ابو طالب اخیر همانند زیدیان یمن و نیز مانند امامان پیشین زیدیه در گیل و دیلم، به شدت با اسماعیلیان نزاری در الموت دیلم مبارزه میکرد. بنابر نقل پارهای متون تاریخی وی در یک روز ۱۴۰۰ نفر از اسماعیلیان را به قتل رسانید. و بیش از ۸۸ قلعه آنها را تصرف کرد. او با محاصره روستاها و قلاع اسماعیلی نشین، آنان را به شدت در تنگنا قرار داده بود. ابوطالب اخیر دارایی و اموال اسماعیلیان را مصادره میکرد و خانواده هایشان به اسارت میبرد. دشمنی وی با نزاریان الموت به قدری عمیق بود که حتی توبه رویگردانان اسماعیلی را نیز نمیپذیرفت. او افراد غیر اسماعیلی را نیز به سبب ارتباط با اسماعیلیان با مجازات مرگ روبرو میکرد. در این زمینه برخی گزارش میکنند که به دستور ابوطالب اخیر تمام اعضای یک گروه هفت نفری را به دلیل حضور یک اسماعیلی وعدم تشخیص آن یک نفر، به قتل رساندند.
۳-۱-۳۲-۵- روابط او با زیدیان بیرون از گیل ودیلم
برای نخستین بار در حیات زیدیان ایران، امامت ابوطالب اخیر مورد پذیرش زیدیان خارج از منطقه گیلان نیز قرار گرفت. زیدیان نواحی مختلف مانند مکه و مدینه ویمن با وی بیعت کردند.[۹۲۹] امری که نگرانی خلفای عباسی را به دنبال داشت.[۹۳۰] در ادامه از روابط ابوطالب اخیر با زیدیان خارج از گیل ودیلم سخن خواهیم گفت.
۳-۱-۳۲-۵-۱- ارتباط با حاکم زیدی عمان و اعزام نیرو به آن دیار
ابوطالب اخیر با حکمران عمان که فردی زیدی مذهب بود ارتباط برقرار کرد.[۹۳۱] از آنجاییکه بیشتر مردم عمان از خوارج بودند.[۹۳۲] ابوطالب اخیر پانصد جنگجو، ظاهرا از گیلان را به همراه اموالی برای یاری حاکم عمان به آن دیار فرستاد. این جنگجویان از شرق وارد عمان گردیدند.[۹۳۳] از اقدامات این نیروها در عمان گزارشی در دست نیست. گویا آنها بنا داشتند پس از انجام ماموریت در عمان رهسپار یمن شوند. ولی بنابر دلائلی نامعلوم موفق به انجام سفر به یمن نشدند.[۹۳۴]
۳-۱-۳۲-۵-۲- در خواست وی از علی بنحمزه بنبرای ترویج امامتش در یمن
ابوطالب اخیر برای برای گسترش و فراگیر کردن امامتش در منطقه یمن به عنوان پایگاه سنتی زیدیان هاودی مذهب بسیار تلاش مینمود. او در این راستا با ارسال نامهای یکی از نوادگان هادی الی الحق به نام علی بنحمزه بنابی هاشم را مامور این کار کرد.[۹۳۵] اما علی بنحمزه ضمن بیعت با وی از پذیرش این مسولیت به خاطر عدم همراهی مردم یمن، خود داری نمود.[۹۳۶] ناگفته نماند که نویسنده کتاب طبقات الزیدیه به اشتباه زمان مرگ علی بنحمزه را در سال ۴۷۷ق ذکر کرده است.[۹۳۷] در حالی که قیام ابوطالب اخیر در سال ۵۰۲ق صورت گرفته است.
۳-۱-۳۲-۵-۳- درخواست از شرف الدین هادوی برای قیام در یمن
ابوطالب اخیر در سال ۵۱۱ق در طی نامهای از شرف الدین ابوعبدالله حسین بنهادی از نوادگان امام هادی درخواست قیام در یمن را می کند.[۹۳۸]وی در این نامه نسبتا بلند مباحث امور حکومت داری را نیز برای او یاد آور میشود.[۹۳۹] از پذیرش و یا عدم پذیرش این تقاضا از سوی شرف الدین هادوی چیزی در منابع ذکر نشده است.
۳-۱-۳۲-۵-۴- اعزام برخی از علمای زیدی ایران به یمن
ابوطالب اخیر جمعی از عالمان زیدی را به سرپرستی ابوطالب بننصر از فقهای برجسته زیدیه برای دعوت به امامت خویش به سوی یمن اعزام نمود. این گروه که متشکل از علمای ناصری و هادوی ایران بود. ابتدا به مکه رفتند و در بین حجاج یمن، جبال، ری، طبرستان، گیل ودیلم دعوت به امامت ابوطالب اخیر را مطرح کردند. آنگاه رهسپار یمن شدند و در آنجا محسن بنحسن از نوادگان امام هادی الی الحق را به عنوان نماینده ابوطالب اخیر برگزیدند. لازم تذکر است یکی از افراد این گروه اعزامی شخصی به نام عبدالجلیل قزوینی میباشد.[۹۴۰] که نویسندگان زیدی او را از علمای زیدیه برشمردهاند.[۹۴۱] در باره این فرد اطلاعی نداریم. وی نمیتواند همان نویسنده امامی کتاب النقض و زنده در سال ۵۵۰ق باشد. زیرا هیچ گزارشی او از این سفر در کتاب النقض ذکر نکرده است. افزون بر این سفر علمایی زیدی به یمن بین سالهای ۵۱۱ق تا ۵۱۳ق صورت گرفته است[۹۴۲] ودر آن زمان عبدالجلیل جوان بوده است. البته ابنبابویه رازی (زنده ق ۶) در کتاب الفهرست علاوه بر نویسنده کتاب النقض از سه نفر از علما به نامهای۱- ابوسعید عبدالجلیل بنعیسی بنعبدالوهاب رازی متکلم[۹۴۳] ۲- رشید الدین ابوسعید عبدالجلیل بنابی الفتح مسعود بنعیسی رازی متکلم[۹۴۴] ۳- رشیدالدین عبدالجلیل بنابی المکارم بنابی طالب واعظ،[۹۴۵] سخن به میان میآورد که هیچ کدام به قزوینی مشهور نیستند. دو نفر نخست اهل ری میباشند. احتمال میرود نفر سوم قزوینی و همان عالم زیدی مذهب بوده باشد. و یا آنکه عبدالجلیل یاد شده فردی غیر از اینان بوده است.
۳-۱-۳۲-۵-۵- انتصاب محسن بنحسن هادوی در یمن
همان طور که ذکر شد علمای اعزامی زیدیه ایران، یکی از نوادگان امام هادی الی الحق به نام محسن بنحسن بنناصر بنحسن بنعبدالله بنمحمد بنمختار بنناصر بنهادی الی الحق را به عنوان نماینده به عنوان نماینده ابوطالب اخیر در یمن برگزیدند.[۹۴۶] از اینرو محسن بنحسن هادوی مناطقی را در یمن مانند صعده، نجران، جوفین، ظواهر، حمیر، را به نام ابوطالب اخیر تصرف نمود.[۹۴۷] به نظر میرسد همه زیدیان یمن از امامت ابوطالب اخیر نپذیرفته بودند و از اینرو در سال ۵۱۳ق محسن بنحسن هادوی را در صعده به قتل رساندند.[۹۴۸]
۳-۱-۳۲-۶- انتقامجویی ابوطالب اخیر از مردم صعده یمن
از آنجاییکه ابوطالب اخیر در پی گسترش امامتش بر یمن بود تا بتواند رهبری زیدیان جهان اسلام را از آن خود نماید. لذا قتل محسن بنحسن هادوی توسط مردم صعده برای وی شکست بزرگی محسوب میشد. او برای جبران شکست و پی گیری فعالیت محسن هادوی و نیز انتقام از مردم صعده یمن، یکی از سادات دیلم (نام او معلوم نیست) را روانه یمن کرد.[۹۴۹] نماینده دیلمی ابوطالب اخیر با حمایت محمد بنعلیان اسعد بحیری از علمای زیدی یمن و نیز با مساعدت مالی امیر غانم بنیحیی سلیمانی به خاطر قتل محسن هادوی شهر صعده را ویران نمود.[۹۵۰] از سرانجام تحرکات دیلمی و نیز ادامه فعالیت ابوطالب اخیر چیزی دانسته نیست.
