در واقع عملکرد پایدار پلیس جامعه محور، برای افزایش انسجام اجتماعی در بین شهروندان یک جامعه میتواند از طریق مشارکت در فعالیت های سیاسی و تقاضاهای پلیس برای کاهش جرم در جوامعی باشد که، از سطوح بالای سرمایه اجتماعی برخوردار است. هرچه این امر تقویت شده باشد پلیس در نرخ پاک سازی جرم در محلات و جامعه، برخورد با سوء استفاده کنندگان از قدرت و اعمال زور در سازمان،رسیدگی سریع و مؤثر بر تعداد شکایت شهروندان، کاهش آسیب های اجتماعی، افزایش اعتماد شهروندان به عملکرد سازمانی و…. نیز موفق تر خواهد بود.
با توجه به اهمیت انسجام اجتماعی در افزایش عملکرد امنیت پایدار پلیس در جامعه، با اختصاص منابع بیشتر در جهت ایجاد و اجرای برنامه هایی که باعث افزایش سرمایه اجتماعی می شود، می توان با کاهش جرم و جنایت، اعتماد بیشتر به پلیس و به طور کلی بهبود عملکرد پلیس شد. همچنین با توجه به اینکه پاسخ پلیس به شهروندان، نقشی اساسی در شکل گیری سرمایه اجتماعی و اعتماد به پلیس ایفاء میکند، پلیس میتواند با افزایش و بهبود سیستم پاسخگویی خود به مردم، به افزایش اعتماد شهروندان به پلیس کمک کند. اجرای برنامه هایی که مردم نیز به پلیس در انجام وظایف شان کمک کند، نیز میتواند تأثیر زیادی بر عملکرد پلیس داشته باشد. همچنین سیاست های حکومت و دولت باید از طریق ارزش های فرهنگی و اجتماعی به اشکال مختلف، جامعه پذیری بیشتر رفتار و انگیزه های شهروندان نسبت به عملکرد پلیس دگرگون سازد. لازمه تغییر رفتار و انگیزه های مردم نیز به وجود آوردن احزاب و انجمن های گوناگون نمونه هایی از برنامه های تقویت اعتماد به پلیس و ارتقاء سرمایه اجتماعی سازمان در اذهان شهروندان است؛ به همین دلیل، سیاست های حکومتی و دولتی باید برای تقویت سرمایه های اجتماعی در جامعه، زمینه مشارکت فعال مردم در انجمن های داوطلبانه را فراهم سازد و از این طریق باعث تعاملات گسترده شهروندان با پلیس گردد، چنین فعالیت هایی عملکرد سازمان پلیس را در افزایش اعتماد شهروندان به الگوی جامعه محور ارتقاء داده و جرم و جنایت در جامعه را کاهش خواهد داد.
در واقع عملکرد پایدار پلیس جامعه محور باید متناسب با فرایند جامعه پذیری مسلط در جامعه در جهت آموزش و نهادینه کردن ارز ش ها، هنجارها، عرف،سنت ها، و پیامدهای مثبت جمعی باشد، این فرایند به مثابه نوعی انسجام اجتماعی است،که به عنوان شرط لازم امنیت اجتماعی پایدار برای برقراری نظارت و کنترل اجتماعی همه جانبه و مستمر در جامعه مدنی امری ضروری است.از سوی دیگر سرمایه اجتماعی پلیس باید زمینه سازی مشارکت مثبت و فعال شهروندان در زندگی اجتماعی باشد،که به واسطه مکانیسم کنترل اجتماعی و اجتماعی شدن هنجارها، ارزش ها و سنت ها تأمین امنیت اجتماعی تقویت میگردد. از بُعد عملی سرمایه اجتماعی در حوزه پلیس جامعه محور امری لازم و ضروری برای جامعه مدنی است. به عبارت دیگر تأثیر کنترلی و جامعه پذیرانه سرمایه اجتماعی پلیس موجب جلوگیری از بروز انحرافات، آسیب ها، ناهنجاری، جرم، جنایت، اعتیاد، خودکشی و مسایلی از این قبیل شده است؛ بدین ترتیب در تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و امنیت اجتماعی پایدار پلیس باید نقطه عزیمت را سطح تحلیل فعالیت ها، نگرش ها و عملکردهای شهروندان قرار دهد،که پیامدهای جمعی و عمومی به تبع آن مورد تبیین قرار میگیرد؛ بر این اساس امنیت اجتماعی به دنبال آثار و پیامدهای جمعی و عمومی خود را از جهت تقویت امنیت کلی جامعه و امنیت ملی نشان خواهد داد.
