امروزه اساس مدیریت زمان به صرف اثربخشی اوقات استوار است و تسلط بر زمان تنها رمز موفقیت آدمی به شمار می آید در مدیریت زمان از فنونی استفاده می شود که افراد می توانند با صرف حداقل زمان بیشترین نتایج را به دست آورند . مدیران باید از هر چیزی که مانع انجام به موقع کارهای مهم میگردد دوری کنند مدیریت زمان به مدیران شهامت تفویض اختیار را میدهد و بدین ترتیب می توانند بهره وری خود را به حداکثر برسانند (رضائیان، ۱۳۸۰)
هدف اصلی مدیریت زمان کار هوشمندانه و زیرکانه به جای کار سخت است زیرکی به این معنی است که بتوانیم کارها را اولویت بندی کرده و از مهمترین کارها آغاز کنیم برای بالا بردن کارایی و بهره وری سازمان (جسمی ۱۳۷۹). مدیریت زمان یعنی چه طور از زمان استفاده کنیم نه این که چه طور در وقت صرفهجویی کنیم.
۱-۲- بیان مسأله:
از ویژگیهای دنیای ما افزایش روز افزون نیازهای انسان است. نیاز به کشف علل پدیده ها، نیاز به فتح دریچههای پنهان علم، نیاز به رشته های گوناگون علمی، نیاز به تشکیلات و سازمانهای منظم…
در میان همه این نیازها و نیازمندیها و برای بیشتر استفاده کردن از امکانات و استعدادها و بهتر رسیدن به مطلوب نیاز به مدیریت از اولویت خاصی برخوردار است زیرا با نقشی که مدیریت در بازدهی امکانات، سرعت عمل و هرز نرفتن استعدادها دارد این ضرورت هرچه بیشتر قابل درک است (دامغانی، ۱۳۸۳،
ص ۱۷)
الگوی کلی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه که وظایف انتقال فرهنگ و شکوفاسازی آن پرورش همه جانبه فرد و تربیت نیروی انسانی ماهر را بر عهده دارند اصطلاحاً نظام آموزش و پرورش نامیده میشوند، امروزه نظام آموزش و پرورش به عنوان یک پدیده عام اجتماعی جزء لاینفک زندگی اجتماعی به شمار میرود پیدایی و گسترش این نظامها حاکی از اهمیت روز افزون امر آموزش و پرورش در جهان کنونی است (علاقه بند، ۱۳۸۴، ص ۷)
مدیران آموزشی کسانی هستند که در تصمیم گیریهای آموزشی و پرورشی نقش دارند رفتار و عملکرد آنان جریان آموزش و پرورش را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد علاوه بر داشتن معلومات در زمینه آموزش و پرورش تسلط بر روشها و مهارتهای عملی، باید به اندازه کافی سابقه آموزشی داشته باشند تا بتوانند مأموریت اصلی و مسائل و مشکلات کار خود را به درستی درک کنند. (علاقه بند ۱۳۸۴، ص ۱۴)
عملکرد مدیر عبارت است از میزان کارایی و اثربخشی مدیر در تعیین هدفهای مناسب عملکرد و میزان اثربخشی و کارایی سازمان در تحقق اهداف تعیین شده میباشد.