۳-۱-۳۲-۷- فرجام کار ابوطالب اخیر در گیل و دیلم
ابوطالب اخیر پس از جنگ و ستیز با حسنی گرگانی و نیز بد رفتاری با مردم گیلان و در پی آن اعتراضات علمای زیدیه، جایگاه مردمی خویش را رفته رفته از دست داد.[۹۵۱] برخی از زیدیان آن روزگار افول زیدیه در دیلم را ناشی از درگیری ابوطالب اخیر و حسنی گرگانی دانستهاند.[۹۵۲] از اینرو ابوطالب اخیر در ناحیه تنهجان دیلم به نوعی منزوی گردید.[۹۵۳] و از آنجا گهگاهی به گیلان لشکرکشی میکرد. که این حملات شکستها و نیز پیروزیهای را به دنبال داشت.[۹۵۴] به نظر میرسد ابوطالب اخیر برخلاف جایگاه ممتازش در یمن وعمان، به دلیل سوء رفتارش در گیل و دیلم از پایگاه قوی برخوردار نبوده است. از همین روست اودر نامهای به یکی نمایندگانش در یمن، به تحقیر زیدیان گیل ودیلم حتی ری و خراسان میپردازد.[۹۵۵] سر انجام وی پس از هجده سال حکومت در گیلان ودیلمان، در سال ۵۲۰ق در روستای فیتوک تنهجان چشم از جهان فروبست. او را طبق وصیتاش مخفیانه در آن روستا به خاک سپردند. تا از جسدش از نبش قبر و اهانت اسماعیلیان در امان بماند.[۹۵۶] از اینرو محل دقیق گور ایشان نامعلوم میباشد.
۳-۱-۳۳- قیام حسن حسنی گرگانی (م نیمه اول قرن ۶) در گیلان
همان طور که قبلا ذکر شد در زمان حکومت ابوطالب اخیر (م۵۲۰ق) در گیل ودیلم یکی از سادات حسنی که اصالتی گرگانی داشت در هوسم قیام کرد و مردم را به امامت خویش دعوت مینمود.[۹۵۷] از نسب و زمان دقیق قیام وی چیزی دانسته نیست. نویسنده الحدائق الوردیه از نسبت «حسنی» او سخن به میان آورده است.[۹۵۸] از این میتوان گفت حسنی گرگانی از نسل امام حسن مجتبی (ع) بوده است. برخی از نویسندگان، شجاعت حسنی گرگانی را همانند دلاوری هادی الی الحق حسنی رسی (م۲۹۸ق) دانستهاند.[۹۵۹] از اینرو احتمال میرود او از نوادگان هادی الی الحق باشد و این تشبیه نیز بدین سبب صورت گرفته است. به هر روی حسنی گرگانی نتوانست در هوسم در برابر ابوطالب اخیر مقاومت کند از اینرو به سوی لاهیجان گریخت. و در آنجا نیز از حملات ابوطالب اخیر در امان نبود. لذا به ناچار به همراه یاران اندک خود رهسپار ناحیه خانکجا در حوالی رودخانه سفید رود گردید[۹۶۰] و ظاهرا در آنجا مورد حمایت مردم گیلان قرار گرفت.[۹۶۱] سر انجام وی در خانکجای گیلان از دست نیروهای ابوطالب اخیر متحمل شکست شد و ناگزیر به ترک گیل و دیلم گردید.[۹۶۲] حسنی گرگانی مدتی را در خارج از گیل ودیلم به سر برد. تا آنکه دوباره پس از مرگ ابوطالب اخیر به گیل و دیلم بازگشت و بر متصرفات وی تسلط یافت.[۹۶۳] اما مدتی بعد او به محض ورود به تنهجان دیلم پایگاه و مدفن دشمن دیرینهاش ابوطالب اخیر توسط تنهجانیها دستگیر و پس ازمدتی کوتاه به دستور بزرگان آن سامان به قتل رسید. و در قریه فیتوک تنهجان دفن گردید.[۹۶۴] البته پس از چندی با سیطره اسماعیلیان بر ناحیه تنهجان، قبر وی توسط آنان نبش و جسدش سوزانده شد.[۹۶۵]
۳-۱-۳۴- قیام ابوهاشم علوی (م ۵۲۶ق) در گیل ودیلم
ابوهاشم یا باهاشم علوی در حوالی سال ۵۲۶ق در گیل ودیلم قیام کرده و مردم را به سوی خویش دعوت مینمود.[۹۶۶] از نام و نسب ونیز زمان دقیق قیام وی چیزی دانسته نیست. افزون بر این یوسف بنابی الحسن گیلانی نیز در نامهاش وی را در شمار امامان زیدیه گیل و دیلم ذکر نکرده است. او نیز مانند سایر امامان زیدی با همسایگان اسماعیلی مذهب خود در الموت به شدت مخالف میورزید. ابوهاشم علوی در راستای اسماعیلی ستیزی به مردم مناطقی چون خراسان نامه مینوشت. و آنان را بر علیه اسماعیلیان تحریک میکرد.[۹۶۷] این موضوع موجب شد، تا کیا بزرگ امید (م۵۳۲ق) رهبر اسماعیلیان نزاری در سال ۵۲۶ق لشکری را برای سرکوب وی روانه دیلم سازد.[۹۶۸] لشکریان اسماعیلی در دیلم پس از در گیری او را به اسارت خود در آورده و به سوی الموت فرستادند.[۹۶۹] بنابر گزارش ابوالقاسم کاشانی (م۷۳۶ق) علمای اسماعیلیه در آنجا درباره حقانیت مذهبشان با ابوهاشم به مناظره پرداختند. تا جای که وی از عقاید خود دست بر داشته و درخواست عفو نمود.[۹۷۰] اما با وجود تقاضای بخشش از سوی او، به دستور کیا بزرگ امید در الموت کشته و جسدش نیز سوزانده شد.[۹۷۱] قتل ابوهاشم علوی به دست اسماعیلیان، در سالهای بعد علاوه بر زیدیان[۹۷۲] از سوی برخی از نویسندگان امامیه نیز مورد توجه بوده است.[۹۷۳] نا گفته نماند که در سال ۵۴۶ق نیز فرزند ابوهاشم علوی به نام هادی کیا و برادر زادهاش و تعدادی از زیدیان به دست اسماعیلیان، اسیرو تعدادی از آنان نیز کشته شدند. تنها هادی کیا به الموت برده شد.[۹۷۴] از سرانجام او نیز گزارشی در دست نیست.
۳-۱-۳۵- قیام کیا حسن گرگانی (جرجانی) (نیمه اول قرن ۶) در دیلم
قطب الدین کیا حسن گرگانی برادر زاده منتهی[۹۷۵] یا منتمی[۹۷۶] بنابی زید یا ابی عبدالله ابراهیم بنعبدالله بنکیاکی علی بنابی زید بکرآبادی بنعیسی بنزید بنعلی بنعیسی بنیحیی بنحسین بنزید الشهید بنزین العابدین (ع)[۹۷۷] در دهه های نخستین قرن ششم در دیلم قیام کرد.[۹۷۸] نام پدر او دانسته نیست. ولی خاندان وی در بکرآباد گرگان سکونت داشتهاند.[۹۷۹] ابنابیالرجال (م) او را از دانشمندان برجسته زیدیه و از فقهاء مکتب فقهی امام مؤید بالله هارونی بر میشمارد.[۹۸۰] گرگانی پس از قیام در گیل ودیلم، در شهر نیشابور نیز رفت و آمد داشته است.[۹۸۱] از چگونگی و نحوه قیام وی چیزی نمیدانیم. او در سال ۵۲۸ق[۹۸۲] یا۵۲۷ق،[۹۸۳] به دست دو تن از فداییان اسماعیلی به نامهای ابا منصور اقشیدی یا بنداری و ابراهیم جرابادی (خرآبادی) در تنهجان (تیمجان) دیلم ترور گردید.[۹۸۴] و پس از چندی اسماعیلیان جسدش را از گور برآورده به آتش کشیدند.[۹۸۵] عبدالجلیل قزوینی در این باره مینویسد: «سیدحسن کیا جرجانی را ملحدان بکشتند و از گور برآوردند و بسوختند.»[۹۸۶] احتمال میرود، وی در سال ۵۲۷ق به دست اسماعیلیان ترور و در سال ۵۲۸ق توسط آنان نبش قبر گردیده است. ناگفته نماند که در سال ۴۹۴ق یا سال ۵۱۰ق نیز اسماعیلیان در گرگان منتهی علوی عموی حسن گرگانی و مفتی مردم گرگان را به قتل رسانده بودند.[۹۸۷] لازم به تذکر است که نامبرده غیر از سید حسن گرگانی قیام کننده زمان ابوطالب اخیر (م۵۲۰) میباشد. (قبلا به او اشاره کردیم) چون حسن گرگانی زمان ابوطالب اخیر از نسل امام حسن (ع) و در گیلان قیام کرده و در تنهجان به دست طرفداران ابوطالب اخیر به قتل رسیده است. اما همانگونه که بیان شد، سید حسن گرگانی متوفای ۴۲۷ق از تبار امام حسین (ع) و در دیلم قیام کرده و توسط دو تن از اسماعیلیان کشته شده است.
