در ابتدا باید به مفهوم وجدان جمعی دورکیم پرداخته شود که شامل اعتقادات و احساسات مشترک در میان افراد یک جامعه واحد است که دستگاه معینی را شکل میدهد که حیات خاص خود را دارد (دورکیم، ۱۳۸۱: ۷۷) در واقع افراد از طریق اعلام وفاداری به این مجموعه اعتقادات و احساسات مشترک به شناسهای دست مییابند که معرف افراد بوده و افراد خود را با آن میشناسند و بدان متعهد و منتسب میدانند و افراد تا زمانی که به این مجموعه اعتقادات و احساسات مشترکی دلبستگی دارند تضمین بقا دارند. این امر باعث میشود که با زوال یک نسل، ویژگیهای اساسی وجدان جمعی حفظ شود. از سوی دیگر دورکیم دو نوع وجدان را از هم متمایز میسازد: وجدان عمومی و وجدان فردی. گرچه وجدان فردی پدیدهای منحصر به فرد است و جنبه بینالذهنی دارد از اینرو وجدان جمعی و عمومی پیوندی تنگاتنگ دارد. دورکیم معتقد است که در جامعه ماقبل صنعتی بنابر وجود همانندی و مشابهت نظم اجتماعی مبتنی بر تقویت وجدان جمعی است و افراد زیر سلطه آن قرار دارند از اینرو در جمع تحلیل میروند. اما در جامعه صنعتی بنابر وجود تفاوتپذیریهای ناشی از تقسیم کار و تخصص گرایی فرد از جمع متمایز شده و هویت فردی اهمیت مییابد. دورکیم معتقد است که در این جابهجا کردن تاکید بر تشابه پذیری و همانندی در احساسات و افکار مشترک و تحلیل وجدان فردی در وجدان جمعی بایستی بر همبستگی بین گروهی و تعهدات متقابل حرفهای یا مذهب مدنی تاکید شود (عبداللهی، ۶۶)
به نظر دورکیم در همبستگی ارگانیکی هویت جمعی از بین نمیرود بلکه ضمن تقویت جنبههای فردی زندگی این هویت تعمیم و گسترش مییابد یعنی از وضعیت خرد به هویت کلان جمعی میل میکند (دورکیم، ۶۶)
پس با توجه به اینکه آرای دورکیم متاثر از دیدگاه تکاملگرایی است از اینرو وقتی انسجام مکانیکی جای خود را به انسجام ارگانیکی میدهد هویت جمعی نیز از نوع حد و محلی به کلان متحول میشود و به همین دلیل دورکیم نگاه تکاملی و تدریجی دارد و هویت جمعی را از منظری لغاد پردازانه و مبتنی بر شعور متعارف میداند یعنی او برای جماعتهای انسانی موجودیتی زیستمند قائل است (جیکینز، ۱۳۸۱: ۲۱۰)
پس دورکیم به نوعی نشان میدهد با تخصصی شدن مشاغل و تقسیم کار و تراکم اخلاقی هویت از سطح خرد و قبیلهای بر کلان تبدیل میشود و هویت ملی هم زیر مجموعه هویت کلان است وی همچنین با طرح راه حل عضویت در اصناف و سندیکاها به نوعی به فاکتور مشارکت نهفته در سرمایه اجتماعی میپردازد.
در تشریح رابطه سرمایه اجتماعی با هویت ملی آرای پارسونز و تفسیر خاص چلپی از این دیدگاه از راه گشاترین موضوعات است.
در مدل پارسونز مساله تعمیم ساختاری در وجه ادخال حائز اهمیت است. در جوامع معاصری که هرکدام تا حدی شاهد گروه بندی اجتماعی و تکثرگروهی بودهاند به همان نسبت مساله ادخال برای اجتماع جامعهای اهمیت دارد. یعنی اینکه رابطه گروه ها صرفا در بعد ابزاری و مبادلهای باقی نمیماند بلکه به دنبال روابط مبادلهای و وابستگی متقابل دو بعد ابزاری با یکدیگر، گروه ها، ماها و اجتماعات از لحاظ عاطفی و هنجاری بر روی یکدیگر باز میشوند. با بازشدن گروه ها و اجتماعات نسبت به یکدیگر و از نظر روابط متقابل و عضویتهای مشترک و امکان ادخال گروه ها در یکدیگر و بالتبع جامعه شدن اجتماع جامعهای میسر میشود با ادخال گروه ها در ما کل زمینه برای عمده و مهم شدن هویت جامعهای نسبت به سایر هویتهای جمعی مثل هویت خانوادگی- محلهای، فردی و زبانی و سازمانی فراهم میشود و زمینه برای تحتالشعاع قرار گفتن سایر هویتهای جمعی نسبت به هویت جامعهای (ملی) مهیا میشود و همبستگی اجتماعی با خودی به غریبهها بسط مییابد و برادری قبیلهای جای خود را به برادری با همه میدهد پس ادخال اجتماعی به همراه خود زمینه عینی را برای بسط اعتماد اجتماعی متقابل فراهم کرده و اجازه میدهد که تعاملات اجتماعی در جامعه به صورت گسترده، روان و بیشتر با سویگیری عام گرایانه جاری و ساری شود. (چلپی، ۱۳۷۵، ص ۳۰ و۲۹)
در آرای پارسونز به تأسی از چلپی هویت جامعهای معادل هویت ملی آورده شده است و هرچه مشارکت و ادخال اجتماعی بیشتر باشد سطح روابط از درون گروهی به برون گروهی ارتقا مییابد. آنچه در جوامع امروزی اهمیت فراوان دارد انسجام کل است و پیش نیاز اولیه چنین انسجامی در مرحله اول نفوذ اجتماع طبیعی در انواع تعاملات اجتماعی است و پیش شرط دوم افزایش پلهای ارتباطی است. که باعث گسترش شبکه تعاملات اجتماعی و تقویت روابط برون گروهی است و به نسبتی که تعاملات بین گروهی متراکم شود انسجام کل هم تقویت شود و هویت ملی نسبت به سایر هویتها برتری مییابد و عمده شود که در اینصورت میزان عامگرایی افزایش مییابد (همان، ۱۰۰و۹۹) پس هر چه مشارکت، عضویت و تعامل اجتماعی بیشتر شود هویت ملی مورد تأیید قرار میگیرد.
توسعه شبکه روابط اجتماعی با ادخال فزاینده غریبهها در ادخال جامعهای همراه است ادخالی که گذر تدریجی از همبستگی محولی یا قدیم به همبستگی جدید و عام و برون گروهی را میسر میسازد. در این فرایند هویت ملی به هزینه سایر هویتهای جمعی و محلی تقویت میشود و به همراه آن احساس تعلق به اجتماع عام و احساس تکلیف شهروندی تقویت میشود. در فرایند توسعه اجتماعی میزان و فراوانی عضویت اعضای جامعه در گروه ها، سازمانها و انجمنهای مختلف در جامعه افزایش مییابد و آ
پژوهش – بررسی مقایسه ای رابطه سرمایه اجتماعی با هویت ملی در دو شهر کرمانشاه و …