طرح مسئله ولایت در اندیشه دینی، یکی از فرازهای شکوهمندی است که سبب میشود جامعه اسلامی درحرکت خویش صاحب مدار و الگویی مناسب باشد. ولایت مقیاس و معیاری است که بر پایه آن، جامعه مؤمنان، یک صف استوار و غیرقابل نفوذ و جبهه متحدی را تشکیل میدهند و به پیوستگی و همبستگی شکوهمندی دست مییازند و به اتصال روحی و فکری و معنوی نائل میشوند، درنتیجه در یک گام برمیدارند و بهقصد نائل شدن به یک مقصود، به تعامل با یکدیگر میپردازند و در این مسیر، بهاصطلاح قرآنی از هر ولیجه” همراز"، بطانه” همدست” و … دوری میگزینند و از پیوستن به جبهه یهود، نصاری، شرک و کفر در لباسها و رنگهای متفاوتش پرهیز میکنند؛ زیرا بدون چنین کاری نمیتوانند بار گران مسئولیت خویش را به منصه بروز و ظهور برسانند (نوایی،۱۳۸۰)
حقگرایی و حقخواهی
محور دیگری که به کلیت اندیشه و فرهنگ اسلامی نقش کارآمدی مهمی را میبخشد حق محوری فرهنگ اسلامی و نیز تبع آن، حقخواهی و حقگرایی جامعه دینی و معتقدان به اندیشه اسلامی است. در اندیشه اسلامی، حق، وجود ذاتی دارد و بنابراین دارای ابدیت و دوام و بقاست(شهید مطهری)
خیر و فضیلت
یکی از نکات دیگری که به فرهنگ اسلامی کارآمدی لازم را میبخشد و انسانها را بهسوی خود مجذوب و شیفته میسازد، مبتنی بودن فرهنگ اسلامی بر خیرات و فضیلتهای همچون راستی، تواضع، احسان، ایثارگری، عدالتخواهی و … است بهگونهای که جدایی این فضیلتها از کلیت دینی، چیزی از اندیشه دینی را میکاهد که به آن کلیت ضربه کاری و اساسی وارد میشود و از حالت نخستین و اصیل خود خارج میگردد. فضیلتهای دینی، زیباییهای معقول و معنوی دین هستند. به همین دلیل، دین اسلام خصوصا حالت رشد یافته و دستنخورده آن، از یک جاذبه درونی برخوردار است که همین جاذبه، جنبههای کارایی، کارآمدی و توانمندی دین را در حل مشکلات بشری و تأمین سعادت نشان میدهد(شهید مطهری)
عقلانیت فرهنگ اسلامی
مسئله عقلانیت در فرهنگ اسلامی با ذات آن درآمیخته است، بهگونهای که عقل، بهعنوان یکی از منابع دریافت احکام به شمار میآید و نیز تمام تلاشهای فکری و عملی انسان مسلمان بدون در نظر داشتن عقل و عقلانیت فاقد هرگونه اعتبار و ارزش است (نوایی، ۱۳۸۰)
زمینههای فرهنگی توسعه و پیشرفت در اسلام
در نگرش اسلامی، معیارهای رشد و توسعه هنگامی میتواند گویای” توسعه نظام رفتاری” انسان و جامعه باشد که بتواند توضیح کافی برای حفظ تعادل و توازن معنوی و مادی، اخروی و دنیوی در عرصههای مختلف اجتماعی ارائه کند و در عمل شاخصهایی را معرفی نماید که گویای جنبههای کیفی و کمی باشد(نبوی،۱۳۷۵) از اساسیترین زمینههای فرهنگی توسعه و پیشرفت از دیدگاه اسلام شامل:
تقوا: آن مزیتی که مزیت حقیقی است و آدمی را بالا میبرد به سعادت حقیقیاش که همان زندگی طیبه و ابدی در جوار رحمت پروردگار است میرساند عبارت است از: تقوا و پروا از خدا کردن و پاس حرمتش داشتن. آری تنها و تنها وسیله برای رسیدن به سعادت آخرت همان تقواست که به طفیل سعادت آخرت سعادت دنیا را هم تأمین میکند (علامه طباطبائی،جلد ۴)« من یتق الله یجعل له من اسره یسرا[۲۲]»« هر کس متقی و خداترس باشد خدا مشکلات او را ( در دوعالم) آسان گرداند»