۱-۳-۳۶- قیام عمادالدین قزوینی (احتمالاً نیمه اول قرن۶) در گیلان
ابوشرف عمادالدین عبدالعظیم بنحسین بنعلی حسنی[۹۸۸] یا حسینی قزوینی در گیلان قیام کرد، و مردم آن سامان نیز امامت وی را پذیرفتند.[۹۸۹] از زمان قیام و نیز از نسب کامل او چیزی دانسته نیست. وی نیز با اسماعیلیان دشمنی میورزید. عبدالجلیل قزوینی (م قرن ۶ق) در این باره مینویسد: «سید عمادالدین عبد العظیم حسنی قزوینی امام جیلان و دیلمان و نقیب حضرت سلطان و جهاد او با ملحدان همه طوایف را معلوم است».[۹۹۰] عمادالدین قزوینی با آنکه در گیلان با اقبال گسترده مردم آنجا قرار گرفته بود به دلایل نامعلومی گیلان به مقصد قزوین ترک گفت.[۹۹۱] وی در قزوین منصب نقابت سادات را بر عهده گرفت.[۹۹۲] ودر آن شهر مورد احترام امراء و علماء اهل سنت قرار داشت.[۹۹۳] از سال وفات ایشان چیزی نمیدانیم.
۳-۱-۳۷- قیام اشرف بنزید حسنی (م۵۵۴ق) در گیلان
اشرف بنزید حسنی در سال ۵۴۴ق در گیلان قیام کرد. وبسیاری از مردم بدو پیوستند.[۹۹۴] از نسب اشرف بنزید چیزی نمیدانیم ولی با توجه به شهرت حسنی احتمال میرود از نسل امام حسن (ع) بوده باشد. البته بعضی از نویسندگان متاخر به اشتباه او را حسینی پنداشتهاند.[۹۹۵] در قرون پسینی از وی با عنوان جلال الدین اشرف نام برده شده است.[۹۹۶] اشرف بنزید در سمرقند میزیست.[۹۹۷] و از آنجا ابتدا به مازندان آمد. ظاهرا پیش شاه غازی بنرستم (م۵۵۸ق) حاکم مازنداران نیز رفت. آنگاه رهسپار گیلان گردید.[۹۹۸] دعوت او در آغاز با اقبال قابل توجه مردم لاهیجان گیلان روبرو گشت.[۹۹۹] ولی در پی مخالفت جمال الدین ابویوسف بنعلی خانکجی از علمای زیدیه و از اساتید یوسف بنابی الحسن گیلانی، پیروانش از وی دست کشیدند. و از اینرو او تا آخر عمر منزوی گردید.[۱۰۰۰] دلیل این مخالفت بر ما پوشیده است. شاید مشهور نبودن اشرف بنزید موجب این موضع گیری شده است. چه اینکه یوسف بنابی الحسن (زنده ۶۰۷ق) از ایشان با تعبیر «علوی غریب» «سیدی گمنام» یاد می کند.[۱۰۰۱] البته پس از مرگش امامت او در نزد بزرگان زیدیه مورد تایید قرار گرفت.[۱۰۰۲] اشرف بنزید نیز مانند سایر رهبران زیدیه در مبارزه و کشتار اسماعیلیان بسیار سرسختی به خرج میداد.[۱۰۰۳] وی سرانجام در سال ۵۵۴ق[۱۰۰۴] در روستای کجاین (کوچان) واقع در ناحیه تجن گیلان در گذشت.[۱۰۰۵] قبر او هماره در طول تاریخ مورد زیارت و توجه اهالی گیلان قرار داشته است. به گونهای برخی از سرداران خاطی آل کیا برای فرار از مجازات امیران کیایی بدآنجا پناهنده میشدند.[۱۰۰۶] امروزه قبر او در شهر آستانه اشرفیه قرار گرفته و به اشتباه به سید جلال الدین حسن یا ابراهیم بنموسی بنجعفر (ع) مشهور است.[۱۰۰۷]
۳-۱-۳۸- حکومت ابوالرضا رسی علوی (نیمه دوم قرن۶) در گیل و دیلم
ابو رضا هادی بنالناصر للحق رضا بنداعی بنحسین[۱۰۰۸] بنمحمد المرتضی بنیحیی (هادی الی الحق) بنحسین بنقاسم رسی بنابراهیم بناسماعیل بنابراهیم بنحسن بنحسن مجتبی (ع) در گیل و دیلم حکمفرما بوده است.[۱۰۰۹] نیز نقابت علویان آن سامان را برعهده داشته است.[۱۰۱۰] ابنفندق (م۵۶۵ق) در باره وی مینویسد: «الملک السید الاجل ملک الاشراف والجیل و الدیلم»[۱۰۱۱] از این سخن بر میآید که وی در عصر ابنفندق زندگی میکرده است. احتمالاً همو بوده است در سال ۵۲۱ق به همراه نیروهای دیلمی به منظور رویاروی با مسعود سلجوقی برادر زاده سلطان سنجر سلجوقی، به کمک اصفهبد شاه غازی رستم (م ۵۵۸ق) حاکم مازنداران شتافت. ابناسفندیار این باره مینویسد: «کیا بزرگ الداعی الی الحق الهادی با پنج هزار دیلم به مدد اصفهبد آمد و شاه غازی رستم صحت یافته با لشکر خویش رسید و مسعود از اصفهبد بترسید…»[۱۰۱۲] بنابر این او در دهه های بیست و سی و حتی چهار بر بخشهای از گیل ودیلم تسلط داشته است. منصوربالله به نقل از یوسف بنابی الحسن ضمن برشمردن ائمه و علما ی پیشگام زیدی در مبارزه با اسماعیلیان از فردی به نام هادی و با لقب ناصر سخن به میان میآورد.[۱۰۱۳] که احتمال میرود او همان ابورضا هادی باشد و به لقب پدرش ناصر ملقب بوده است. از پایان کار ابورضا هادی علوی آگاهی نداریم.
۳-۱-۳۹- قیام حسنی غزنوی[۱۰۱۴] (نیمه دوم قرن ۶) در گیلان
بنابر گزارش یوسف بنابی الحسن، پس از قیام اشرف بنزید حسنی (م۵۵۴ق) سالها کسی از علویان در گیلان قیامی انجام نداد. تا اینکه در سال ۵۶۳ق یکی از علویان به نام علی بنمحمد حسنی از شهر غزنی خراسان به گیلان آمده و در آنجا قیام کرد.[۱۰۱۵] از نسب دقیق وی چیزی دانسته نیست. او در گیلان به ترویج مذهب زیدیه پرداخت. برای عدالت گستری و مقابله با ستمکاران تلاش فراوانی را به عمل آورد.[۱۰۱۶] حسنی غزنوی هیچگاه مردم را به سوی خویش دعوت نکرد بلکه مخفیانه آنان به امامت متوکل علی الله احمد بنسلیمان (م۵۶۶ق) امام زیدیان یمن فرا میخواند.[۱۰۱۷] از اینرو احتمال میرود وی به توصیه متوکل علی الله یمنی از عزنه به سوی گیلان عزیمت کرده است. به هر روی مدتی از قیام غزنوی نگذشته بود که یکی دیگر از علویان به نام محمد بناسماعیل داودی در گیلان قیام کرد. سید غزنوی از رویارویی با وی عاجز ماند و از اینرو منزوی گردید.[۱۰۱۸] او به خاطر درگیری با سید داودی از تبلیغ آشکارا برای متوکل علی الله یمنی پرهیز میکرد. چرا که جو گیلان برای دعوت یک امام ساکن در خارج از گیل ودیلم مهیا نبود.[۱۰۱۹] در حالی که سید داودی در گیلان مردم به امامت خود دعوت مینمود. از سرانجام کار و نیز زمان مرگ سید غزنوی هیچ گونه اطلاعاتی در دست نیست. قبر وی ظاهرا در ناحیه کیسم لاهیجان قرار داشته است ودر قرن نهم امیران آل کیا به زیارت مرقدش میرفتند.[۱۰۲۰]
۳-۱-۴۰- قیام داودی حسنی (م اواخر قرن ۶) در گیلان
همانطور که گفته شد اندکی همزمان با قیام علی بنمحمد غزنوی در سال ۵۶۳ق یکی دیگر از علویان به نام محمد بناسماعیل داودی از نسل داود بنعلی بنعیسی بنمحمد بنقاسم بنحسن بنزید بنامام حسن مجتبی (ع) در گیلان قیام کرد. و اهالی گیلان را به امامت خویش دعوت نمود.[۱۰۲۱] او گرایشی فلسفی داشت و کتابی به در این زمینه نام «الوسیله الی الفضیله» نگاشته بود که یوسف بنابی الحسن گیلانی در باره آن کتاب مینویسد: «من آن کتاب را یافتم که مانند کتاب المنقذ من الضلال ابوحامد غزالی بود بلکه مطالبش از کتاب المنقذ هم عمیقتر بود. وی در این کتاب پارهای از مسائل اسلامی را با پارهای دیگر تلفیق کرده بود.»[۱۰۲۲] بنابر این برخی از علمای زیدیه مانند ابومنصور بنعلی بناصفاهان امامت او را نپذیرفته وبا امامت وی به مخالفت برخاستند. و گروهی دیگر از عالمان زیدی و به تعبیر یوسف بنابی الحسن «الفقهاء المتساهلین فی الشرع» از او حمایت کردند.[۱۰۲۳] سید غزنوی در برابر سید داودی تاب مقاومت نداشت و گوشه نشین گردید.[۱۰۲۴] این امر نشان دهنده قدرت زیاد و اقبال مردمی سید داودی در گیلان میباشد. سید داودی بسیاری از پیروان سید غزنوی را مورد پیگرد و آزار و اذیت قرار داد.[۱۰۲۵] عدهای از بزرگان زیدی این کشمکشهای سید داودی با سید غزنوی را موجب افول زیدیه دانستهاند. [۱۰۲۶] او به مدت سی سال در منطقه گیلان حکمرانی کرد. برخی دوران حکومت وی را پراز جور وستم توصیف کردهاند. [۱۰۲۷]از سرانجام کار سید داودی آگاهی نداریم.
