میبدی در تفسیر سورهی ابراهیم نقل میکند: «و سئل جعفر الصادق (علیهالسلام) ما تقول فی منکرٍ و نکیر؟ قال إنّما یدخل منکر و نکیر قبرالکافر، فامّا قبر المؤمن فانمّا یدخله مبشرٌ و بشیرٌ؛ سؤال شد از امام صادق (علیهالسلام): منکر و نکیر چیست؟ فرمودند: منکر و نکیر در قبر کافر داخل میشوند و در قبر مؤمن بهصورت مبشر و بشارتدهنده داخل میشوند».
کلام میبدی[۳۰۹]
میبدی در تفسیر سورهی رعد آیه ۳۸«لکل اجلٍ کتابٌ؛ برای هرزمانی، برنامهی مقدرشده ای (ثبت) است»، مینویسد:
قوله: «لکل اجلٍ کتابٌ» قال جعفر الصادق (علیهالسلام) لکلّ رؤیتٍ وقت و قال ابن عطاء لکل علمٍ بیان و لکل بیانٍ لسانٌ و لکل لسانٌ عباره و لکل عبارهٍ طریقه و لکل طریقه اجلٍ فمن لم یمیّز بین هذه الاحوال فلیس له ان یتکلّم».
گرچه اینﺣﺪﻳﺚ از اﻣﺎم ﺻﺎدق (علیهالسلام) در ﻛﺘﺎبﻫﺎى دﻳﮕﺮ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻧﺸﺪ. اﻣﺎ ﻣﻴﺒﺪى ﺑﺮاى اﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ آﻳﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ذﻛﺮ ﺳﺨﻦ اﻣﺎم ﺑﺴﻨﺪه ﻛﺮده اﺳﺖ و در اداﻣﻪ آن ﺳﺨﻦ حکیمانهی إﺑﻦ ﻋﻄﺎ را ﻧﻴﺰ ﻛﻪ ﻫﻤﺴﻮ ﺑﺎ ﺳﺨﻦ اﻣﺎم اﺳﺖ ﺑﻴﺎن ﻛﺮده اﺳﺖ.
کلام میبدی[۳۱۰]
میبدی در تفسیر سورهی ابراهیم، آیهی ۳۵ «و إذ قال ابراهیم ربّ اجعل هذا البلد آمناً؛ ای خدایِ من، این شهر را، محل اَمْن و آسایش قرار ده، این سرزمین را شهر اَمْنی، قرار بده»:
امام جعفر صادق (علیهالسلام) در تفسیر این آیت گفت: «لا تردّنی الی مشاهده الخلّه و لا تردّ اولادی الی مشاهده النبوه؛ بارخدایا! مرا خلّت دادی، دیده من از دید آن بگردان تا نه از خودبینم و فرزندان مرا نبوت دادی، ایشان را بسته فعل خود و دیدن خود مگردان».
درخواست ابراهیم از خدا این است که: مکّه را محلّ امن مستقرّ قرار دهد و به گفتهی شیخ طبرسی علاوه بر امنیّت معنوی، امنیّت از تخریب و اِنهدام و قحطی و تنگدستی هم مورد تقاضایِ ابراهیم بوده است[۳۱۱].
کلام میبدی[۳۱۲]
قرآن کریم در آیهی اول سورهی بنیاسرائیل و آیـات ابتـدایی سورهی نجـم بـه معـراج پیامبر (صلیالله علیه و آله) اشارهکرده است.
حرکت شبانهی پیامبر (صلیالله علیه و آله) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی؛ دیدن آیات الهی در این سـفر شبانه؛ نزدیک شدن و بازگشتن پیامبر (صلیالله علیه و آله) بهاندازهی قاب قوسین و سدره المنتهی؛ انکار سفر پیامبر (صلیالله علیه و آله) و آنچه دیده است از سوی مشرکان، مجمـوع اطلاعـاتی اسـت کـه از ایـن آیـات استخراج میشود. میبدی با استفاده روایات متعددی که در باب معراج پیامبر (صلیالله علیه و آله) ازجمله امام صادق (علیهالسلام) صادرشده است، به تفسیر این واقعه میپردازد.