علم محوری: نهادی شدن علم در یک جامعه استدلال، مطالعه، تحقیق، بحث و گفتوگو و اندیشه و روحیه علمی را به دنبال میآورد. علم به انسان کمک میکند تا از ذهنگرایی و تصحیح ناپذیری بهسوی عینیات، محاسبه، بهبود و تصحیح و انتقادپذیری حرکت کند. توسعه ذاتاً به دنیای عینی بیشتر توجه دارد و علم هم ابزار این توجه را در اختیار انسان قرار میدهد و توجه او را به سیستم و کارایی مجهز می کند. بهطورکلی، ازآنجاکه توسعه شامل شناخت، بهینهسازی، سازماندهی، برنامهریزی و عینیات میشود، علم به مفهوم استدلالی نمودن اندیشهها و اعمال، زمینهساز، تسهیلکننده و عامل تکامل توسعه میباشد.( سریع القلم، ۱۳۷۵) لکن لازم به ذکر است که علم و ایمان باهم دو بال پروازند و به قول استاد مطهری(ره) ” علم ابزار میسازد و ایمان مقصد، علم سرعت میدهد و ایمان جهت” (مطهری، ۱۳۶۱) امام علی (ع) در این رابطه میفرماید: « خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود بلکه خیر آن است که عملت فراوان گردد[۲۳]»
قانون مداری:
برای آنکه محاسبات مادی و برنامهریزی و سیاستگذاری در امر توسعه از جانب مردم و دولت قابلاجرا و پیشرفت و از کارایی لازم برخوردار باشد، باید ثبات قانونی و حاکمیت قانون جدی گرفته شود. زمانی محاسبات نسبت به آینده قابل تدوین خواهد بود که با پشتوانه قانونی بتوان بهطور نسبی وضعیت آینده را پیشبینی نمود. (رضایی، ۱۳۸۸) امام خمینی (ره) در بیانات خود حکومتی را قابلقبول میدانند که تابع قانون باشد و میفرمایند:« ما میخواهیم یک حکومتی باشد که لااقل تابع قانون باشد و تبع قانون اسلام باشد، تبع قوانین مجهول صحیح باش»
رفع فقر از جامعه:
رسیدن به اهداف متعالی که خداوند متعال از خلقت انسان در نظر داشته است، هنگامی بهتر میسر خواهد شد که انسان به لحاظ نیازهای جسمانی و مادی احساس کمبودی نداشته باشد. به صورتی که خداوند متعال در قرآن کریم فقر را باعث گرایش انسانها به زشتیها و انحراف از راه راست معرفی می کند و میفرماید:” الشیطن بعدکم الفقر و بامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفره منه و فضلا و الله واسع علیم" ” شیطان به وعده فقر و ترس و بیچیزی شمارا به کارهای زشت و بخیلی وادار کند و خداوند ( برای رغبت و احسان) به شما وعده آمرزش و احسان دهد و خدا را فضل و رحمت بیمنتهاست و به امور جهان داناست” امام علی (ع) نیز ضمن برشمردن فقر بهعنوان بزرگترین بلا خطاب به فرزندشان محمد بن حنیفه میفرمایند:« پسرم از فقر بر تو ترسانم پسازآن به خدا پناه بر که فقر دین را نقصان میرساند و خرد را سرگردان کند و دشمنی پدید آرد[۲۴]» اما خمینی (ره) بارها رد بیانات خود هدفشان را رفع فقر معرفی مینمایند: « ما آمدهایم این محرومها را از محرومیت دربیاوریم[۲۵]» (رضایی، ۱۳۸۸)
عقلگرایی: در اسلام تأکید بسیاری بر عقلانیت شده است، لکن عقلانی بودن یک فعل است و عطف آن فعل صرفاً به سود مادی قابل احراز نیست و نمیتوان عقلانیت را تنها در نوع نسبت میان هدف و وسیله دنبال کرد، بیآنکه از عقلانیت هدف که سر اصلی این نسبت است پرسشی به میان آورد. به همین خاطر چهبسا رفتاری که در دستگاه ” هزینه- سود” در یک انسانشناسی غیر الهی ” عقلانی” تلقی میشود در دستگاه ” هزینه- سود” جامعتر که انسانشناسی اسلامی مدعی آن است کاملاً غیرعقلانی از آب درآید و برعکس(رحیمپور ازغذی،۱۳۷۵)امام علی(ع) در این رابطه میفرمایند:« گرانمایهترین بینیازی خرد است و بزرگترین درویشی بیخردی است[۲۶]»
مردم مداری: اسلام مردم را یکی از پایههای مهم توسعه میداند و نقش مهمی برای مردم قائل است که این نقش به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم انجام میپذیرد. نقش مستقیم مردم درروند توسعه این است که آنان در ابعاد عملی به وجود آورندگان و تحقق بخشندگان اهداف توسعه تلقی میشوند. بهعبارتدیگر جهت دهندگانی نخبگان وبرنامهریزیهای نظام سیاسی در مسری توسعه و تکامل را مردم تحقق بخشیده و به نتیجه میرساند. بنابراین مردم از سویی مجریان توسعه و تکامل و از وسی دیگر هدف توسعه و کمالاند؛ زیرا تمامی جهتدهیها به سمت رشد، توسعه و کمال و تمام برنامهریزیها در این مورد