اطلاعات مورد نیاز برای ادای مسئولیت پاسخگویی عملیاتی به شرح زیر است:
۱- بهای تمام شده خدماتی که در دوره جاری، تولید و ارائه شده است
۲- دولت درآمد کافی برای تأمین بهای تمام شده خدمات را در دوره جاری تحصیل نموده است
۳- دولت قسمتی از بهای تمام شده خدمات ارائه شده در دوره جاری را به دوره مالی بعد انتقال داده و یا اینکه از منابع مالی انباشته برای تأمین آن استفاده نموده است. (تأکید بر «حقوق بین دورهای»[۲۱]، که جزء لاینفک مسئولیت پاسخگویی است).
۴- به رغم مشکل اندازهگیری، سایر اطلاعاتی در مورد عملیات، از قبیل تعیین میزان کارائی و صرفه اقتصادی، خدمات ارائه شده و فزونی منابع این قبیل خدمات بر بهای تمام شده آن ها (اثربخشی و نتایج برنامه ها).
مسئولیت پاسخگویی عملیاتی، بر گزارش فعالیت اقتصادی تأکید دارد. تحقق هدف، یکنواختی و اطلاعات قابل مقایسه در مورد بهای عملیات، مستلزم به کارگیری معیار جریان منابع اقتصادی (اعم از مالی و سرمایهای) است. علاوه بر آن مبنای حسابداری تعهدی نیز باید مورد استفاده قرار گیرد تا رویدادهای اقتصادی و غیره در زمانی که اتفاق میافتد، شناسائی و ثبت شوند و موکول به ورود و خروج منابع نقد و یا سایر منابع مالی نشوند. در این نوع اندازهگیری و مبنای حسابداری، هزینه به جای آنکه در دوره تحصیل کالا یا خدمت به عملیات تخصیص یابد، در دورهای که کالا یا خدمات مورد استفاده یا مصرف قرار میگیرد به عملیات تخصیص مییابد. دلیل این امر آن است که مصرف منابع یک رویداد اقتصادی است که بر نتایج عملیات و وضعیت مالی دولت تأثیر دارد. خدمات و کالاهای تحصیل شده مصرف نشده، در این سیستم، اندازه گیری و در مبنای حسابداری تعهدی، به عنوان دارایی در صورتهای مالی گزارش میشوند.
در حال حاضر در برخی کشورها، صرفاً بر معیار اندازهگیری منابع اقتصادی و مبنای حسابداری تعهدی تأکید میشود و از استفاده از معیار اندازهگیری جریان منابع مالی، پرهیز مینمایند و در برخی کشورها نظیر آمریکا، بر استفاده از دو معیار تأکید دارد. بدین معنی که در فعالیتهای بازرگانی از معیار اندازهگیری جریان منابع اقتصادی و مبنای حسابداری تعهدی و در فعالیتهای از نوع دولتی (غیربازرگانی) از معیار اندازهگیری جریان منابع مالی و مبنای حسابداری تعهدی تعدیل شده استفاده شود، مشروط بر آنکه در گزارشهای مالی یکپارچهای که برای دولت محلی یا مرکزی به عنوان واحد گزارشگر اصلی تهیه میشود و نتایج وضعیت فعالیتهای بازرگانی و دولتی (به تفکیک) در آن ارائه میشود، از معیار اندازهگیری منابع اقتصادی و مبنای حسابداری تعهدی استفاده گردد.
۲-۴- بخش سوم: بودجه و بودجه ریزی عملیاتی
۲-۴-۱- مفاهیم بودجه ریزی عملیاتی
بودجه ریزی عملیاتی نوعی سیستم برنامه ریزی، بودجه ریزی و ارزیابی است که بر رابطه بودجه هزینه شده و نتایج مورد انتظار تأکید میکند. در چارچوب بودجه ریزی عملیاتی، بخش های مختلف اداری بر اساس استانداردهای مشخصی تحت عنوان شاخصهای عملکرد، پاسخگو هستند. در بودجه ریزی عملیاتی منابع بر اساس اولویت امور و نتایج قابل اندازه گیری، تخصیص داده میشوند. بودجه عملیاتی محصول برنامه ریزی استراتژیک است که درآن تصمیمات مربوط به تخصیص بهینه منابع، برپایه نتایج پذیرفته شده و محک های سازمانی مربوط به اهداف کلی ، اختصاصی، استراتژی ها و برنامه های عملیاتی هر سازمان صورت میگیرد. بعد از تهیه برنامه استراتژیک، هر سازمانی که اعتبارات دولتی دریافت میکند بودجه خود را طوری تهیه و تنظیم میکند که تصمیم گیری های دارای اولویت مربوط به برنامه استراتژیک خود رامنعکس کند . پس تقاضای بودجه توسط سازمان، بیانگر نیازهای آن سازمان برای اجرای نتایج دارای اولویت در برنامه استراتژیک خود میباشد. بودجه ریزی عملیاتی یک برنامه تلفیق عملکرد سالانه و بودجه سالانه میباشد که روابط بین سطح اعتبارات برنامه و نتایج مورد انتظار را نشان میدهد. همچنین تأیید میکند که یک هدف یا مجموعه ای از هدفها باید با مقدار معینی از اعتبارات به دست آید. یک بودجه عملیاتی، علاوه بر تخصیص هزینه های فعالیت، همه فعالیتهای (مستقیم و غیرمستقیم) مورد نیاز برای پشتیبانی یک برنامه را تعریف و تعیین میکند. یک بودجه عملیاتی عبارت است از یک برنامه سالانه به همراه یک بودجه سالانه که رابطه میان میزان وجوه تخصیص یافته به هر برنامه با نتایج به دست آمده از اجرای آن برنامه را نشان میدهد. این بدان معنی است که با هر میزان مخارج انجام شده در هر برنامه ، می باید مجموعه معینی از اهداف تامین شود.( قهرمانی،۱۳۹۲)
بودجه ریزی عملیاتی یا بودجه بر حسب عملیات، عبارت است از: بودجه ای که بر اساس وظایف ، عملیات و پروژه هایی که خریداری میکند و یا به عبارتی به جای توجه به وسایل اجرای فعالیت ها،خود فعالیت و مخارج کارهایی که باید انجام شود، مورد توجه قرار میگیرد. (مک گیل[۲۲]،۲۰۰۵)
بودجه ریزی عملیاتی، در واقع همان بودجه برنامه ای است که به نحو دقیق تر و روشن تری اجرای برنامه ها را از دیدگاه فایده وهزینه تجزیه و تحلیل می کند و به علل افزایش قیمت تمام شده، واقف میگردد و در نهایت به مدیریت سازمان کمک میکند. استقرار این سیستم، مستلزم وجود اطلاعات دقیق در مورد اجرای برنامه ها ، فعالیت ها و عملیات هر واحد است. لذا حرکت به سوی بودجه عملیاتی، موجب گسترش و نگهداری حسابها و جزئیات در امور مالی دستگاه میباشد. (قادری و فرزیب ، ۱۳۸۵)