یکی دیگر از شروط لازم برای فعالیت تعاونی ها انسجام و همبستگی اجتماعی است. انسجام اجتماعی به معنای آن است که گروه وحدت خود را حفظ کرده و با عناصر وحدت بخش خود تطابق و همنوایی داشته باشد. همبستگی و انسجام احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند و حائز یک معنای اخلاقی است که متضمن وجود اندیشه یک وظیفه یا الزام متقابل است و نیز یک معنای مثبت از آن برمی آید که وابستگی متقابل کارکردها، اجزا یا موجودات در یک کل ساخت یافته را می رساند.
مفاهیم همنوایی و همرنگی نیز در ارتباط با مفهوم وفاق اجتماعی باید مورد دقت قرار گیرد. به نظر میرسد جدایی آشکار بین وفاق اجتماعی و همبستگی و انسجام اجتماعی از یک سو و بین وفاق اجتماعی و نظم اجتماعی از یک سو، و از سوی دیگر این مفاهیم وفاق اجتماعی و نمی شود به گونه ای که مفاهیم اخیر نزدیکی بسیار زیادی دارند، به اندازه ای که در برخی موارد یکسان هستند.همنوایی همنوایی و همرنگی ملاحظه فرد با گروه عبارت است از اینکه فرد باورها، ارزشها،نمادها و هنجارهای گروه، یعنی فرهنگ گروه را درونی کرده و در ساخت شخصیت خود، یگانگی بخشیده باشد . همنوایی یعنی استاندارد شدن و یکسان شدن رفتار. همنوایی با تطابق با محیط اجتماعی تفاوت دارد، چون در تطابق درجه ای از همنوایی با درجه ای از تفاوت قابل تحمل توسط گروه همراه و فرد تا اندازه ای خود مختار است .تالکوت پارسونز از متفکرین برجسته نظریه ساختی – کارکردی ، موضوع انسجام اجتماعی را در دو نظام شخصیت و نظام اجتماعی مورد بحث قرار داده است. پارسونز در تحلیل انسجام در سطح نظام اجتماعی به کنشهای اظهاری اشاره نموده و معتقد است هرگاه در موقعیتهای اجتماعی کنش های اظهاری ‹ خود› ‹معطوف به دیگران› باشد به نوعی همکاری و انسجام می انجامد و هرگاه این انسجام نهادینه باشد می توان آن را همبستگی نامید.
سطح بالای انسجام زمانی است که کنشهای افراد اخلاقی و معطوف به یک جمع باشد. در این کنشها مسئولیت و وفاداری در قبال دیگران به حد اعلای خود میرسد. انسجام احتماعی بر افزایش حجم و بسیاری تعامل و ارتباط متقابل اجتماعی و میزان اعتماد افراد جامعه نسبت به یکدیگر دلالت دارد. می توان انسجام اجتماعی را به احساس یکپارچگی افراد جامعه، روابط دوستانه و محبت آمیز، میزان روابط اجتماعی و تعامل های گروهی بر اساس ارزشهای مشترک و منسجم تعریف کرد.از نظر پوتنام، آنچه که مشارکت همه اقشار مردم و پس اندازهایشان را در فرایندهای تولیدی امکان پذیر ساخته بود، حس فراگیر درستکاری بود که به وسیله حس تعلق به یک اجتماع یکپارچه تقویت شده بود. بهبود چشمگیر زندگی اقتصادی و عملکرد حکومت به وسیله هنجارها و شبکه های مشارکت مدنی ممکن شده بود. تغییرات انقلابی که در نهادهای سیاست و اقتصاد رخ داد، برآمده از این شرایط اجتماعی منحصر به فرد و پیوندهای افق همکاری و همبستگی اجتماعی درون آن بود.