مسئولیتهای مدیران سازمانها ایجاب می کند که عملکرد انان در آن واحد هم کارآمد و هم اثربخش باشد. زمان از جمله نعمتهای گرانبهایی است که در اختیار انسان قرار گرفته عاملی است با قابلیت انعطاف نامحدود برای دستهبندی فعالیتهایی که منجر به عملکرد می شود و در خدمت افزایش توانمندی افراد قرار میگیرد. (حجات، ۱۳۸۸)
همچنین مقوله مدیریت زمان سالهاست که ذهن افراد و صاحب نظران را به خود مشغول کرده حقیقت آن است که ما باید خود را اداره کنیم نه زمان را، چرا که زمان اساساً اداره شدنی نیست و خواه یا ناخواه زمان میگذرد و این ما هستیم که بایستی از آن به خوبی استفاده کنیم. (خسروی و قربانی، ۱۳۸۳)
به طور کلی مدیریت زمان ایجاد زمینه مشارکت است برای هر فرد سازمانی در جهت اخذ نتیجه از وظایفی که برنامه تعیین می کند و در عین حال با حداکثر توان سعی در محترم شمردن سازمان دارد (اسفندیاری، ۱۳۸۳)
مدیران همواره بخش قابل ملاحظهای از وقت خود را صرف اموری میکنند که سودی برای سازمان آن ها ندارد در صورتی که جوهره مدیریت زمان این است که مدیران بهترین و پرانرژی ترین اوقات خود را صرف مهمترین کارها کنند تا به بیشترین نتایج برسند (جسمی، ۱۳۷۹)
لذا این پژوهش در صدد بررسی میزان انطباق عملکرد مدیران با شرح وظایف مدیران آموزشی با رویکرد مدیریت زمان بوده است این پژوهش در راستای پاسخ به این سئوال است که آیا عملکرد مدیران با وظایف مدیران آموزشی و زمانی که برای انجام این وظایف صرف میکنند انطباق دارد یا نه که در صورت عدم انطباق عملکرد مدیران با وظایف آنان پیشرد هدفهای آموزش میسر نشده است و در نتیجه منابع سازمان آموزش و پرورش به هدر خواهد رفت.
۱-۳- اهمیت وضرورت مسأله:
آموزش و پرورش از دیرباز، نقش اساسی در تداوم و بقای جوامع بشری ایفا کردهاست. آداب و رسوم، اعتقادات، ارزشها، نگرشها، رفتارها و دانشها و مهارتهای جامعه از طریق فراگردهای پرورش و آموزش قابل انتقال بوده. ایفای این وظیفه را رسماً آموزش و پرورش بر عهده میگیرد و یادگیری عمدتاًً در شرایط و وضعیتهای سازمان یافته، طبق برنامه ها و اهداف مشخص صورت میگیرد (علاقهبند، ۱۳۸۴)
نظامهای آموزش و پرورش به مرور پی میبرند که در شرایط پیچیده امروز بدون مدیریت و رهبری مؤثر، قادر نخواهند بود که پاسخگوی مسئولیتهای فزاینده خویش باشند. از یک سو با آشکار شدن اهمیت آموزش و پرورش در جامعه، مردم روز به روز نسبت به مسائل آموزش و پرورش حساسیت بیشتری پیدا میکنند از این رو نوع آموزش و پرورش و شیوه عملکرد مدیران در معرض پرسش قرار میگیرد (علاقه بند، ۱۳۸۴ ص ۱۵)
در بین انواع مدیریت، مدیریت بر سازمانهای آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش راهبردی دارد زیرا تمام اهداف و عوامل این سازمانها انسانی است و نقش و رسالت آن ها، از یک سو و تبدیل انسانهای خام به انسانهای صنعتگر، خلاق، خودآگاه و رشد یافته و از سوی دیگر تأمین کننده نیازهای انسانی جامعه خواهد شد.
اگر سازمانهای دیگر جامعه در ایفای وظایف و رسالت خود کوتاه کنند و به اهداف مورد نظر دست نیابند نتیجه آن مستقیماً عاید گروه یا سازمانی است که با آن سروکار دارند اما اگر سازمان آموزش و پرورش و مدیران آن از ماهیت کار خود غافل باشند یا در فرایند یادگیری و یاددهی وقفهای به وجود آورند حاصل کارشان در ابعاد اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی متوجه جامعه خواهد شد و در رشد و توسعه جامعه و یا افت و انحطاط آن سهم مؤثری خواهد داشت (نیکبختان ۱۳۷۹، ص ۶)
بنابرین عملکرد مدیران در سطح آموزش و پرورش از مدرسه تا وزارتخانه نقش حیاتی و حساسی در پیشبرد و تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد و هیچ نظام آموزشی نمیتواند بدون داشتن مدیران شایسته، دلسوز، متعادل و متقی و اندیشمند به اهداف خود برسند.