا، آموزش مهارت های زندگی در سطح نظام آموزش متوسطه را ضروری میسازد. کسب دانش در زمینه مهارت های زندگی موجب نگرش و ارزش های مثبت در فرد می شود، این نگرش موجب رفتار مثبت شده و در نتیجه مانع بروز مشکل و ارتقای بهداشت روانی جامعه میگردد. با توجه به اهمیت این مهارت برای دانش آموزان دوره متوسطه که در سنین نوجوانی قرار دارند ولی آن گونه که باید در جهت شناخت و آموزش آنان از طریق خانواده و مدرسه تلاش جدی صورت نگرفته است. در این پژوهش برآنیم تا به ” ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در مهارت های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه” بپردازیم.
۱-۳- اهداف تحقیق
هدف کلی این پژوهش، ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در مهارت های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه میباشد.
اهداف جزئی تحقیق
در راستای هدف کلی فوق، اهداف جزئی زیر مورد تأکید میباشند:
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از آموزش مهارت های زندگی
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از مهارت حل مسئله
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از مهارت تصمیم گیری
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از مهارت ارتباط
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از مهارت مشارکت و همکاری
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از مهارت شهروند جهانی
-
- بررسی میزان برخورداری دانش آموزان مقطع متوسطه از مهارت استفاده از فناوری و اطلاعات
-
- بررسی میزان رابطه مؤلفه های مهارت های زندگی در دانش آموزان مقطع متوسطه
- بررسی مقایسه میزان برخورداری دانش آموزان از مهارت های زندگی بر حسب ویژگی های دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی، پایه تحصیلی، ناحیه آموزشی)
۱-۴- سوالات تحقیق
هدف کلی تحقیق
هدف کلی این پژوهش، ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در مهارت های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه میباشد.
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با آموزش مهارت های زندگی پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با مهارت حل مسئله پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با مهارت تصمیم گیری پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با مهارت برقراری ارتباط پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با مهارت مشارکت و همکاری پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با مهارت شهروند جهانی پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا میزان آشنایی دانش آموزان مقطع متوسطه با مهارت استفاده از فناوری و اطلاعات پایین تر از حد متوسط است؟
-
- آیا بین هریک از مؤلفه های مهارت های زندگی رابطه وجود دارد؟
- آیا میان دانش آموزان متوسطه از نظر مهارت های زندگی بر حسب ویژگی های دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی،پایه تحصیلی و ناحیه آموزشی) تفاوت وجود دارد؟
۱-۵- تعاریف نظری
مهارت های زندگی[۲۵] : مهارت های زندگی را می توان مجموعه ای از توانایی ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند دانست. این توانایی ها فرد را قادر میسازد مسئولیت نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواسته ها و انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی به شکل مؤثر روبرو شوند. با این توصیف مهارت هایی که به مهارت های زندگی موسوم هستند بی شمارند و ماهیت و تعاریف آن ها نسبت به فرهنگ ها و موقعیت ها تغییر مییابد (طارمیان،۱۳۸۰،ص۴۵).
مهارت حل مسئله[۲۶] : عبارت است از تشخیص و کاربرد دانش و مهارت هایی که منجر به پاسخ درست فرد به موقعیت گردد و یا فرد را به هدف خویش برساند. به عبارت دیگر مهارت حل مسئله، فرایند تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک میکند تا هنگام رویارویی با مشکلات راه حل های متعدد را جستجو کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب نمایند (ملکی ،۱۳۸۲،ص۴۰).
مهارت شهروند جهانی[۲۷] : عبارت است از توانایی درک و فهم مسائل جهانی، بینالمللی و روابط بین کشورها و انسان های کشورهای مختلف (فتحی واجارگاه،۱۳۸۳،ص۲۷).
مهارت فناوری و اطلاعات[۲۸]: به معنای توانایی استفاده از اینترنت و کامپیوتر در افزایش و غنی سازی یادگیری در حوزه های گوناگون درسی است (میرزاحسینی،۱۳۹۰، ص۱۷۲).
مهارت تصمیم گیری[۲۹] : مهارتی است که به انسان کمک میکند تا در جاهایی که دچار تردید می شود خود را نجات دهد و درست تصمیم گیری کند. اصولاً همیشه این ضرورت وجود دارد که باید به نحو مؤثری در مورد مسائل زندگی تصمیم گرفته شود و انسان قبل از هر تصمیمی باید قدرت بررسی جوانب مختلف انتخاب های خود را داشته باشد، اگر چنین شود بدون شک از بهداشت روانی مناسبی برخوردار خواهد بود (ملکی ،۱۳۸۲،ص۵۲).
مهارت مشارکت و همکاری[۳۰] : به معنای توانایی شرکت مؤثر و فعال در تعاملات گروهی و توانایی برقراری تعادل بین نیازهای گروهی و فردی (میرزاحسینی،۱۳۹۰، ص ۱۷۱).
مهارت برقراری ارتباط[۳۱] : ناظر بر ایجاد ارتباط انسانی با اطرافیان و در نظر گرفتن حقوق دیگران و ابراز احساسات خود و درک احساسات دیگران است (کیانی، ۱۳۸۴،ص ۵۸).