افزایش سرمایه از محل اندوخته ها، مطالبات و آورده نقدی، در این مورد نیز دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد:
الف) افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد. دراینصورت:
: درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
: درصد افزایش سرمایه از محل اندوختهها
ب) افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد. در اینصورت:
(راعی و وشواخیزواره ۱۱۳، ۱۳۸۵)
۲-۹-۴-۳ نرخ بازده واقعی سهام (روش دوم)
در این روش جهت محاسبه نرخ بازده شرکتها، از تغییرات لگاریتم طبیعی قیمت های سالانه استفاده رمیشود. تفاوت تغییرات لگاریتم طبیعی قیمت های سهام، نرخ بازده را به صورت پیوسته و دقیق تر نشان میدهد.
در صورتی که شرکت های تشکیل دهنده جامعه آماری در طول دوره ی پرداخت سود نقدی، پرداخت سود سهمی (سهام جایزه) یا صدور جدید سهام در کارنامه خود داشته باشند باید قیمت سهام آنها اصلاح گردد تا نرخ بازده واقعی بدست آید. در هریک از موارد فوق برای رسیدن به بازده واقعی بصورت ذیل عمل می شود:
پرداخت سود نقدی
که در آن:
: سود نقدی پرداخت شده
سود سهمی (سود جایزه)
که در آن:
: درصد افزایش سرمایه از طریق سود سهمی
صدور سهام جدید
که در آن:
: مبلغ پرداختی هر سهم برای افزایش سرمایه
۲-۱۰- مروری بر پیشینه تحقیق
۲-۱۰-۱ تحقیقات خارجی
تعدادی از تحقیقات خارجی مربوط به بررسی ارتباط بین سود تقسیمی و بازده به شرح زیر می باشد:
(اسماعیل[۳۷]۲۰۰۶) درپژوهشی با عنوان “بررسی ارتباط بازده سهام با ارزش افزوده اقتصادی و سایر معیارهای حسابداری ” نشان داد که سود خالص عملیاتی پس از مالیات و سود خالص نسبت به سود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی توانایی بیشتری در توضیح دهندگی بازده سهام دارند.
(شبیبی ورامش[۳۸]۲۰۱۱) عاملهایی را که بر سیاست تقسیم سود تاثیر می گذارند را برای شرکتهای غیر مالی UK برر سی کردند. نرخ سهام به عنوان متغیر وابسته و ریسک، نوع صنعت و درصد دارایی های ثابت و عامل های حاکمیت شرکتی به عنوان متغیرهای مستقل استفاده شدند. و اندازه، سطح بدهی، رشد و سودآوری به عنوان متغیرهای کنترل استفاده شدند. آنها ۹۰ شرکت غیرمالی را برگزیدند و داده ها را از گزارشهای سالیانه جمع آوری کردند. نتایج حاکی از همبستگی مثبت بالا و معنادار میان اندازه شرکت و سود تقسیمی هر سهم بود. سودآوری همبستگی مثبت ضعیفی و معناداری بالایی با سود تقسیمی هر سهم داشت. نتایج نشان داد که نرخ سهام در نتیجه ی تغییر در سیاست تقسیم سود تغییر می کند.
(نوردین و همکاران[۳۹] ۲۰۱۲) در تحقیق خود پرداخت سودهای سهام و شیوه های توزیع سود در شرکتهای تعاونی مالزی به خصوص آنهایی که سودهای خالص را میان سودهای سهام و اوراق مختلف منتشر شده برای بهره کارکنان توزیع کرده بودند را در دوره زمانی ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ را مورد بررسی قرار دادند. به طور کلی نتایج نشان داد که شرکتهای صنعتی کوچک نسبت به شرکتهای صنعتی بزرگ متوسط سودهای سهام پرداختی بیشتری دارند.
(یانگ و همکاران[۴۰]۲۰۱۳) در تحقیق خود ارتباط میان نگهدارندگان اوراق بهادار و سیاستهای تقسیم سود شرکتهای ثبت شده در بورس چین را مورد بررسی قرار دادند. آنها یافتند که نگهدارندگان اوراق مایل به نگهداری سهام شرکتهایی هستند که سودهای سهام را به صورت نقدی پرداخت می کنند.
(هوانگ و همکاران[۴۱]۲۰۱۳) در تحقیق خود به آزمون تاثیر ناپایداری سیاسی بر سیاست تقسیم سود شرکت در ۳۵ کشور در دوره زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۸ پرداختند. آنها یافتند که پرداخت کنندگان سود سهام به متوقف ساختن سودهای سهامشان تمایل بیشتری دارند و آنهایی که پرداخت کننده نیستند تمایل کمتری به آغاز پرداخت سود سهام در طول دوره های ناپایداری سیاسی بالا دارند.
۲-۱۰-۲ تحقیقات داخلی
تعدادی از تحقیقات داخلی مربوط به بررسی ارتباط بین سود تقسیمی و بازده به شرح زیر می باشد:
(امانی ۱۳۷۷) در تحقیقی تحت عنوان “بررسی رابطه بین سود تقسیمی و قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهاران” در ۴۰ شرکت در دوره زمانی ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد که یک ریال سود تقسیمی مصوب مجمع چندین برابر بیشتر بر قیمت سهام تأثیر دارد تا یک ریال سود انباشته. و همچنین یک ریال سود تقسیمی پرداخت شده به سهامداران چندین برابر بیشتر بر قیمت سهام تأثیر دارد تا یک ریال سود انباشته.