جعفر صادق (علیهالسلام) گفت: شب معراج که سیّد به حضرت رسید غایت قربت یافت و از غایت قربت غایت هیبت دید تا ربّ العزّه تدارک دل وی کرد بهغایت لطف و کرامت بینهایت او را به خود نزدیک کرد، الطاف کرم گرد وی درآمد، منزل «ثمّ رددنا» رسیده، خلوت: «أو ادنی» یافته، راز شنیده شراب چشیده، دیدار حق دیده و…
رازیست مرا با شب و رازیست عجب شب داند و من دانم، من دانم و شب
کلام میبدی[۳۱۳]
روی جعفر بن محمد عن آبائه عن علی (علیهالسلام) عن النبی (صلیالله علیه و آله) قال: یدعی کل قومٍ بامام زمانهم و کتاب ربّهم و سنه نبیهم.
امروز در دنیا هرکس را پیشوایی است و مقتدایی به هدایت یا به ضلالت، پیشوای هدایت را میگوید «و جعلناهم أئمّه یهدون بامرنا» و پیشوای ضلالت را میگوید «و جعلناهم أئمّه یدعون الی النّار». هرکه امروز به پی امام هدایت رود فردا او را به وی بازخوانند و هر که پی امام ضلالت رود به وی بازخوانند.
روایات متعددی در مورد این روایت بیانشده که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم.
سیوطى به سندش از امام على (علیهالسلام) از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در ذیل آیهی شریفهی « یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» نقل مىکند که فرمود: «یدعى کل قوم بامام زمانهم و کتاب ربّهم و سنه نبیهم؛ هر قوم، به امام زمانش و کتاب پروردگارش و سنت پیامبرش، خوانده مىشود»[۳۱۴].
نیز از ابن عباس نقل کرده که ذیل آیهی فوق فرمود: «امام هدى و امام ضلاله». مقصود از امام در این آیه، امام هدایت و امام ضلالت است[۳۱۵].
شخصى به نام بشربن غالب، بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شد و دربارهی آیه: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم» سؤال کرد. حضرت فرمود:
«امام دعا الى هدى فاجابوه الیه و امام دعا الى ضلاله فاجابوه الیها، هؤلاء فی الجنه و هؤلاء فی النار و هو قوله و آیۀ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ؛ امامى است که مردم را به هدایت دعوت کرده و مردم نیز او را اجابت کردهاند و امامى است که مردم را به ضلالت دعوت کرده و مردم او را اجابت کردهاند. آنان در بهشت و اینان در دوزخاند. این است قول خداوند عزّوجلّ: گروهی در بهشت و گروهی در دوزخاند»[۳۱۶].
کلام میبدی[۳۱۷]
میبدی در تفسیر آیهی ۴۴ سورهی بنیاسرائیل «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا؛ آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح مىگویند و هیچچیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او مىگوید، ولى شما تسبیح آن ها را درنمىیابید. بهراستیکه او همواره بردبار [و] آمرزنده است».
این روایت را بهصورت عربی نقل میکند: «عن جعفر بن محمد (علیهالسلام) قال مرض رسولالله (صلیالله علیه و آله) فاتاه جبرئیل بطبقهٍ فیها رمّان و عناب، فاکل النبی (صلیالله علیه و آله) فسبّح ثمّ دخل الحسن و الحسین (علیهماالسلام) فتاولا منه فسبح النعب و الرّمان، «إنّه کان حلیماً» عن جهل العباد، غفوراً لذنوب المؤمنین؛ پیامبر (صلیالله علیه و آله) بیمار گشت، پس جبرئیل طبقی از میوه رمان و عناب آورد و پیامبر (صلیالله علیه و آله) خوردند و تسبیح بهجای آوردند. سپس امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) داخل شدند. پسخوردند و حمد خداوند بهجای آوردند. خداوند نسبت به جهل بندگانش بردبار و به گناه مؤمنان آمرزنده است».