۳-۱-۴۱- قیام محمد مویدی علوی (م قرن ۶) در گیلان
در دهه ۵۷۰ق یکی از علویان به نام محمد از نوادگان امام مؤید بالله احمد بنحسین بنهارون بنحسین بنمحمد بنهارون بنمحمد بنقاسم بنحسن بنزید بنامام حسن (ع) در گیلان قیام کرد.[۱۰۲۸] از زمان دقیق و سرنوشت قیام و نیز سلسله نسب وی تا مؤید بالله چیزی نمیدانیم.
۳-۱-۴۲- قیام المنتقم لدین الله ازرقی علوی (م قرن ۶) در گیلان
یکی از علویان به نام احمد ازرقی و ملقب به «المنتقم لدین الله» در قرن ششم در منطقه گیلان قیام کرد.[۱۰۲۹] و در آن دیار بر یکی از مخالفانش به نام طمیس پیروز شد.[۱۰۳۰] او در نزد نویسندگان زیدی به ازرقی کبیر مشهور است.[۱۰۳۱] از زمان دقیق و چگونگی قیام و نیز نسب وی هیچگونه اطلاعی در دست نیست. برخی از زیدیان ازرقی را فردی عالم و مروج مذهب امام هادی الی الحق در گیلان، توصیف کردهاند.[۱۰۳۲] از فرجام کار وی نیز چیزی نمیدانیم.
۳-۱-۴۳- حکومت رضا بنهادی علوی (م اواخر قرن ۶) در دیلم
استان گیلان دارای جاذبه های تاریخی و طبیعی کم نظیری است ٬ جنگل های انبوه ٬ شالیزارهای وسیع ٬ زیستگاه های پرندگان ٬ آبگیرها ٬ رودها و سواحل چشم نواز دریای خزر٬ پارک ها و انواع گیاهان زیبا و کمیاب ٬ از جاذبه های ارزشمند طبیعی این استان به شمار می آیند . صنایع دستی و هنرهای دستی در گیلان از قدمت و تنوع زیادی برخوردار است که می توان به چادرشب بافی ٬ بامبو بافی ٬ نمدمالی٬ منبت ٬ گره چینی ٬ حصیربافی ٬ رشتی دوزی ٬لباس محلی٬ شال بافی ٬ گلیم بافی ٬چموش دوزی ٬ معرق ٬ صنایع دستی چوبی ٬ مروارید بافی اشاره کرد. کشتی گیله مردی و لافند بافی نیز از بازی های بومی این سرزمین می باشد. (کیوانی ٬ ۱۳۹۰ ٬ص ۵ )
در شکل شماره ۳ – ۱ موقعیت شهرستان لاهیجان در استان گیلان آمده است:
مآخذ: شرکت مهندسین مشاورسبز اندیش پایش(ساپ)آذر ۱۳۸۷
شکل شماره۳-۱: موقعیت شهرستان لاهیجان در استان گیلان
۳-۲ . موقعیت شهرستان لاهیجان :
۳-۲-۱ . موقعیت ریاضی :
به استناد سالنامه آماری استان گیلان در سال ۱۳۸۶ شهرستان لاهیجان در ۳۷ درجه و ۴ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۲۳ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۴۹ درجه و ۴۵ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۱۳ دقیقه طول شرقی از نصف انهار مبداء در شرق گیلان واقع شده است.
۳-۲-۲ . موقعیت نسبی:
شهرستان لاهیجان بر سر راه رشت به مازندران واقع شده است و جاده ای که از رشت به طرف شرق گیلان و مازندران عبور می نماید از شمال این شهر عبور می کند. فاصله شهر به خط مستقیم تا دریا حدود ۲۲ کیلومتر است و یکی از نادر شهرهای مهم گیلان در کوهپایه های شمال البرز محسوب می شود که قسمت جنوبی شهر به کوهپایه های البرز تکیه دارد و قسمت شمالی آن در جلگه تقریبا هموار گیلان گسترش یافته است.
شهر لاهیجان دارای دو ناحیه عمده جغرافیایی ٬ جلگه ای و کوهستانی است. در ناحیه جلگه ای ٬ نوار باریک ساحلی و در ناحیه کوهستانی ٬ محدوده های کوهپایه ای ٬ جنگلی و مرتعی در ارتفاعات مختلف به چشم می خورد ٬ که تپه ماهورهای آن را بوته های همیشه سبز چای ٬ در ردیف کاری های منظم هندسی پوشانده است و همراه با معماری زیبا و خانه های ویلایی با سقف های سفالی و رنگ آمیزی سفید ٬ خودنمایی می کند.
۳-۲-۳ . موقعیت سیاسی:
طبق سالنامه آماری استان گیلان در سال ۱۳۸۶ ٬ از نظر تقسیمات کشوری ٬ شهرستان لاهیجان با۴۳۶٫۷ کیلومتر مربع وسعت دارای دو بخش به نام های مرکزی و رودبنه و هفت دهستان شامل رودبنه ٬ شیرجوپشت ٬ آهندان ٬ بازکیاگوراب ٬ لفمجان ٬ لیالستان و لیل می باشد.
لاهیجان منطقه ای است که از شمال به دریای خزر ٬ از شرق به لنگرود ٬ از جنوب به دیلمان ٬ از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیه محدود می شود و از سوی دیگر لاهیجان مرکز حکومت های محلی در شرق گیلان بوده است. در شکل ۳– ۲ نقشه تقسیمات سیاسی شهرستان لاهیجان آمده است:
مآخذ:سالنامه آماری معاونت برنامه ریزی استانداری گیلان٬ ۱۳۸۹
شکل شماره ۳-۲ : نقشه تقسیمات سیاسی شهرستان لاهیجان
۳-۳ . ویژگی های طبیعی شهرستان لاهیجان :
۳-۳-۱ . زمین شناسی :
شهر لاهیجان بر روی زون ساختمانی رسوبی گرگان – رشت واقع شده است. این زون شامل مناطقی است که سواحل جنوبی دریای مازندران در ایران را در بر می گیرد و در شمال گسل شمالی البرز قرار گرفته است.بخش اعظم آن به وسیله رسوبات کواترنر پوشیده شده است.حرکات تریاس میانی در بخش غربی این زون ٬ سبب گرانیت زایی در جنوب شهر لاهیجان شده است. این زون در امتداد گسلی که از گرگان تا لاهیجان ادامه می یابد از دوره نئوژن در حال فرونشینی بوده است. در همین حال البرز برعکس در حال بالا آمدن بوده است . درنتیجه پسروی آب دریای خزر و فعالیت رسوبگذاری رودخانه ها منجر به پیدایش جلگه های سواحل جنوبی دریای خزر و از جمله جلگه گیلان که شهر لاهیجان در آن قرار گرفته است.
