عوامل مؤثر بر تعهد مستمر
در مدل تعهد سازمانی آلن و مییر دو متغیر اصلی مؤثر بر تعهد مستمر کارکنان مطرح شدهاند که عبارتند از سرمایهگذاریها و فرصتهای شغلی جایگزین؛
سرمایهگذاریها
هر کدام از اعضای سازمان برای ترک سازمانی که در آن شاغل هستند، سود و زیان ترک سازمان را مورد محاسبه و بررسی قرار داده و زمانی که فرد هزینه های ترک سازمان را بیشتر از منافع آن ببیند، تلاش میکند تا در سازمان بماند. بهعبارتی دیگر، اگر فرد متوجه شود با خروج از سازمان مزایای خود را از دست خواهد داد، به احتمال زیاد سعی برای باقی ماندن در سازمان خود خواهد داشت. انصاری و همکارانش در پژوهش خود پیرامون سرمایهگذاریهای افراد در سازمان بیان میکنند: سرمایهگذاری فرد میتواند به هر شکلی باشد؛ مربوط به کار باشد یا نباشد. سرمایهگذاریهای مربوط به کار میتواند شامل مواردی از قبیل زمان صرف شده برای کسب مهارتهای غیرقابل انتقال، از دست دادن مزایای احتمالی و از دست دادن یک موقعیت عالی و مزایای مرتبط با آن باشد. سرمایهگذاریهای نامربوط به کار نیز میتواند شامل برهم خوردن روابط فردی و مخارج و هزینههای اسکان و آشنایی خانواده در شهر دیگر باشد(انصاری و همکاران، 1389). بر این اساس سرمایهگذاریهای افراد بر تعهد مستمر آن ها نسبت به سازمان تأثیر خواهد داشت.
فرصت های شغلی جایگزین
بر اساس مطالعهی تحقیقات پیشین میتوان به این نتیجه رسید که وجود فرصتهای شغلی جایگزین برای اعضای سازمان با تعهد مستمر آن ها نسبت به سازمان رابطهی منفی دارد؛ بدین معنا که هرگاه اعضای یک سازمان احساس کنند در خارج از سازمان فرصتهای شغلی جایگزینی برای آن ها وجود دارد، تعهد مستمر کمتری نسبت به سازمان خود داشته و گاهاً ممکن است به خروج از سازمان مبادرت ورزند، و در نقطهی مقابل این افراد، کارکنانی هستند که جایگزینهای شغلی دیگری برای خود در خارج از سازمان متصور نیستند؛ ایشان بر عکس گروه اول از تعهد مستمر بیشتری نسبت به سازمان خود بهرهمند هستند و دائماً درتلاشند تا شغل و موقعیت کاری خود را در سازمان ابقا نمایند. همانند سرمایهگذاریها، رویدادها یا فعالیت های گوناگون میتواند روی ادراک یک فرد از وجود فرصت های شغلی جایگزین، تأثیر گذارد(انصاری و همکاران، 1389).
عوامل مؤثر بر تعهد هنجاری
اجتماعی کردن
در بدو ورود کارمندان جدیدالاستخدام به سازمان، سازمان تلاش میکند تا آن ها را با فرهنگ و ساختار سازمان هماهنگ و همسو نماید و به عبارتی دیگر ویژگیهای سازمانی از قبیل ساختار، فرهنگ، و سیاستهای خود را برای کارکنان جدید روشن ساخته و آن ها را ملزم به همراهی با آن ها نماید. ویژگیهای سازمانی از قبیل ساختار، فرهنگ، راهبردها و سیاستهای سطح سازمانی که میتوانند ادراک کارکنان را از حمایت سازمانی افزایش دهند، به احتمال زیاد منجر به افزایش تعهد سازمانی خواهند شد(انصاری و همکاران، 1389).
سرمایهگذاریهای سازمانی
در هر سازمانی برای استخدام و بهکارگیری نیروی کار جدید، هزینه های فراوانی اعم از گزینش، استخدام، آموزش و … خواهد شد که سازمان جبران این هزینهها را برای فرد سخت و گاهاً آن ها را غیر قابل جبران میداند؛ لذا افراد استخدام شده را ملزم به تعهد در قبال سازمان دانسته و از آن ها میخواهد نسبت به سازمان وفادار بوده و سازمان را در جهت نیل به اهدافش یاری نمایند. برای مثال اگر یک سازمان هزینهی آموزش کارکنان خود را بپردازد، ممکن است کارمند یک احساس بدهکاری و شرمندگی نسبت به سازمان داشته و در پاسخ به آن، کارمند در خود یک نوع احساس تکلیف برای باقی ماندن در سازمان و جبران این سرمایهگذاری را داشته باشد(انصاری و همکاران، 1389).
بر اساس آنچه مطرح شد، در مدل سه مؤلفه ای آلن و مییر، عوامل مختلفی آورده شده است که منجر به ابعاد سهگانهی تعهد سازمانی اعم از عاطفی، مستمر و هنجاری شده و با میزان تعهد سازمانی رابطه داشته و میزان آن را در سازمان دستخوش تغییر مینمایند. بر اساس این مدل، مؤلفههای تعهد سازمانی، پیامدهای مختلفی را برای سازمان و کارکنانش به همراه دارد، که از آن ها میتوان بهعنوان رفتارهای کاری یاد کردکه نهایتاً منجر به تعهد رفتاری خواهند شد.
[1]. Investments
[2]. Employment Alternatives