(خادم موخر ۱۳۸۰) در تحقیق خود با عنوان “بررسی رابطه بین سیاست تقسیم سود و تغییرات قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” به این نتیجه دست یافت که سیاست تقسیم بر قیمت سهام تأثیری نمیگذارد و قیمت سهام از عوامل دیگری پیروی میکند.
(حاجیان وخوش طینت۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان “تأثیر افزایش سود تقسیمی بر رفتار سرمایه گذاران” در دوره زمانی ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ در شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه تهران به نتایجی حاکی از اینکه افزایش سود تقسیمی بر حجم معاملات سهام مؤثر است دست یافت. به عبارتی حجم معاملات سهام پس از اعلام افزایش تقسیم سود افزایش می یابد. همچنین بین درصد افزایش سود تقسیمی و درصد تغییرات (افزایش) حجم معاملات سهام در کوتاه مدت رابطه مستقیم اما بسیار ضعیفی وجود دارد.
(دهقانپور۱۳۸۷) پژوهشی با عنوان” بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده واقعی سهام در گروه های منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” انجام داد. نمونه این پژوهش شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سه گروه منتخب: فلزات اساسی، سیمان و گچ و آهک در طی دوره زمانی ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ بود . پژوهش نشان داد بین بازده واقعی سهم با ارزش افزوده اقتصادی ارتباط معنی داری وجود ندارد. با انجام عمل استانداردسازی بر روی ارزش افزوده اقتصادی محاسبه شده برای هر شرکت مشخص گردید شرکت سیمان قائن قویترین عملکرد و شرکت فولاد خوزستان ضعیفترین عملکرد را داشته است .
(قائمی و طوسی۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان “بررسی عوامل موثر بر بازده سهام شرکتهای صنایع غذایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران “نشان داد که ریسک سیستماتیک بر بازده مورد انتظار موثر است.
(اردکانی ومحمودیان ۱۳۸۹) در تحقیق با عنوان بررسی ارتباط سود تقسیمی با پیش بینی سودهای آتی با بهره گرفتن از مدل تعدیل شدهCKSS، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دورهی زمانی ۷۹ تا ۸۵ با بهره گرفتن از مدل رگرسیون چند متغیره پرداختند. نتایج این آزمون نشان داد که میزان پرداخت سودهای تقسیمی در میزان دقت پیشبینی سودهای آتی تأثیری ندارد.
(شجاع و شجاع۱۳۹۱) در تحقیق خود با عنوان بررسی مقایسه ای بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات قیمت سهام در شرکتهای در شرکت های مواد غذایی پذیرفته شده پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با بهره گرفتن از مدل رگرسیون خطی به این نتیجه رسیدند که بین تغییرات سود تقسیمی و تغییرات قیمت سهام در شرکتهای مواد غذایی پذیرفته شده در بورس ارتباط معناداری وجود ندارد.
۲-۱۱- خلاصه فصل
دراین فصل به مبانی نظری تحقیق پرداخته شد. در ابتدا تعاریفی از سود، اهمیت تقسیم سود و انواع سود تقسیمی و همچنین سیاست های تقسیم سود شرح داده شدند. در ادامه بازده و انواع آن تعریف و روش های مختلف محاسبه آن شرح داده شدند. در پایان نیز تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور عزیزمان مرور گردیدند.
فصل سوم
انواع کباب ها
کباب صید. پس از شکار، حیوانات صید شده (مانند آهو و گوزن) را کباب کرده و تناول می کردند.
(( آورده اند که نوشین روان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود … )) (سعدی/ گلستان ۵۴:۱۳۸۱)
کباب اسب.