بخش اعظم جلگه شرق گیلان از فعالیت رسوبگذاری دلتایی رودخانه سفیدرود ناشی شده است. شهر لاهیجان بر روی رسوبات ساحلی دریایی و نهشته های دریایی کواترنر که نتیجه رسوبگذاری سفیدرود است ٬ بنا شده است. این رسوبات به دلیل جوان بودنشان ( سن این رسوبات پلیستوسن است ) هنوز سخت نشده و فضای خالی آن ٬ محل مناسبی برای ذخیره آب های زیرزمینی محسوب می شود. به ویژه در نزدیکی ارتفاعات که تنوع دانه بندی وجود دارد از نظر نفوذ پذیری و ذخیره آبها اهمیت بیشتری می یابد.با این حال سطح ایستایی آبهای زیر زمینی از دریا به طرف کوهپایه ها از عمق بیشتری برخوردار می گردد. (طرح جامع ٬ ۱۳۸۸ ٬ صص ۲۷-۱۹ )
قرارگیری منطقه در زون تکتونیکی البرز ٬ حرکت صفحه اقیانوسی دریای خزر به زیر ارتفاعات البرز ٬ وجود گسل لاهیجان و شکستگی های ناشی از فعال بودن این گسل در منطقه و … از جمله عواملی هستند که منطقه را در مقابل زمین لرزه ناپایدار کرده و همواره به عنوان مهمترین تهدید بالقوه منطقه محسوب می شود.همچنین جریان رودخانه های مهم و پر آبی چون سفیدرود ٬ لنگرود ٬ شمرود ٬ دیسوم رود ٬ با دبی لحظه ای بسیار بالا و بستر طغیانی رودخانه های فوق و یا در پای دامنه های پر شیب خطر بروز سیلاب و طغیان رودخانه ها همواره وجود دارد که تخریب روزافزون پوشش گیاهی و منطقه از جمله قطع بی رویه درختان جنگلی به صورت سنتی و یا در قالب طرح های جنگلداری و … از جمله عوامل مهمی هستند که دوره برگشت سیل را کوتاهتر و احتمال وقوع سیل را در منطقه افزایش می دهند.
ضخامت نسبتا زیاد خاک در سطح دامنه ها ناشی از
هوازدگی شیمیایی و نفوذناپذیری لایه های شیلی زیرسطحی و در کنار آن بارندگی نسبتا زیاد ٬ پوشش گیاهی مناسب در جهت بالا بردن نفوذپذیری خاک و فعالیت های انسانی ناشی از زیر کشت بردن سطوح شیبدار ٬ حفر دامنه ها و احداث راه ها وخطوط انتقالی برق ٬ تلفن و … باعث بروز حرکات دامنه ای از قبیل لغزش ٬ جریان گلی و … در سطح وسیعی از منطقه شده است و همواره به عنوان یک تهدید در منطقه محسوب می شود. (رجبی ٬ ۱۳۸۹ ٬ ص ۴۹ )
۳-۳-۲ . وضع توپوگرافی و شیب :
تپه شیطان کوه (شیخان کوه)به رغم ایجاد محدودیت فیزیکی برای گسترش شهر ٬ یکنواختی معمول توپوگرافی در شهرهای لاهیجان را بر هم زده و موجب تنوعی زبیا در چشم انداز شده است.به ویژه اینکه این تنوع با پوشش سبز نیز همراه شده است.در جنوب شهر شیب زمین با ملایمت بیشتری همراه است. شمال ٬ شمال شرق و شمال غرب شهر پوشیده از برنج زارها و مزارع مرغوب روستایی است. بنابراین هرگونه گسترش به این سمت ٬ منجر به تخریب زمین های کشاورزی خواهد بود.
شهر لاهیجان از جنوب از ارتفاع حدود ۲۰ متر از سطح دریای آزاد تا ارتفاع حدود ۱۰ متر در شمال گسترش دارد. منحنی میزان ۲۰ متر از جنوب شهر و منحنی میزان ۱۰ متر از شمال شهر لاهیجان عبور می نماید. بدین ترتیب جهت کلی شیب زمین از جنوب به طرف شمال شهر است.
به دلیل ارتفاع گیری زمین به صورت ناگهانی و شیب زیاد زمین و در قسمت جنوب و به ویژه جنوب شرقی شهر لاهیجان ( در این قسمت از شهر تپه ۱۳۵ متری مشرف به شهر که شیطان کوه نامیده می شود واقع شده است که از سطح شهر در مرکز آن حدود ۱۲۵ متر بلندتر است) ٬ امکان ساخت و سازهای شهری وجود ندارد و بنابراین شهر امکان گسترش به طرف این تپه را نیافته است.
بلندترین نقطه ارتفاعی در این تپه در شمال ” امیرکلایه ” و در جنوب ” شیخ خانه ور” در شرق شهر لاهیجان به ۳۵۰ متر می رسد.
به جز نواحی جنوبی ٬ جنوب شرقی و شرق که دارای شیب بالای ۵ درصد است ٬ بقیه نواحی شهر در غرب ٬ شمال غرب و شمال شرق از شیب کمتر از ۵ درصد برخوردار می باشد. منحنی های تراز در مرکز شهر به صورت خطوط تقریبا افقی در می آیند که به موازات هم از غرب به شرق کشیده می شوند. مفهوم چنین گسترشی آن است که شیب زمین در مرکز شهر به صورت تقریبا یکنواخت از جنوب به شمال است. (طرح جامع ٬ ۱۳۸۸ ٬ صص ۲۵-۲۴)
به طور کلی در سطح شهرستان لاهیجان دو واحد توپوگرافیک قابل تشخیص است:
الف) نواحی پست
ب) نواحی مرتفع و کوهستانی
این دو واحد بر اساس ارتفاع و شیب دامنه ای به چند واحد اکولوژیکی تقسیم می شود:
- نواحی پست:
اراضی شهرستان لاهیجان در بخش های غربی ٬ شمالی ٬ شمال شرق عمدتا کم ارتفاع و کم شیب می باشد.بخش های شمال شرقی از اراضی ساحلی پست تشکیل شده که باریکه ای است متصل به دریای خزر با ارتفاع زیر صفر و شیب بسیار ملایم بین ۱ تا ۵ درصد . این قسمت به خاطر خصوصیات طبیعی معمولا جهت گردشگری مناسب است و پوشش درختی آن که باقیمانده از جنگل های بیشه ای سابق می باشد ٬ در مجاورت نیزارها و چند چاله دارای آب مشاهده می گردد. بزرگترین چاله آبی آن تالاب امیرکلایه می باشد که در شمال شرق شهرستان و در نزدیکی دریا قرار دارد. استخرهای زیادی در این محدوده قرار داشته و مکان مناسبی برای زیست جانداران و به ویژه پرندگان بومی و مهاجر می باشد.
یکی دیگر از نواحی پست شهرستان٬ جلگه های حاصلخیزند که زیر کشت برنج وچای می باشد. این بخش سراسر شمال و غرب و بخش هایی از شهرستان را شامل می شود. ارتفاع جلگه ها از زیر صفر تا حدود ۱۰۰۰ مترمتفاوت و شیب اراضی بین ۵ تا ۱۰ درصد می باشد.
به طور کلی نواحی پست مناطق جمعیتی مهمی چون رودبنه ٬ بارکوسرا ٬ بازکیاگوراب ٬ لیالستان ٬ سوستان ٬ کلشتاجان ٬ بالا محله پاشاکی و … را در بر می گیرد و از اینرو پر تراکم ترین بخش جمعیتی شهرستان محسوب می شود.
