مدل آلفرد باندورا
باندورا (1986) اعتقادات خود اثربخشی و نقش آن را در احساس توانمندی شخصی مفهومسازی کرده است. حاصل پژوهش وی معرفی مدل با چهار عنصر به این شرح است:
- استفاده از حمایت احساسی مثبت در فشارها و هیجانات کاری؛
- استفاده از ترغیب و تشویق مثبت؛
- داشتن مدل از افراد مؤفّقی که اعضاء آنها را میشناسند؛
- تحقق تجارب واقعی از تسلّط در انجام مؤفّق کارها (تجربه مؤفّق)، (باندورا، 1986).
2-7-5 مدل ایدهآل نولر
در این زمینه نولر مدلی چهار بُعدی برای توانمندسازی که وی آن را مدل ایدهآل نولری مینامد را ارائه کرده است ولی بیان میدارد که ما از توانمندسازی فرد یا گروهی از افراد در یک مؤفقیّت معیّن وقتی که دارای شرایط زیر هستند سخن میگوییم:
- توانایی کامل تصمیمگیری را دارا هستند؛
- مسئولیت کامل اجرای هر نوع تصمیم را به عهده میگیرند.
- دسترسی کامل به ابزارهای مرتبط با تصمیمگیری و اجرای آن را دارند.
- مسئولیت کامل پذیرش پیامدهای هر نوع تصمیم گرفته شده را دارند. (رابینز و همکاران (2002).
2-7-6 مدل توماس و ولتهوس
توماس و ولتهوس (1990) با تأکید بر فرآیندهای شناختی درون فردی الگویی برای توانمندسازی کارکنان ابداع نمودند که این الگو شامل چرخه دائمی از رویدادهای محیطی، ارزیابی وظیفهای و رفتار است. رویدادهای محیطی به فرد در مورد نتایج حاصل از رفتار وظیفهای جاری و رویدادهای مرتبط با رفتار آیندهاش اطلاعاتی ارائه میدهند. فرد با بهرهگیری از این اطلاعات به ارزیابی رفتار وظیفهای مورد نظر بر مبنای شناختهای چهارگانه : احساس معنیدار بودن، شایستگی، مؤثّر بودن و یا حق انتخاب میپردازد
مدل کانگر و کانانگو (1998)
در این مدل شرایط سازمانی و منابع خودکارآمدی و راهبردهای مدیریتی با توانمندسازی بطور مستقیم ارتباط دارند و راهبردهای مدیریتی همچنین بطور غیرمستقیم نیز از طریق شرایط سازمانی و منابع خودکارآمدی با توانمندسازی ارتباط دارند
. Bandura
. Thomas and Velthouse
. Intra Personal cognitive processes