((سماطی بیفکند و اسبی بکشت به دامن شکر دادشان زر به مشت…
من آن باد رفتار دلدل شتاب زبهر شما دوش کردم کباب )) (سعدی/ بوستان ۷۰:۱۳۵۹)
کوفته. قسمی طعام که از گوشت قیمه کرده و برنج و لپه و نخود سازند و آن ها را گلوله کرده و با روغن پزند.(معین)
کوفته بر سفرهی من گو مباش کوفته را نان تهی کوفته است (سعدی/ گلستان ۸۷:۱۳۸۱)
چاشنیها
نمک
نگار من چو در آید به خنده ی نمکین نمک زیاده کند بر جراحت ریشان (سعدی/ گلستان ۱۲۸:۱۳۸۱)
خردل
میازار عامی به یک خردله که سلطان شبان است و عامی گله (سعدی/ بوستان ۳۳:۱۳۵۹)
زعفران
وین عشق تو در من آفریدستند هرگز نرود ز زعفران زردی (سعدی/غزل ها ۹۶:۱۳۸۵)
سرکه
سرکه از دسترنج خویش و تره بهتر از نان دهخدا و بره (سعدی/ گلستان ۱۷۵:۱۳۸۱)
فلفل
گل آورد سعدی سوی بوستان به شوخیّ و فلفل به هندوستان (سعدی/ بوستان ۷:۱۳۵۹)
گلاب
اگر برکهاى پر کنی از گلاب سگى در وى افتد، کند منجلاب (سعدی/ گلستان ۷۱:۱۳۸۱)
شیرینی ها
حلوا
چو یک بار گفتی مگو باز پس که حلوا چو یک بار خوردند بس (سعدی/ گلستان ۱۱۷:۱۳۸۱)
شکر
هر متاعی ز معدنی خیزد شکر از مصر و سعدی از شیراز (سعدی/غزل ها ۹۴:۱۳۸۵)
قند
مرا گر تهی بود از آن قند دست سخن های شیرین تر از قند است (سعدی/ بوستان ۶:۱۳۵۹)
گل شکر. ترکیبی است از شکر و برگ گل سرخ؛ گل انگبین.(معین)
گر گل شکر خورى به تکلّف، زیان کند ور نان خشک دیر خورى، گلشکر بود (سعدی/ گلستان ۹۷:۱۳۸۱)
نبات
آنکه نبات عارضش آب حیات مىخورد
در شکرش نگه کند هر که نبات مى خورد (سعدی/ گلستان ۱۲۵:۱۳۸۱)
نوشیدنی ها
برفاب. نوشیدنی خنکی بود که در هوای گرم مینوشیدند. سعدی خود ضمن حکایتی از طرز تهیّهی آن سخن به میان آورده است:
((قدحی برفاب بر دست و شکر در آن ریخته و به عرق برآمیخته. ندانم به گلابش مطیب کرده بود یا قطره ای چند از گل رویش در آن چکیده.)) (سعدی/ گلستان ۱۲۹:۱۳۸۱)
دوغ. ماست یا شیر آمیخته با آب که با تکاندن در مشک یا به وسایل دیگر مسکهی آن را گرفته باشند.(دهخدا)
غریبی گرت ماست پیش آورد دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ (سعدی/ گلستان ۶۳:۱۳۸۱)
میوه ها
انار
در بوستان سرای تو بعد از تو کی بود
خندان انار و تازه به و سرخ روی سیب (سعدی/غزل ها ۲۵۶:۱۳۸۵)
انار در ادب پارسی غالبا مشبّهٌ بهای برای PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) یار است:
گمان برند که در باغ عشق سعدی را
نظر به سیب زنخدان و نار PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) است (سعدی/غزل ها ۱۴۶:۱۳۸۵)
انگور
انگور نو آورده ترش طعم بود روزی دو سه صبر کن که شیرین گردد (سعدی/ گلستان ۱۳۵:۱۳۸۱)
زکات مال به در کن که فضله رز را
چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور (سعدی/ گلستان ۹۳:۱۳۸۱)
به
(( پس از مدتی بازآمد. آن حلق داوودی متغیر شده و جمال یوسفی به زیان آمده و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته و رونق بازارش شکسته . متوقع که در کنارش گیرم.)) (سعدی/ گلستان ۱۲۶:۱۳۸۱)
پیاز
پیاز آمد آن بیهنر جمله پوست که پنداشت چون پسته مغزی در اوست (سعدی/ بوستان ۱۰۴:۱۳۵۹)
ترنج
گرش بینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را (سعدی/غزل ها ۱۰۱:۱۳۸۵)
تا به جاى ترنج در نظرت بى خبر دستها بریدندى (سعدی/ گلستان ۱۳۳:۱۳۸۱)
توت سیاه
آن خون کسی ریختهای یا می سرخ است
یا توت سیاهست که بر جامه چکیده است (سعدی/غزل ها ۱۱۷:۱۳۸۵)
حنظل. ثمر گیاهی است بقدر خربوزه خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزه ی ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جمله ی سموم قتاله است، بدان جهت که تمامی قوهی سمیه درخت در آن مجتمع می شود. (منتهی الارب)
اگر حنظل خورى از دست خوشخوی به از شیرینى از دست ترشروى (سعدی/ گلستان ۹۸:۱۳۸۱)
خربزه
زیبا تر ازین صید همه عمر نکرده است
شیرین تر از این خربزه هرگز نبریده است (سعدی/غزل ها ۱۱۷:۱۳۸۵)
خرما
چو خرما به شیرینی اندوده پوست چو بازش کنی استخوانی در اوست (سعدی/ بوستان ۷:۱۳۵۹)
خیار
قاضی که به رشوت بخورد پنج خیار
ثابت کند از بهر تو ده خربزهزار (سعدی/ گلستان ۱۸۱:۱۳۸۱)
متغییر تعدیل گر:جنسیت.
۳-۵-ابزار گرداوری داده ها
در این پژوهش از سه ابزار استفاده گردید:
الف)پرسشنامه سلامت روان(GHQ):
پرسشنامه سلامت عمومی توسط گلدبرگ و هیلر تدوین شده است،استفاده شد.این پرسشنامه به منظور شناسایی اختلافات روانی غیر روان گسیخته ابداع شده است.در جمعیت عادی برای تشخیص اختلالات روانی ضعیف از این پرسشنامه استفاده شده است.کاربرد وسیع این پرسش نامه منجر به این شد که به ۳۶ زبان زنده دنیا ترجمه شود.این پرسشنامه حاوی ۲۸ سوال در مقیاس های چهار گانه نشانه های جسمانی،اضطراب،اختلال در کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی می باشد. در این آزمون از آزمودنی خواسته می شودتا بر اساس یک مقیاس چهار درجه ای به سوالات پاسخ دهد.کل نمره ها ۸۴ است و نقطه برش بالای ۲۱ است که افراد مشکل دار تشخیص داده می شود.پایایی آزمون از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شده که ضرایب به دست آمده برای خرده مقیاس های نشانه هایجسمانی،اضطراب،اختلال در کارکرد اجتماعی ،افسردگی و مقیاس کلی سلامت روانی به ترتیب عبارتست از:۷۷%،۷۷%،۴۸%۸۵%۹۰% می باشد(به نقل از فکوری،۱۳۹۲).در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه سلامت روان ۸۸/۰ گزارش شده است.