کیفری برجرایم مشمول صلاحیت جهانی
مبحث نخست :
موضوع صلاحیت جهانی
در گذشته تنها دو جرم دزدی دریایی و برده داری موضوع این نوع صلاحیت بودند؛ اما در طی چند قرن اخیر، قاعده صلاحیت جهانی اندکی از شکل ابتدایی خود خارج شده و تکامل یافته است . این اصل نه تنها دزدان دریایی، بلکه فهرست کامل تری از جنایات بین المللی ، ازجمله تجارت برده، نسل کشی، شکنجه و غیره را شامل می شود . این فهرست به موازات گستردگی ابعاد قواعد بین المللی وسیعتر شده است. در دهه گذشته، کاربرد صلاحیت جهانی توسط دولت ها با سرعت بیشتری رو به رشد بوده است .مذاکرات گسترده بر سر ایجاد دیوان بین المللی کیفری دائمی که بین سال های ١٩٩۴ تا ١٩٩٨ انجام گرفت،فرصتی برای مذاکرات و بازنگری های اساسی در مورد دکترین صلاحیت جهانی فراهم آورد.[۵۰]
به موجب اصل صلاحیت جهانی یک دولت می تواند وبلکه موظف است تادر رابطه با پارهای ازجرایم مهم،قطع نظر ازمحل وقوع آنها وصرف نظر ازتابعیت مجرم یا قربانی ،به جرم مذبور رسیدگی نماید.[۵۱]
اصل صلاحیت جهانی عبارتست ازگسترش صلاحیت اعمال قوانین کیفری نسبت به جرایم بین المللی ،[۵۲]
مطابق این اصل ،دولت ها حق تعقیب برخی ازمجرمین رادرداخل قلمرو خود دارند،بدون توجه به اینکه جرم در کجا رخ داده است ومجرم یا قربانی تبعه چه کشوری هستند. [۵۳]
اصل صلاحیت جهانی یا همگانی براین فرض مبتنی است که برخی جرایم آن چنان درنظر همه افراد جامعه جهانی قبیح وقابل سرزنش محسوب می شوند که مرتکب آن ها رامی توان دشمن همه ملل فرض کرد.بنابراین هردولتی حق تعقیب ،محاکمه ومجازات چنین مجرمی را خواهد داشت .[۵۴]
کمیسیون حقوق بین الملل در پیش نویس قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشر ۱۹۹۶جنایات علیه بشریت ،جنایت نسل زدایی ،جرایم علیه سازمان ملل وکارکنان آن وجنایات جنگی رادر حوزه صلاحیت جهانی قرارداده است.[۵۵]علاوه برجرایم مزبور ،قاچاق زنان ودختران ،قاچاق کودکان ،گروگان گیری ،دزدی دریایی ،تجارت برده ،قاچاق مواد مخدر،تجارت نشریات مستهجن ،جعل اسکناس در خارج از کشور،اعمال غیر قانونی علیه امنیت هواپیما ونژاد پرستی جرایمی هستند که به موجب معاهدات مربوط مشمول صلاحیت جهانی می باشند.باوجود این شمارجرایمی که به موجب حقوق بین الملل در حوزه صلاحیت جهانی قرارمی گیرند روبه افزایش است .مثلاًربودن اشخاص درشرایطی که ازجرایم علیه بشریت تلقی نشود ، به موجب کنوانسیون آمریکایی ناظر به ربودن اشخاص به عنوان جرمی تلقی شده است که درقلمرو صلاحیت جهانی قراردارد .[۵۶]اخیراًبرخی معاهدات چند جانبه برای جرایمی مشخص مانند حمله علیه دیپلمات ها ،امنیت هسته ای،تروریسم ،آپارتایدوشکنجه نیزصلاحیت جهانی را به رسمیت شناخته اند [۵۷]
گفتارنخست : جرم بین المللی ذاتی
جرم بین المللی ذاتی عبارتست از رفتارهایی غیر قانونی [۵۸]که براساس جامعه بین المللی زیان می رسانند وچون جامعه بین الملل میان دولتها بوجود آمده است ،جرم بین المللی را می توان رفتار غیر قانونی دولتی درروابط خود با دولت های دیگر تعریف کرد وجنگ تهاجمی یا تعرض ،مثال رایج آن است.[۵۹]
جرایم ذاتی جرایمی هستند که براساس معیاربین المللی تعریف شده اند ورفتارهایی است که منافع مشترک دولتها را در معرض تهدید قرار می دهد ودولتها برای آنها ،مجازات کیفر بین المللی تعریف کرده اند [۶۰]
گفتاردوم : جرم قراردادی بین المللی
جرایم بین المللی قراردادی ممکن است علیه ارزشهای مشترک بشری ارتکاب یابد وموجب جریحه دارشدن وجدان جمعی انسانهاشود ویا علیه امنیت ملی ومنافع اقتصادی یک یا چند دولت صورت گیرد ،اما شدت وخامت آن ها به حد جرایم ذاتی بین المللی نمی رسد .
بعبارت دیگر هنوزعرف بین المللی دائربرجنایت تلقی کردن این جرایم شکل نگرفته است ومبنای جرم بودن آن ها قراردادویا معاهداتی است که به امضاءدولت ها می رسد .نمونه این جرایم قاچاق مواد مخدر وانسان ،دزدی دریایی، تخریب محیط زیست ،نابود کردن میراث فرهنگی ،پولشویی وفساد است.
دولت های امضاءکننده معاهدات مربوط به این جرایم ،موظفند که ساز وکارتقنینی وقضایی لازم را درحقوق داخلی خودبرای رسیدگی به آن ها پیش بینی کنند ،با توجه به اینکه این جرایم دردادگاه های داخلی رسیدگی می شوند از موضوعات حقوق داخلی محسوب می شوند.[۶۱]
صرف نظرازاینکه یک جرم جزءجرایم معاهده ای (قراردادی)باشد یا جرایم عرفی ،مرتکب آن ازنظرحقوق کیفری بین المللی دارای مسئولیت کیفری بین المللی است. منظورازمسئولیت کیفری بین المللی آن است که اگریکی ازتابعان حقوق بین الملل کیفری مرتکب نقض یکی ازقواعد حقوق بین الملل شود که نقض آن توسط جامعه بین الملل جرم وجنایت تلقی شده با وجود شرایط قانونی ،مرتکب مجرم تلقی ومجازات خواهد شد[۶۲]
این پژوهش براساس اطلاعات مالی سالهای ۹۰-۸۰ بانک سامان انجام خواهد گرفت.
قلمرو مکانی پژوهش
قلمرو مکانی این پژوهش بانک سامان است.
جامعه آماری
جامعه آماری این پژوهش کلیه شعب بانک سامان است.
روش های گردآوری اطلاعات
این پژوهش به لحاظ روش گردآوری داده ها از نوع میدانی است.
در گردآوری اطلاعات و داده ها از ابزار زیر استفاده شده است:
اطلاعات مربوط به پیشینه پژوهش و چارچوب نظری از طریق مطالعات کتابخانهای و ترجمه متون خارجی و اینترنت به دست میآید.
اطلاعات مربوط به میزان سپردههای بانک از مراجعه به سوابق مالی سالهای گذشته و مصاحبه با کارشناسان در مدیریت امور فنآوری اطلاعات بانک سامان به دست میآید.
تعریف واژه ها و اصطلاحات تخصصی پژوهش
تعریف سپرده
به وجوهی اعم از پول ملی (ریال) و یا پول کشورهای خارجی (ارز) که اشخاص حقیقی یا حقوقی تحت شرایطی که قانون تعیین نموده به بانکها و موسسات اعتباری تودیع و نزد آنها نگهداری مینمایند، سپرده اطلاق میشود. سپردهها در نظام بانکی با توجه به ماهیت و شرایط آن به دو گروه تقسیم میشوند:
الف) سپرده قرضالحسنه ب) سپرده سرمایه گذاری مدتدار
الف) سپرده قرضالحسنه
به سپردههایی اطلاق میشود که به آنها سودی تعلق نگرفته و سپردهگذار به منظور برخورداری از اجر معنوی قرضالحسنه و استفاده از خدمات بانکی اقدام به افتتاح آن مینماید. سپردههای قرضالحسنه در نظام بانکی بدون ربا به دو نوع تقسیم میگردد:
الف-۱) سپرده قرضالحسنه جاری الف-۲) سپرده قرضالحسنه پسانداز
الف-۱) سپرده قرضالحسنه جاری
به سپردههای قرضالحسنهای اطلاق میشود که نقل و انتقال وجه آن از طریق چک صورت گرفته و بانک متعهد است بمحض رویت چک صادره توسط صاحب سپرده، وجه آن را از محل سپرده وی پرداخت نماید.
الف-۲) سپرده قرضالحسنه پسانداز
به سپردههای قرضالحسنهای اطلاق میشود که به قصد برخورداری از اجر معنوی، توسط سپردهگذار افتتاح میشوند. بانکها میتوانند به منظور جذب و تجهیز این گونه سپردهها، جوایز و امتیازاتی به سپردهگذاران اعطا نمایند.
ب) سپردههای سرمایه گذاری مدتدار
سپرده سرمایه گذاری مدتدار به آن دسته از سپردهها اطلاق میشود که بقصد انتفاع (سود) به بانک سپرده و بانک با قبول وکالت از طرف صاحبان سپرده سرمایه گذاری پس از تودیع سپردههای قانونی نزد بانک مرکزی بقیه وجوه مربوطه را در عملیات مجاز بانکی بکار میگیرد و منافع حاصل از این عملیات بین سپرده گذار و بانک تقسیم میشود. ضمنا بانک استرداد اصل سپرده سرمایه گذاری را طبق قرارداد منعقده تعهد و یا به هزینه خود بیمه مینماید.