درروند به خاطر آنان بوده و خودشان نیز در تحقق آن سهم بزرگی دارند. نقش غیرمستقیم مردم درروند رشد و توسعه کشور این است که بر عملکرد نخبگان و نظام سیاسی نظارت مینمایند. آنان از طریق مشارکت در تصمیمگیریها، کیفیت برنامهریزیها و بازدهی آن را افزایش داده و در صورت وجود کوچکترین تعلل و تخلف در نخبگان یا نظام سیاسی، آنان را مورد سؤال قرار داده، به پاسخگویی فرامیخوانند (علیخانی، ۱۳۷۹) امام خمینی(ره) در این رابطه می فرمانید :« سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمیکنیم[۲۷]»
شایسته مداری و تخصص: توسعه که به یک معنا بهکارگیری صحیح نیروها میباشد در سیستمی مفهوم پیدا میکند که تخصص بهصورت اصیل در آن مطرح باشد و نظر تخصصی بر اظهارنظر سلیقهای مقدم گردد. بحث توسعه که به معنای پیشرفت و تکامل و کمال مادی و معنوی یک جامعه است در گردونه فعلی بینالمللی، فقط از طریق شایسته مداری امکانپذیر است و منظور از آن اصلاح حوزه نخبگی است که بتواند با تخصص و تعهد و مهارت و تفکر و نظارت نهتنها پیشرفت جامعه را به دست گیرد بلکه الگویی برای آن باشد(رضایی، ۱۳۸۸) امام علی (ع) میفرمایند:«کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمییابد[۲۸]»
نظم: اصولاً توسعه با ترتیب و مراحل کار امکانپذیر است: لذا جهت رعایت ترتیب زمانی و ترتیب عملی تصمیمگیریها و اقدامات توسعه جامعه بهشدت به نظم و ترتیب در تمامی شئون زندگی وابسته است. بهطور فوقالعاده بدیهی، نظم از ویژگیهای بارز جوامعی بوده است که توسعه اقتصادی به مفهوم بهینهسازی نیروهای مادی انسانی را اساس قرار دادهاند(رضایی، ۱۳۸۸) قران کریم میفرماید:«نظم و زیبایی در پیوندی تنگاتنگ وجود دارد[۲۹]»
نگاه تکلیفی و مسئولانه در فرهنگ اسلامی
در فرهنگ اسلامی قدرت نه یک فرصت و موقعیت ویژه برای چپاول و برآوردن آرزوهای نفسانی، بلکه یک تکلیف و مسئولیت خطیر و مهم تلقی میشود. واژه ” مسئول” در اطلاق به رئیس یک بخش یا تمام حکومت در اسلام دارای بار لرزشی بسیار حائز توجهی است. بیانات امیرمومنان(ع) در توصیه به زمامداران بخشهای مختلف سرزمین اسلام از همین امر حکایت میکند که عنوان زمامداران و به تعبیر اسلام ” مسئولیت"، هیچ حقی بر حقوق معین شخص نسبت به سایر افراد عادی اضافه نمیکند جز اینکه تکلیف وی سختتر و پاسخگویی او در مقابل مسئولیتش سنگینتر خواهد بود و موجب فخری که نخوتی را در پی داشته باشد نیز نمیگردد (ظهیری ، ۱۳۸۰،ص۲۴۹) امام علی (ع) میفرمایند«و ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه[۳۰]»
معادله نبودن قدرت و ثروت در فرهنگ اسلامی
یکی از مباحث بسیار مهم در اندیشه سیاسی بحث قدرت است و در نحلههای مختلف سیاسی میان قدرت و ثروت یک معادله برقرار میشود. حال بعضی قدرت را مولد ثروت میدانند و برخی ثروت را موجد قدرت. “موسکا[۳۱]” معتقد است در جامعه مدرن ثروت موجد قدرت است و در جوامع سنتی قدرت موجد ثروت.( موسکا،۱۹۶۵) اینک در فرهنگ اسلامی ثروت و قدرت بهعنوان یک نامعادله برقرار است و ربطی میان این دو مفهوم در ساختار سیاسی اسلامی وجود ندارد. امام علی (ع) چهبسا کارگزارانی را از میان کسانی انتخاب میفرمود که بهرهای از دنیا نداشتند و خود حضرت نیز در طول زمامداری خویش نه از قدرتش برای اندوختن ثروتی استفاده کرد و نه مشی خویش را در نحوه زندگی تغییر داد، مگر اینکه در معشیت بر خود سختتر گرفت( ظهیری ، ۱۳۸۰)
فرهنگ اسلامی و توسعه پایدار
یکی از مبانی شناسایی ایده توسعه پایدار توجه به طبیعت و هستی است. در فرهنگ اسلامی نیز اصولی میتوان یافت که ناظر به توجه به طبیعت و هستی است. این اصول را بهصورت مختصر موردبررسی قرار میدهیم.