ب)پرسشنامه سبک مقابله ای موس و بلینگز:
این پرسشنامه پاسخ گویی افراد به موقعیت های استرس زا را می سنجد این مقیاس ۱۹ آیتم دارد و هر آیتم دارای ۴ گزینه می باشد که به ترتیب عبارت است از:
۱)همیشه ۲)گاهی ۳)کمی ۴)هیچوقت
براساس بررسی های موس و بلینگز از طریق روش تحلیل عوامل جمله ای این پرسشنامه شامل:
پاسخ های مقابله شناختی با ۶ سوال۱-۴-۷-۱۰-۱۳-۱۶
پاسخ های مقابله رفتاری فعال با ۶ سوال۱-۴-۷-۱۰-۱۳-۱۶
پاسخ های مقابله اجتنابی با ۷ سوال ۳-۶-۹-۱۲-۱۵-۱۸-۱۹
پاسخ های مقابله متمرکز بر حل مسأله با ۸ سؤال ۲-۵-۸-۱۰-۱۱-۱۳-۱۴-۱۷
پاسخ های مقابله متمرکز بر هیجان با ۱۱ سؤال ۱-۳-۴-۶-۷-۹-۱۲-۱۵-۱۶-۱۸-۱۹
روش نمره گذاری پرسشنامه پاسخ های مقابله ای
افراد می توانند پاسخ های خود را به صورت یکی از گزینه های مقابل پرسش های مربوطه به صورت هیچ وقت،کمی،گاهی و همیشه با علامت ضربدر مشخص نمایند.نمره گذاری از صفر تا سه و نمره صفر برای گزینه هیچوقت،نمره یک برای گزینه کمی،نمره دو برای گزینه گاهی،نمره سه برای گزینه همیشه در نظر گرفته شده است.
در پژوهش پور شهباز(به نقل از ابوالقاسمی و نریمانی،۱۳۷۴).ضریب پایایی باز آزمایی کل پرسشنامه r=0/73 به دست آمد.دهقانی(۱۳۷۲) ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه را بالای ۹۰/۰ به دست آورده است.در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه سبک های مقابله ای ۶۶/۰ گزارش شده است.
پ)پرسشنامه سبک هویت(ISIG-16):
پرسشنامه سبک هویت (برزونسکی،۱۹۹۲)یک مقیاس ۴۰ سوالی است که ۱۱ سوال آن مربوط به مقیاس اطلاعاتی ۹ سوال آن مربوط به مقیاس هنجاری و ۱۰ سوال آن مربوط به مقیاس سردرگم یا اجتنابی و ۱۰ سوال دیگر مربوط به مقیاس تعهد است که برای تحلیل ثانویه استفاده می شود و یک سبک هویتی محسوب نمی شود.
سوالات مقیاس های مربوط به سبک هویت
مقیاس | سوالات | |
اطلاعاتی | ۲-۵-۶-۱۶-۱۸-۲۵-۲۶-۳۰-۳۳-۳۵-۳۷ | |
هنجاری | ۴-۱۰-۱۹-۲۱-۲۳-۲۸-۳۲-۳۴-۴۰- | |
سردرگم یا اجتناب |
بیت حافظ فاقد طرحوارهی تصویری است و در بیت اوحدی طرحوارهی حرکتی (مقصد) به کار رفته است. این نظریه دربارهی چگونگی به کارگیری طرحوارهها روشی ارائه نکرده و از توجیه زیبایی بیت حافظ و برتری آن نسبت به بیت اوحدی ناتوان است.
۲٫اگر زبان در ذات خود استعاری است، شعر نیز نوعی کاربرد زبان و در نتیجه استعاری میباشد. پس تمایز زبان و ادبیات چگونه توجیه میشود؟
به این پرسش در دیدگاه شناختی پاسخ داده شد. از نظرشناختیها، استعارههای شاعرانه در ژرفساخت خود با استعارههای روزمره برابرند. در روساخت، شاعران با بهرهگیری از چهار شیوه، به استعارهی معمولی ظاهری نو میبخشند. این چهار شیوه عبارتند از:
ترکیب: بیت «به عزم مرحلهی عشق پیشنه قدمی/ که سودها کنی ار این سفر توانی کرد»(۱۴۳/۵) تلفیقی است از سه استعارهی مفهومی: «عشق سفر است»، «عشق مبادلهی اقتصادی است» و «پیشرفت حرکت به سمت جلو است».
گسترش: استعارهی مفهومیِ «احساسات آتشاند» یا «غم آتش است»، در عباراتی مثل «دلم برایش میسوزه» در زبان روزمره به چشم میخورد. در این استعاره، ویژگیهایی چون سوزندگی و حرارت، از مبدأ آتش به حوزهی مقصد نگاشت میشود. دود داشتنِ آتش نگاشتی بالفعل و فعال نیست و سعدی با فعال کردن آن در بیت «منه دل بدین دولت پنجروز/ به دود دل خلق خود را مسوز»(سعدی، ۱۳۷۲: ۷۱) استعارهای شاعرانه خلق میکند.