سپردههای سرمایه گذاری مدتدار با توجه به مدت آن به دو نوع زیر تقسیم میشوند:
ب-۱) سپرده سرمایه گذاری کوتاه مدت ب-۲) سپرده سرمایه گذاری بلندمدت
ب-۱) سپرده سرمایه گذاری کوتاهمدت
به آندسته از سپردههای سرمایه گذاری اطلاق میشود که برای مدت حداقل یک ماه افتتاح شده و قابل تمدید برای دوره های یک ماهه بعد نیز خواهند بود. تمدید مدت مطابق شرایط قرارداد میتواند بطور خودکار و نامحدود انجام گیرد. ضمناً وجه این نوع از سپرده سرمایه گذاری در هر زمان توسط صاحب حساب قابل برداشت خواهد بود.
ب-۲) سپرده سرمایه گذاری بلندمدت
به سپردههای سرمایه گذاری اطلاق میشود که سپردهگذار مبلغی معین را برای مدت معین مطابق قرارداد منعقده نزد بانک تودیع و نگهداری مینماید. سپرده سرمایه گذاری مدتدار با توجه به مدت میتواند هر یک از انواع زیر را شامل شود:
- سپرده سرمایه گذاری یک ساله ۴٫ سپرده سرمایه گذاری چهار ساله
- سپرده سرمایه گذاری دو ساله ۵٫ سپرده سرمایه گذاری پنچ ساله
- سپرده سرمایه گذاری سه ساله
ادبیات پژوهش
مقدمه
یکی از موقعیتهای تصمیم، نیازسنجی یا پیشبینی تقاضا است که پیشبینی، فرایند برآورد موقعیتهای ناشناخته است (آرمسترانگ، ۲۰۰۱). برای موفقیت در دنیای متغیر امروز، تصمیمهای سازمانهای فعال در کسب و کار متکی به پیشبینیهای انجام شده با حداقل خطا است که در گرو داشتن یک سیستم پیشبینی مناسب است (آبراهام ولدالتر،۱۹۸۳).
انتخاب یک روش پیشبینی از بین چند روش، یک مرحله مهم است که با توجه به روش های مناسب و اندازه گیری خطاهای پیشبینی و مقایسه آنها با همدیگر میتوان به یک روش مناسب و مطلوب دست یافت.
در این بخش در ابتدا توضیحاتی در رابطه با تعاریف کلی و روش های پیشبینی بیان میشود. در ادامه با توجه به موضوع پژوهش که مقایسه دو مدل شبکه عصبی مصنوعی و مدل باکسـ جنکینز است توضیحاتی درباره سریهای زمانی، مدل باکس ـ جنکینز و شبکه های عصبی مصنوعی ارائه میشود و در انتهای بخش اول از فصل دوم شاخصهای خطا، به عنوان ابزاری برای مقایسهی مدلها معرفی میشوند.
پیش بینی و مدلهای پیش بینی
تعریف پیش بینی
کلیدواژگان: برنامه ریزی؛ سازمان دهی؛ رهبری یا فرماندهی؛ هماهنگی و هدایت؛ کنترل و نظارت
۳۳- بررسی مقایسه ای اهداف و اصول تربیتی در پراگماتیسم و اسلام(سلیمان نژاد و همکاران ،۱۳۸۹)
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای اهداف و اصول تربیتی در پراگماتیسم و اسلام انجام شده و از نوع تحلیلی-توصیفی است. یافته های پژوهش به نتایج ذیل منجر شد: اصول تعلیم و تربیت در پراگماتیسم عبارتند از: رغبت، انضباط، تفکر، کودک محوری، تداوم، کنترل اجتماعی، آزادی، هدف و سازمان مواد درسی. اصول تعلیم و تربیت در اسلام عبارتند از: خداشناسی، لطف، احسان و مهربانی، تقدم تزکیه بر تعلیم، تعقل و تفکر، توجه به استعدادهای فطری، سالم سازی شرایط محیطی، مسئولیت، کرامت و آراستگی.روش های مناسب آموزش در پراگماتیسم عبارتند از: حل مسئله، آزمایشی، آموزش از طریق بازی. روش های تدریس موجود در نظام تربیتی اسلام عبارتند از: بحث و مناظره، عقلانی، مشاهده و مطالعه طبیعت و تفکر، پاداش و تنبیه، تمرین و تکرار و عادت دادن، تحقیق و جستجو و بازی های آموزشی.اهداف تعلیم و تربیت در پراگماتیسم عبارتند از: آموختن این نکته که فرد چگونه اندیشیدن و سازگاری را بیاموزد. اساسی ترین هدف تعلیم و تربیت در مکتب تربیتی اسلام، پرستش و عبادت خداوند یگانه است. یکی از مباحث نو در محافل علمی و غیر علمی در ایران امروز، بحث درباره بومی سازی علوم به ویژه علوم انسانی در جامعه دینی و اسلامی است. بدیهی است یکی از مسائل پیرامون بومی سازی علوم، ارائه فهم و معنای درست از اصطلاح «بومی ساختن» در عبارت مذکور است. مقاله حاضر ضمن ارائه برداشت و فهم مشخص از بومی سازی علوم، به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی فرایند بومی شدن علوم انسانی می پردازد. تلاش شده تا ضمن تفکیک و تمایز میان انواع هستی شناسی و انسان
فصل دوم : ادبیات پژوهش
شناسی، جایگاه و نقش هستی شناسی و انسان شناسی دینی در بومی شدن علوم انسانی، تحلیل و تبیین شود. در این رابطه، استدلال خواهد شد که بومی شدن علوم به معنای تطهیر علوم انسانی از تاثیر یا تماس با ملل دیگر ازجمله جهان غرب نیست؛ زیرا همواره رشد علم در فضای فکری ای رخ داده است و طبعاً رخ خواهد داد که از امتیاز و ویژگی تعامل و تماس با سایر فرهنگها برخوردار بوده است. افزون بر این نکته، سیره بزرگان دین اسلام همواره شاهد برقراری تماس فکری با بیگانگان فکری و جغرافیایی بوده است.
کلیدواژگان: اهداف تربیتی، اصول تربیتی، پراگماتیسم، اسلام
۳۴- قیاس، بنیادهای مفهومی و زمینه های تاریخی(فراهتی،۱۳۸۹)
در این مقاله پس از نقد و تحلیل تعاریف اصطلاحی قیاس، تعریف برگزیده نویسنده ارائه شده و سپس با تفصیل به تحلیل ارکان چهارگانه قیاس، یعنی اصل، فرع، حکم اصل و علت و بیان شرایط آنها پرداخته شده است. بیشتر حجم مقاله به بررسی راه های کشف علت و ملاک حکم، اختصاص دارد. در این بخش با تحلیل عناوین « نص، دلالت اقتضا، ایما و تنبیه، مفهوم، اجماع، سبر و تقسیم، مناسبت، شبه، طرد، دَوَران، وحدت طریق و تنقیح مناط» به بررسی امکان یا عدم امکان تعدی از حکم اصل به فرع در هریک از عناوین مذکور پرداخته شده است.
کلیدواژگان: قیاس، اصل، فرع، حکم اصل، علت، نص، اجماع
۳۵- تنبیه از دیدگاه روان شناسی و اسلام(ابوالقاسمی و داودی،۱۳۸۹)
ازدیربازمناقشه بر میزان اثربخشی تنبیه میان دیدگاه های مختلف روان شناختی، علوم تربیتی و اسلام وجود داشته است . تنبیه به معنای آگاهانیدن، بیدارکردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیارکردن آمده است. معمولاً روان شناسان تنبیه بدنی را جایز نمی دانند و برای آن عوارض نامطلوبی همچون ترس، عدم یادگیری رفتاردرست، توجیه صدمه زدن به دیگران، پرخاشگری نسبت به عامل تنبیه کننده، جانشین شدن یک پاسخ نامطلوب به جای پاسخ نامطلوب دیگر و الگو برداری از آن توسط دیگران برمی شمارند .
تنبیه کودک باید به اندازه جرم و گناه او باشد، نه بیشتر از آن . اگرکودک عقوبت رفتار اشتباه یا خلاف را نمی داند و یاپیش از تنبیه، متنبه شد نباید او را تنبیه کرد. نباید به خاطر تشفی خاطر و تخلیه هیجانی کودک را تنبیه کرد . بهتر است ازروش های جانشین تنبیه همچون اشباع، افزایش سن رشد، گذشت زمان، تقویت رفتار ناهمسازو نادیده گرفتن استفاده کرد.