” وحدت” در هستی که ناظر به ربط و نسبت میان اجزای یک مجموعه است و در اینجا به رابطه میان طبیعت و انسان است.
” تعادل” در مجموعه انسان – طبیعت که معطوف به هماهنگی میان اجزا است.
” نظم” در هستی که حاکی از وجود قانونمندی است و ناظر به وجود قانون و قواعد معین برای انجام امور است
” کمالجویی” در عالم هستی که حاکی از ضرورت دگرگونی و تحول به سمت ارتقای امور و پیشرفت و رشد معنوی است( نقی زاده ، ۱۳۷۹)
فرهنگ اسلامی و هویت جامعه
احیای فرهنگ اسلامی، بهعنوان یکی از بنیادیترین اهدافی که میتواند بقا و تداوم حیات جامعه ایرانی باشد، موضوعی است که توجهی درخور و جامع را طلب می کند. تحصیل این آرمان والا، شناسایی ابزار و روشها و عناصر متفاوت و مناسب را بهعنوان ضرورتی جدی و همهجانبه مطرح میکند: با عنایت باارزش و اهمیت مفهومی به نام هویت، میتوان گفت که یکی از اساسیترین عناصر تأثیرگذار بر چگونگی احیای فرهنگ اسلامی، هویت فرهنگی جامعه است. به این معنا که هر چه جامعه به سمت احراز هویتی با مشخصه های اسلامی و ایرانی سیر نماید، امکان احیای فرهنگ اسلامی تقویت خواهد شد و بالعکس هر چه که جامعه با بحران هویت مواجه شده و هویت دلخواه و مطلوب خویش را در تطبیق با معیارهای بیگانه و در تقابل با تاریخ خویش جستجو نماید، از احیاء و بروز و تجلی فرهنگ اسلامی دورتر خواهد شد. با روشن شدن اهمیت احیای فرهنگ اسلامی، توجه به نقش بنیادین آن ( فرهنگ اسلامی) در احیای جامعه اسلامی موضوعی است که باید مطمح نظر قرار گیرد. بهعبارتدیگر یکی از عوامل مهم احیای جامعه اسلامی عبارت از احیای فرهنگ اسلامی و یا به عبارتی احیای اهداف جامعه اسلامی و طی طریق ( هدایت) جامعه بر مینای قوانین منبعث از تعالیم اسلامی است. مهمترین عامل مؤثر بر احیای فرهنگ اسلامی، شناسایی منابع فرهنگ اسلامی و چگونگی بهرهگیری از آن ها خواهد بود. چراکه اصولاً حیات هر فرهنگ و جامعهای، منوط به منابعی است که مأخذ مبانی نظری آن ها باشند که مبانی نظری نیز منبعث و همراه جهانبینی و تفکر اسلامی است. ( نقی زاده، ۱۳۸۰)
فرهنگ اسلامی و بهرهوری
برای بهبود بهرهوری، گام اول واردکردن مفهوم بهرهوری در فرهنگ جامعه است. فرهنگ بهرهوری دارای سه ویژگی بینش، دانش و کوشش میباشد. منظور از بینش، باور و اعتقاد در کار است. اگر شخص نسبت به کاری که انجام میدهد از انگیزه بسیار قوی برخوردار باشد، از انجام آن کار و پیشرفت حاصل احساس لذت و شادی میکند، تنها اعتقاد و باور نسبت به اهداف کار کافی به نظر نمیرسد بلکه باید شیوههای انجام را نیز خوب بداند، ناآگاهانه برای انجام کاری قدم برندارد. بنابراین یک نکته مهم توجه به فرهنگ و سنتهای خودمان است و با توجه به اینکه فرهنگ ما ایرانیان، فرهنگ غنی اسلامی میباشد اگر به فرهنگ خود که همان اسلام است بیش از این توجه داشته باشیم بهرهوری بهمراتب بیشتر از این خواهیم داشت. چون در فرهنگ اسلامی، عواملی که موجب کاهش بهرهوری میشوند. مورد نکوهش قرارگرفته است. عواملی از قبیل بیکاری، اسراف، اتلاف وقت و … در مقابل عواملی که منجر به افزایش بهرهوری میشوند عواملی از قبیل تقوی، پرهیزکاری در کار، قناعت در مصرف منابع، دقت در صحت