پیچیدهسازی: نگاشت جدیدی فعال نمیشود، بلکه همان نگاشت فعال با کلمهای جدید بیان میشود؛ مثلاً اصطلاح رایج «سنگدل» در سخن سعدی به «سندان دل»(همان:۱۹۳) تبدیل میشود.
پرسش: در پرسش، شاعر درک استعاری ما از حوزهی مبدأ را به چالش میکشد؛ مثلاً در حوزی مبدأ سفر، دو مفهوم مقصد و فاصله وجود دارد؛ اما حافظ از عشق به عنوان سفری یاد میکند که انتها و فاصله در آن وجود ندارد: «در راه عشق مرحلهی قرب و بعد نیست»(۹۰/۳)؛ «بعد منزل نبود در سفر روحانی»(۴۷۲/۷)؛ «این راه را نهایت صورت کجا توان بست»(۹۴/۹)(پور ابراهیم و غیاثیان، ۱۳۹۲ و قادری، ۱۳۹۲).
اشکالی که وارد کردهاند این است که این چهار شیوه در استعارههای قرار دادی نیز وجود دارند. به عنوان نمونه، به این ضربالمثل حاوی طرحوارهی قدرتی، میتوان اشاره کرد: «چیزی که شد پاره، وصله بر نمیداره».
۳٫از نظر شناختیها، استعارههای ادبی بسط استعارههای قراردادی است و از نظام مفهومی متعارف سرچشمه میگیرد. این سخن افراطآمیز به نظر میرسد. علاوه بر استعارههای قراردادی، منابع و نظامهای فکری دیگر نیز میتوانند منشأ استعارههای مفهومی در ادبیات باشند؛ مثلاً یکی از نظامهای فکری که در ادبیات فارسی تأثیر عمیقی به جا گذاشته، عرفان و تصوف است که خود دارای انحرافاتی نسبت به نظام معهود و متعارف میباشد؛ یعنی برخلاف نظر شناختیها میتوان تصور کرد که استعارهای در ادبیات رایج باشد و در آن خودکار گردد، اما منشأ آن نظام مفهومی متعارف نباشد؛ به عنوان مثال میتوان استعارهی حاشیهای/مرکزی را ذکر کرد که زیر مجموعهی استعارهی جهتی است و در آن مفاهیم مثبت با استعارهی مرکزی و مفاهیم منفی با استعارهی حاشیهای ذکر میشود. منشأ این استعاره تجربهی ما از جهان خارج است:«خورشید در منظومهی شمسی نقش محوری و مرکزی دارد و سایر کرهها از آن نور میگیرند و به دور آن میگردند و در مقایسه با آن نقش حاشیهای دارند. این مثال نمونهای عینی از مفاهیم حاشیهای مرکزی در جهان خارج است که در آن جهت مرکزی نسبت به جهت حاشیهای نقش برجسته و محوری دارد»(کرد زعفرانلو و حاجیان، ۱۳۸۹:۱۳۴)؛ اما موارد بسیاری را از غزلیات حافظ میتوان ذکر کرد که در آن مفاهیم مثبت و برجسته در قالب طرحوارهی حاشیهای مطرح شدهاند که منشأ آن را باید در تصوف جستوجو کرد:
گوشهی ابروی توست منزل جانم خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد (۱۲۷/۲).
۴٫در پایاننامههای فارسی مطرح شده در قسمت قبل، دیدگاه لیکاف با نگاه انتقادی دیده نشده است. فقط در رسالهی یوسفی راد انتقاداتی به نقل از اندیشمندان غربی از جمله «گلاکسبرگ» و «کایزر» مطرح شده است.
«این دو روانشناس معتقدند که ما حتی وقتی استعاری صحبت میکنیم، همان چیزی را میگوییم که واقعاً منظورمان است. «جان سرل» میپرسد: چرا ما به جای آنکه دقیقاً همان چیزی را بگوییم که منظورمان است، از عبارات استعاری استفاده میکنیم؟ پاسخ لیکاف این خواهد بود که ما هیچ چارهای نداریم جز اینکه استعاری صحبت کنیم؛ چرا که اندیشه اساساً استعاری است. اما گلاکسبرگ و کایزر ادعا میکنند که سرل اصولاً مسأله را بد مطرح کرده است. ما حتی زمانی که استعاری صحبت میکنیم همان چیزی را میگوییم که دقیقاً و واقعاً منظورمان است.
چگونه میتوان ادعا کرد که جملهی «سام یک خوک است»، وقتی که سام نام یک انسان باشد، در معنای استعاری اش واقعاً درست است؟ به نظر گلاکسبرگ و کایزر، واژهی استعاری، به صورت موقت یک مقولهی فراشمول ایجاد میکند که در میان نمونههایش هم معنای لفظی و هم معنای استعاری واژه را دارد. به این ترتیب شنونده با شنیدن جملهی بالا، یک مقوله ایجاد میکند که هم برای خوکهای واقعی و هم برای افراد کثیف، حریص، زمخت و بینزاکت، شماتیک/طرحوارهای است. این مقوله از طریق اشاره به نوع نخستش نامیده میشود که خوک است. بنابراین، این جمله که سام عضوی از این مقوله است، به صورت لفظی درست است. علت استعاری بودن جملهی مذکور، این است که اعضای این مقوله ـ خوکها و آدمها ـ به حوزه های مختلف تعلق دارند»(یوسفی راد،۱۳۸۷: ۱۰۸-۱۰۹).