کلیدواژگان: تنبیه، رفتار ناهمساز، اشباع، محرک آزارنده، تربیت و تادیب
فصل دوم : ادبیات پژوهش
۳۶- پیش بینی سبک های هویت بر اساس حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه(گودرزی و شاملی ،۱۳۸۹)
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه مطابق با الگوی گری (۱۹۸۷) در مورد دو نظام فعال ساز و بازدارنده رفتاری و انواع سبک های هویت در دانشجویان بود.
روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود که ۱۸۸ نفر (۸۲ دختر و ۱۰۶ پسر) دانشجوی دوره کارشناسی از سه دانشکده دانشگاه آزاد شهرستان کازرون به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه تروبیا، آویلا، مولتو و کاسراس (۲۰۰۱) و مقیاس سبک های هویت وایت، وامپلر و وین (۱۹۹۸) بود. روابط بین متغیرها به ترتیب با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به شیوه سلسله مراتبی تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه می تواند ۱۳ درصد واریانس سبک هویت اطلاعاتی و ۱۱ درصد واریانس سبک هویت هنجاری را تبیین کند. این در حالی بود که تنها، حساسیت نسبت به تنبیه قادر به پیش بینی سبک هویت سردرگم-اجتنابی آن هم به میزان ۱۴ درصد بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش و پژوهش های گذشته استفاده از حساسیت نسبت به پاداش برای شکل دهی هویت، مناسب ترین روش به نظر می رسد. همچنین، استفاده از حساسیت نسبت به تنبیه برای شکل دهی هویت علاوه بر اثرات مثبت می تواند به اثرات منفی و ایجاد سبک هویتی سردرگم- اجتنابی منجر شود.
کلیدواژگان: پاداش، تنبیه، حساسیت، سبک های هویت
۳۷- انضباط تعالی بخش کارکنان:رویکردی اسلامی به مفهوم انضباط در سازمان(لطیفی ،۱۳۸۹)
دریافت مفهومی دقیق و نزدیک به آموزه های اسلامی از انضباط کارکنان بر اساس مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی و کشف ابعاد و اصول حاکم بر نظام انضباطی اسلامی، مسئله ای است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. در این مقاله با رویکردی کیفی و با بهره گرفتن از روش گونه شناسی و روش تدبر در آیات قرآن کریم، ضمن احصاء گونه های نظری موجود انضباط کارکنان، گونه ای نو و مبتنی بر دیدگاه اسلامی با عنوان انضباط تعالی بخش کارکنان، از دل ۲۱۵۰ آیه و ۴۱۵۰ مضمون مرتبط با آن ها، مفهوم پردازی شده است. انضباط تعالی بخش کارکنان، در عرض رویکرد سنتی، تدریجی و مثبت به انضباط کارکنان، منبعث از مبانی معرفت شناسی و
فصل دوم : ادبیات پژوهش
هستی شناسی اسلامی و ساخت یافته بر اساس ۹۵ اصل در ابعاد رهبری، ایمان و اخلاق، افراد، تربیت، قانون و مقررات، نظام تشویق و تنبیه، فرهنگ و جامعه است. انضباط تعالی بخش کارکنان بر مقولاتی همچون فطری بودن تمایل انسان به نظم و انضباط، وجود نظم و غایت مداری در عالم هستی و همنوایی نظام های قانون گذاری (تشریع) با قانون خلقت و فطرت تاکید داشته و رهبری و مدیریت الهی را ضامن ایجاد انضباط در فضایی مبتنی بر آموزش و تربیت، محبت و برادری در روابط بین افراد، سازمان ها و جامعه می داند. در نگاه اسلامی دنیا فقط محل حسابرسی و تشویق و تنبیه افکار، گفتار و اعمال افراد نیست و همه آن ها به دقت در نظام حسابرسی و معاقبه الهی در جهان آخرت بررسی خواهند شد.
کلیدواژگان: انضباط کارکنان، مفهوم سازی، انضباط تعالی بخش کارکنان، انضباط تدریجی، انضباط مثبت، مدیریت اسلامی، نظریه پردازی
۳۸- نقش تعاملات پلیس راهنمایی و رانندگی در رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی توسط رانندگان(الیاسی و تقوی،۱۳۸۸)
زمینه و هدف: این تحقیق به نقش تعاملات اجتماعی پلیس راهنمایی و رانندگی (راهور) در رعایت قوانین و مقررات راهنمایی از سوی رانندگان در راستای برنامه های کلان جامعه محوری پلیس و بهره گیری از تعامل مردم در رعایت قوانین راهور صورت گرفته است. این تحقیق که از نظریات جامعه شناسی و روان شناسی استفاده کرده است، بر این اصل استوار است که به میزان افزایش تعامل پلیس با رانندگان، آنها نیز ارتباطات خود را با پلیس افزایش داده و به قوانین راهور احترام می گذارند.
مواد و روش ها: نوع پژوهش کاربردی و روش آن پیمایشی است. فرضیات تحقیق نیز در پرتو مبانی نظری و تجربی تدوین و فرموله شده و مشتمل بر ۵ فرضیه (تعاملات اجتماعی، برقراری ارتباط با مردم، ابزار خشونت، توجه به خواسته مردم، و استفاده از نظام تشویق و تنبیه) است. جامعه آماری تحقیق در دو بخش کارکنان راهور ناجا در محدوده شهرک آزمایش و رانندگان ۵ منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران بزرگ را تشکیل می دهند. حجم نمونه آماری ۲۵۰ نفر با بهره گرفتن از نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای کارکنان راهور و نمونه گیری تصادفی ساده برای رانندگان انجام گرفته است.
یافته ها: مبنی بر این که هر چه تعامل اجتماعی پلیس و نگرش پلیس راهور نسبت به برقراری ارتباط با مردم بیشتر شده و پلیس راهور از ابزارهای خشونت کمتر استفاده نماید و توجه بیشتری به خواسته های مردم داشته باشد مردم نیز به قوانین راهور پایبندتر شده و نظام تشویق
فصل دوم : ادبیات پژوهش
و تنبیه در میان کارکنان راهور می تواند در افزایش تعاملات اجتماعی آنان و پایبندی مردم به قوانین راهنمایی موثر باشد.
کلیدواژگان: تعامل پلیس با مردم ، تعامل اجتماعی، پلیس راهور Traffic police ، رعایت قوانین راهنمایی Obeying Traffic rules ، رفتار ترافیکی Traffic behaviour، رانندگان Drivers ، نگرش پلیس Police attitude ، تشویق و تنبیه .Persuasion& punishment
۳۹- بازپردازی مفهوم انضباط کارکنان: رویکردی قرآنی (دانایی فرد و همکاران،۱۳۸۹)
موضوع انضباط کارکنان یکی از مسائل اساسی در مدیریت منابع انسانی است که به طور عمده بر کنترل و یا پیشگیری از رفتار نادرست کارکنان در سازمان تاکید دارد. سه گونه انضباط سنتی، تدریجی و مثبت، ناشی از همین تلقی رایج از انضباط است. در گونه سنتی به مدیران این مجوز داده می شود که در صورت بروز رفتار نامناسب از کارکنان، بلافاصله با ایشان برخورد کنند. در حالی که در گونه تدریجی بر برخورد مرحله ای تاکید شده است. در گونه مثبت انضباط، هرگونه تنبیه نفی شده و تنها اقدام مثبت توصیه می شود.
در این مقاله، ضمن بررسی ریشه های نظری هر یک از گونه های مذکور در علم الاجتماع، گونه ای نو و مبتنی بر دیدگاه اسلامی مفهوم پردازی شده است. راهبرد پژوهش کیفی بوده و بر اساس مطالعات کتابخانه ای ساختاربندی شده است که در آن از روش های تحلیلی در طبقه بندی گونه های انضباط کارکنان بهره برداری شده است. به این ترتیب تلاش شده ضمن احصای گونه های موجود انضباط به مثابه گونه های ایدئال در دانش مدیریت، سازه های مبنایی آن ها بر اساس ادبیات علوم اجتماعی بازشناسی شود. دوگان هستی شناسی مبتنی بر دنیاگروی و یا آخرت گروی و اصالت فرد و یا جامعه، حداقل چهارگونه رویکرد به انضباط کارکنان را بازپردازی می کند.
در نهایت این که گونه ایدئال انضباط تعالی بخش بر اساس آیات قرآنی، برای ساخت مفهوم انضباط تبیین شده است.
کلیدواژگان: رفتارکارکنان؛ انضباط کارکنان؛ انضباط تعالی بخش؛ مفهوم پردازی؛ گونه شناسی؛ طبقه بندی؛ مدیریت اسلامی
۴۰- تحلیل و نقدی بر فلسفه تربیتی کانت با تاکید بر نظریه تربیت اخلاقی(بهشتی و نیکویی، ۱۳۸۸ )