ﻣﻴﺒﺪى در ﺗﻔﺴﻴﺮ اﻳﻦ آﻳـﻪ رواﻳﺎت دﻳﮕـﺮان ﭼﻮن أﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟـﻚ را ﻧﻴﺰ ﻧﻘﻞ ﻣﻰﻛﻨـﺪ. در رواﻳﺖ أﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺳﻨﮕﺮﻳﺰه را در دﺳﺖ ﺳﻪ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﺑﻴﺎن ﻣﻰﻛﻨﺪ. ﻣﻴﺒﺪى بیهیچ ﺗﻮﺿﻴﺤﻰ در رد ﻳﺎ اﺛﺒﺎت ﺳﺨﻨﺎن ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ذﻛﺮ آن ها ﺑﺴﻨﺪه ﻛﺮده و از آن ﻋﺒﻮر ﻧﻤﻮده اﺳﺖ.
کلام میبدی[۳۱۸]
جعفر صادق (علیهالسلام) را پرسیدند از معنی بسمالله. گفت: اسم از تسمه است و سمت داغ بود چون بنده گوید بسمالله، معنی آن است که داغ بندگی حق بر خود میکشم تا از کسان او باشم.
کلام میبدی[۳۱۹]
میبدی در تفسیر سورهی حجرات در نوبت ثالثه روایتی از امام صادق (علیهالسلام) دربارهی معنی بسمالله نقل میکند.
امام صادق (علیهالسلام) گفت: برهان حق جمال نبوت بود و نور علم و حکمت که در دل وی نهاد چنانکه گفت: «اتیناه حکماً و علماً» تا به نور و ضیاء آن راه صواب برید. از ناپسند برگشت و به پسند حق رسید، نه خود رسید که رسانیدند! نه خود دید که نمودند!
کلام میبدی[۳۲۰]
میبدی در ذیل آیهی ۱ سورهی نجم «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی»، روایات مختلفی را میآورد ولی ﻣﻔﺴﺮ هیچیک از اﻗـﻮال را رد ﻳﺎ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻧﻤﻰﻧﻤﺎﻳﺪ. میبدی در تفسیر سورهی النجم از زبان امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند:
والنجم یعنی محمد (صلیالله علیه و آله) «إذا هوی» ای – نزل من السماء لیله المعراج. سمّاه نجماً کما سمّاه سراجاً فی قوله: «و سراجاً منیراً». وقیل النجم النبات «إذا هوی» ای – سقط علی الارض، فان النجم لیس له ساق کقوله: «والنجم و الشجر یسجدان»؛ و یحتمل من التأویل المصلّی اذا سجدوا و الغازی اذا قُتل اذا مات، فانّ هوالاء نجوم الارض و الاخبار ناطقه بها؛ نجم (ستاره) یعنی حضرت محمد (صلیالله علیه و آله) هنگامیکه غروب میکنند، یعنی در شب معراج از آسمان فرود آمد، ستاره نامیده شد چنانکه چراغی روشن همانطور که در سوره آمده «چراغی روشن …»
در تفسیر قمی در ذیل آیهی «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی»، امام (علیهالسلام) فرموده: نجم، رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) است و منظور ازجملهی «إِذَا هَوَی» سرازیر شدن آن جناب است در هنگامیکه به معراج رفته بود[۳۲۱].
کلام میبدی[۳۲۲]
میبدی در ﺗﻔﺴﻴﺮ کلمهی ﻛﻮﺛﺮ ﭼﻨﺪ رواﻳﺖ از رﺳﻮل ﺧﺪا (صلیالله علیه و آله) میآورد، ﺳﭙﺲ از اﻧﺲ و ﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ، ابوبکر ﺑﻦ ﻋﻴﺎش و ﻋـﻜـﺮﻣﻪ ﺳﺨﻨﺎﻧﻰ ﻧﻴﺰ ﻣـﻰآورد، آﻧﮕﺎه ﺑﺮاى ﻓﺼﻞ ﺧﺘﺎم ﺳﺨـﻦ اﻣﺎم ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎدق (علیهالسلام) را ﻣﻰآورد.
و قال جعفر الصادق (علیهالسلام): «الکوثر» نورٌ فی قلبک و لک علیّ و قطعک عمّا سوای و عنه أیضاً «الشفاعه»
سیمای اهلبیت (علیهمالسلام) در کشفالاسرار۰