۵٫اس
اس شکلگیری نظریهی تلفیق مفهومی (دیدگاه فوکونیه و ترنر)، انتقاد از این اصل استعارهی مفهومی بود که قلمرو مقصد بر حسب حوزهی مبدأ فهمیده میشود؛ اما همیشه اینگونه نیست. در جملهی «آن جراح یک قصاب است» ، قصاب، چاقو و حیوانی که گوشتش تکه تکه میشود، حوزهی مبدأ محسوب میشوند. در قلمرو مقصد، جراح، چاقوی جراحی و بیمار بیهوشی به چشم میخورد که عمل جراحی بر روی او انجام میشود. مشکل اینجاست که مثال بالا درواقع، نوعی نگرش و ارزیابی منفی نسبت به جراح را در خود دارد، درحالیکه این ارزیابی منفی از حوزهی مبدأ به دست نمیآید(قائمینیا،۱۳۹۰: ۴۴۷-۴۴۸). بر عکس آن نیز مصداق دارد؛ مثلاً آتش به خرمن افتادن در حوزهی مبدأ مفهومی منفی است که حافظ برای بیان حوزهی مقصد مثبت از آن بهره برده است:
چراغ صاعقهی آن سحاب روشن باد که زد به خرمن ما آتش محبت او (۴۰۵/۳).
۶٫کوروش صفوی در مقالهای چند نکتهی انتقادی دربارهی این نظریه مطرح کرده است:
- از نظر معنیشناسان شناختی، معانی الفاظ زبان برگرفته از انگارهها و تصورات موجود در ذهن است. چنین تصویرها و انگارهها به دلیل اعتباری بودنشان در هر فردی به گونهای دیگر است؛ درحالیکه زبان پدیدهای اجتماعی است و درک متقابل زمانی میسر خواهد بود که تصویر ذهنی اهل زبان نسبت به تجربیات جهان، مشترک باشد.
{البته به این ایراد پاسخ داده شده است. در مقالهای با عنوان «معنیشناسی واژگانی از دیدگاه زبانشناسی شناختی» که به مطالعهی معنی در دیدگاه شناختی و مقایسهی آن با ساختارگرایی و پساساختارگرایی میپردازد؛ آمده است: «در دیدگاه ساختارگرایی هر عنصر واژگانی دارای یک یا چند معنای پایهای است. دخالتهای درون زبانی هم اینگونه اتفاق میافتد که از واژه به سمت معنی حرکت میکنیم. در دیدگاه پساساختارگرایی واژه تنها کاربرد دارد و معنی واژه چیزی غیر از کاربرد آن در بافت موقعیت نیست. این دو دیدگاه را میتوان به صورت زیر نشان داد:
ساختارگرایی
Concept word
پساساختار گرایی
زبانشناسی شناختی با تلفیق معنیشناسی ایستا (رویکرد اول) و معنیشناسی پویا (رویکرد دوم)، به این پرسش پاسخ مناسبی میدهد که چرا میتوانیم با یکدیگر ارتباط ایجاد کنیم علیرغم اینکه نشانه ها فردی هستند. درواقع در رویکرد شناختی با چنین الگویی سر و کار داریم:
به اعتبار دانش فرهنگی- اجتماعی و دایرهالمعارفی متفاوت
در این الگو مفاهیم فردی هستند و واژه عینی و جمعی. با بهره گرفتن از زبان قادریم همدیگر را بفهمیم؛ زیرا دنیای مفهومی خود را با بهره گرفتن از واژههایی بیان میکنیم که عینی و جمعی هستند؛ از نشانه ها استفادهی جمعی میکنیم. به طور کلی حرکت از مفاهیم گستردهی ذهنی به سوی زبان صورت میگیرد»(مهرابی، ۱۳۸۵: ۸۷-۸۶).}
- تجربیات ما از جهان خارج نامحدودند و علاوهبرآن بیشتر فردی و اعتباریاند تا اجتماعی و عینی. حال فرض کنیم ما وجوه مشترک این تجربیات را در ذهن خود به صورت مجموعهای از ساخت مفهومی انبار کرده باشیم، در چنین شرایطی باز هم، با مجموعهی نامحدودی از تجربیات سروکار خواهیم داشت که ویژگیهای مشترکی دارند. حال باید به این پرسش پاسخ داد که انسان، از میان تمامی این تجربیات، چگونه و بر حسب چه ملاکهایی دست به انتخاب میزند و برخی از آنها را در زبان مینمایاند در حالیکه جانسون برای تشخیص طرحوارهها ملاکی به دست نداده است؟ به عنوان مثال، تجربه های خوابیدن(مثل جمله های: ساعتم خوابید، سر و صداها خوابید، طوفان خوابید و…) ، استشمام بو (مثل جمله های: از این ماجرا بو برده، گند کارت همهجا پیچیده، من که کف دستم را بو نکرده بودم و …)، ایستادن(مثل جمله های: این پرونده را از بایگانی بلند کردم، مقابل همه یکتنه ایستاده و… ) و… می تواند طرحوارههایی ایجاد کند. در نتیجه بینهایت طرحواره خواهیم داشت.