انجاموظیفه، استفاده مناسب از زمان و… موردتقدیر و تشویق قرارگرفته است. در بیان جایگاه بهرهوری در فرهنگ غنی اسلامی فرمایشاتی از بزرگان دین میآوریم. پیامبر گرامی (ص) میفرمایند: من استوی یوماه فهو مغبون( هر کس دو روزش یکسان باشد زیاندیده است. همچنین ایشان میفرمایند: هر کس کار میکند، باید آن را خوب انجام دهد. بنابراین بهرهوری در فرهنگ ما ریشه دارد. از طرفی در فرهنگ ما عنایت کافی به نوگرایی و نوجویی و نوآوری شده است.( بیک زاده ، ۱۳۷۶)
راهکارهای صیانت از فرهنگ اسلامی
مبارزه مستقیم( جهاد): این راهکار که از فروع و ضروریات دین است و جایگاه بلندی در بین احکام اجتماعی دارد، از عمدهترین شیوههای برائت از بیگانگان در جهت حفظ و گسترش فرهنگ اسلامی به شمار میرود. شکل ابتدایی آن مشروط به حضور پیشوای معصوم(ع) و بسط و ید اوست. خداوند درباره مشرکان مکه می فرماید:« فاذا انسلخ الاشهر الحرام فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتو الزکاه فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم[۳۲]»
تحریمهای اجتماعی – سیاسی: اسلام با تحدید روابط اجتماعی و سیاسی پیروان خود با بیگانگان، از یکسو؛ بر آن است با منزوی کردن مشرکان و کافران، زمینه گرایش و هدایت آنان را فراهم سازد و از سوی دیگر، با پیشگیری از نفوذ آن ها و فرهنگ جاهلی در جامعه، هویت فرهنگی مسلمانان را حفظ کند.
تحریم فرهنگی: از منظر اسلام، جامعه در سلامت و آلودگی فکری و رفتاری افراد بسیار مؤثر است. برای همین ، از یکسو با سازوکارهای گوناگونی همچون تبلیغ، ترویج و تعمیق باورها، اندیشهها، ارزشها، و هنجارهای اسلامی و اصل امر به معرف بر آن است که آن ها را تبدیل به فرهنگ عمومی کرده و با اصلاح ناهنجاریهای فکری و رفتاری با سالمسازی فرهنگی بپردازد و از سوی دیگر، با ارائه راهکارهای مناسبی همچون تحریم محصولات فرهنگ غیردینی، نفی نمادهای کفر آلود، تحریم تشابه فرهنگی به بیگانگان و ” نهی از منکر” به مبارزه بافرهنگ جاهلی و درنتیجه، اصلاح مداوم افراد و نهادهای اجتماعی همت گمارد تا فضای فرهنگی جامعه به عناصر غیرتوحیدی آلوده نشود.
مقاومت فرهنگی: پای بندی اسلام به باورهای اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی، ناگزیر یک سلسله ناملایمات، محدودیتها و محرومیتهای ظاهری به دنبال دارد. اسلام مقاومت در برابر این امور و دیگر فشارهای اجتماعی برای صیانت از فرهنگ اسلامی و عدم پذیرش فرهنگ جاهلی را از مصادیق بارز ” صبر در طاعت” و ” جهاد فی سبیل الله” میداند و از مسلمانان میخواهد هر گز به دلایلی همچون حاکمیت فرهنگ جاهلی بر جامعه و پیروی اکثریت از آن، اندک بودن رهروان طریق هدایت و وجود فشارهای گوناگون اجتماعی، دست از باورها و ارزشهای خود برنداشته، به رنگ جامعه درنیایند؛ چراکه پس از هدایت سبیل[۳۳] و تبیین رشد از غی[۳۴] حجت بر همه تمام است و باید برای حفظ باورها و ارزشها توحیدی پایداری کرد( اسدی، ۱۳۸۳)
نقش باور داشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ اسلامی
تقویت بعد فرجام گرایانه و آرمانگرایی
سایت مقالات فارسی – شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش های اسلامی …