- در عین حال بسیاری از شواهد را نشأتگرفته از دو یا چند طرحواره میتوان دانست. به عنوان نمونه جملهی «افتادهتوی دردسر» ، انسان از تجربهی افتادن و سقوط خود و پدیده های دیگر به این طرحواره دست یافته است یا با الگوگیری از احجامی نظیر خانه این طرحواره در ذهن او شکل گرفته است؟(صفوی، ۱۳۸۲:۷۳-۷۱).
- در دیدگاه معنیشناسی شناختی، معنی درواقع مفهومی است که در اثر یک تجربهی عینی یا حسیِ یک موقعیت در ذهن شکل میگیرد و این تجسم مجدداً در ساختهای زبان منعکس میشود. به عبارت دیگر مقولات ذهنی انسان از جمله استعاره از طریق تجربیات او شکل میگیرند. در این رویکرد چگونگی درک استعاره در قالب پدیدهای به نام انطباق، توجیه و تبیین میشود. یعنی زمانی مفهوم الف در قالب مفهوم ب درک میشود که مؤلفه های معنایی حوزهی مبدأ و مؤلفه های حوزهی مفهومی مقصد، بر یکدیگر منطبق باشند. این انطباق سبب درک مفهوم استعاره میشود. اما همیشه این گونه نیست؛ مثلاً در زبان فارسی عامیانه دو جملهی «کارش واقعاً بیسته» و «کارش واقعاً توپه» کاربرد دارند. در این دو جملع «بیست» و«توپ» جایگزین مفهوم «عالی» شدهاند. درک استعاره در جملهی اول مبتنی بر تجربیات پیشین و انطباق دو حوزه (برای ارزیابی یادگیری در ایران واژهی «بیست» در بالاترین جایگاه مربوط به حوزهی اعداد صفر تا بیست قرار میگیرد. درکی که ما از واژهی «عالی» در حافظهمان داریم نیز بالاترین جایگاه در میان صفتهای کمیت نمای مثبت را به خود اختصاص میدهد.) صورت میگیرد؛ اما در جملهی دوم پیشینهی واژهی «توپ» در معنی «عالی» برای فارسی زبانان نامشحص است و درک معنای استعاری آن از بافت متن حاصل میشود(گندمکار، ۱۳۹۱: ۱۶۶-۱۵۶).
فصل چهارم
تحلیل شناختی طرحوارههای تصویری در غزلیات
سعدی و حافظ شیرازی
بخش اوّل:
۴-۱٫ طرحوارهی حجمی
۴-۱٫طرحوارهی حجمی
«طرحوارهی حجمی یا طرحوارهی ظرف و مظروف در اثر تجربهی فیزیکی انسان از حجم به وجود میآید. مواجههی ما با احجام مختلف یکی از فراگیرترین ویژگیهای تجربهی بدنی ماست. ما بدن خود را به عنوان ظرفی سه بعدی میشناسیم که در آن چیزهای معینی مانند آب یا غذا را قرار میدهیم. در اطراف خود ، ظرفهای فیزیکی متعدد و پدیدههایی که به نحوی ما را احاطه میکنند، تجربه میکنیم. میتوانیم داخل یا خارج یک اتاق، وسایل نقلیه و یا فضاهای بیشماری از این نوع باشیم که میتوان برای آنها مرزی قایل شد. با اشیای مختلفی برخورد داریم و آنها را در ظرفهای مختلف مانند فنجان، جعبه کیف و جز آن قرار میدهیم.
در هر یک از این موارد، نوعی سازماندهی مکانی قابل تکرار مشاهده میشود. درواقع، تجربهی بودن در چیزی یا قراردادن چیزی در دیگری عامل تشکیل این طرحواره است.
به اعتقاد جانسون پایهی تجربی برای تشخیص موفقیت درون- بیرون و یا داخل-خارج ، مرزدار بودن آن است. به این معنا که بر مبنای آن، یا چیزی میتواند درون ظرف قرار بگیرد یا خارج از آن»(جانسون،۱۹۸۷: ۲۳-۲۲).
در غزلیات سعدی و حافظ به ندرت میتوان بیتی را یافت که طرحوارهی حجمی در آن به کار نرفته باشد. بنابراین، برای بررسی دقیقتر، انتخاب جزئی از این کل، اجتنابناپذیر است. بعضی از واژگان و مفاهیم، مثل سر، چشم، دل، من، تو و عشق در حوزهی طرحوارهی حجمی در غزلیات سعدی و حافظ بیشتر به چشم میخورد که سر، چشم و دل به این دلیل که هر سه عضو بدن و هر سه ابزار شناخت محسوب میشوند؛ برای بررسی انتخاب شدند.
شکل ۴-۲۱- مقایسه میانگین واریانس شاخص برداشت سویا در کشت مخلوط با آفتابگردان
شاخص برداشت سویا در شرایط کنترل با علفهای هرز نسبت به شرایط تداخل علفهای هرز ۶٪ کاهش نشان داد. همچنین مقدار این شاخص در تیمار ۲۰% افزایشی سویا در کشت مخلوط (سویا+آفتابگردان) نسبت به تیمار ۳۰، ۴۰ و ۵۰٪ این ترکیب کشتی بهترتیب ۱، ۶ و ۵% کاهش نشان داد (شکل ۴-۲۱).
۴-۳-۶- عملکرد بیولوژیک
نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات بررسی شده سویا نشان داد که عملکرد بیولوژیک سویا تحت تأثیر الگوهای کشت مخلوط (p<0.01) قرار گرفت (جدول ۴-۳).
نتایج مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک (۱۰۵۳۵ کیلوگرم در هکتار) در تیمار کنترل تمام فصل علفهای هرز در تک کشتی سویا و کمترین مقدار عملکرد بیولوژیک (۳/۴۵۵ کیلوگرم در هکتار) در تیمار ۱۰۰%+۲۰% (آفتابگردان+سویا) دیده شد که البته تفاوت معنیداری با تیمار ۱۰۰%+۳۰% (آفتابگردان +سویا) نداشت. همچنین یک روند کاهشی را با کاهش سهم کشت سویا در کشت مخلوط با آفتابگردان شاهد هستیم (شکل۴-۲۲).
شکل ۴-۲۲ مقایسه میانگین عملکرد بیولوژیک سویا در کشت مخلوط با آفتابگردان
عملکرد بیولوژیک سویا در شرایط کنترل علفهای هرز نسبت به شرایط تداخل علفهای هرز ۶۹٪ افزایش نشان داد. همچنین مقدار این صفت در تیمار ۲۰% افزایش سویا در کشت مخلوط (سویا+آفتابگردان) نسبت به تیمار ۳۰، ۴۰ و ۵۰٪ این ترکیب کشت بهترتیب ۲۰، ۳۲ و ۴۵% کاهش نشان داد (شکل ۴-۲۲).
۴-۳-۷- ارتفاع سویا
نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات بررسی شده سویا نشان داد که ارتفاع بوته سویا تحت تأثیر الگوهای کشت مخلوط (p<0.01) قرار گرفت (جدول ۴-۳).
نتایج مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین ارتفاع (۶۶/۱۰۲سانتیمتر) در تیمار تک کشتی سویا در شرایط تداخل تمام فصل علفهای هرز و کمترین مقدار این شاخص در تیمار ۲۰% و ۳۰% سویا در تیمارهای افزایشی کشت مخلوط آفتابگردان- سویا دیده شد که مقدار آن بهترتیب ۶۶/۶۹ و ۳۳/۷۱ سانتیمتر بدست آمد (شکل۴-۲۳).
شکل ۴-۲۳- مقایسه میانگین ارتفاع سویا در کشت مخلوط با آفتابگردان
ارتفاع بوته سویا در شرایط کنترل علفهای هرز نسبت به شرایط تداخل علفهای هرز ۱۱٪ کاهش نشان داد. همچنین مقدار این شاخص در تیمار ۲۰% افزایشی سویا در کشت مخلوط (سویا+آفتابگردان) نسبت به تیمار۳۰% مقدار ۲% افزایش و نسبت به تیمار ۴۰ و ۵۰٪ این ترکیب کشت بهترتیب ۶ و ۱۵% کاهش نشان داد (شکل ۴-۲۳).
۴-۴- علفهای هرز
علفهای هرزی باریک برگ مزرعه شامل مرغ (Cynodon dactylon)، سوروف (Echinochloa cruss-galli)، قیاق (Sorghum halepense)، اویارسلام زرد (Cyperus esculentus) و چسبک (Setaria virilis) و پهن برگهای هرز مزرعه شامل گاوپنبه (Abutilon theofresti)، توق (Xanthium stramorium)، پیچک صحرایی (Convolvulus arvensis)، خربزه وحشی (Cucumis melo var. agrestis)، تاجخروس ریشه قرمز (Amaranthus retroflexus)، تاجریزی (Solanum nigrum) و کاهوی وحشی (Lactuca seriola) بودند.
۴-۴-۱-تراکم علفهای هرز پهن برگ
نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات بررسی شده علفهای هرز پهن برگ نشان داد که تراکم پهن برگها تحت تأثیر الگوهای کشت مخلوط (p<0.01) قرار گرفت (جدول ۴-۴).
نتایج مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین تراکم پهن برگها (۴۸ بوته در مترمربع) در تیمار تک کشتی سویا در شرایط تداخل تمام فصل علفهای هرز و کمترین مقدار این شاخص در تیمار ۵۰% و ۴۰% لوبیاچشم بلبلی در تیمارهای افزایشی کشت مخلوط آفتابگردان- لوبیاچشم بلبلی دیده شد که مقدار آن بهترتیب ۶۶/۹ و ۳۳/۱۱ در متر مربع بدست بود (شکل۴-۲۳).
جدول ۴-۴- تجزیه واریانس میانگین مربعات صفات بررسی شده علفهایهرز در کشت مخلوط آفتابگردان با سویا و لوبیا چشم بلبلی
منابع تغییرات | درجه آزادی | تراکم پهن برگها |
تراکم باریک برگها | تراکم کل | زیست توده پهن برگها |
زیست توده باریک برگها |
زیست توده کل |
تکرار | ۲ | **۵/۱۴۵ | *۳۰/۳۰ | *۱۶/۲۸۲ | **۴۵/۵۴۸۷ | **۱۶/۷۴۶۹۶ | **۶۴/۱۲۰۶۶۵ |
تیمار | ۱۳ |