اما اعتبار این فرضیات از طریق پژوهشهای مشاهدهای تأیید نشده است. برخی دیگر از پژوهشگران حسابداری اظهار داشتهاند که استفاده کنندگان از گزارشهای سود باید توجه داشته باشند که تنها در صورتی سود حسابداری قابل درک و استفاده است که نحوۀ اندازهگیری و قواعد عملیاتی مربوط به آن نیز روشن باشد (شباهنگ،۱۳۸۷).
سود حسابداری نقش عمدهای را در تعیین ارزش یک واحد تجاری ایفا میکند. لیکن باید توجه نمود که سود یک واحدتجاری حاصل عملیات آن در گذشته است و لذا شرایط و عوامل مؤثر در ایجاد سود آتی را میتوان در وضعیت گذشته واحد تجاری بررسی نمود. بخش عمدهای از این عوامل در قالب اعداد و ارقام حسابداری در گزارشهای حسابداری مالی منعکس میگردد و نشان دهنده آثار تصمیمهای مدیریت بر سودهای آتی میباشند و لذا دارای قدرت پیشبینی هستند (بهرامفر،۱۳۸۷).
سود یکی از متغیرترین مفاهیم در دنیای پیچیده تجارت است که شاید روزی فرا نرسد که بتوان از سود تعریفی ارائه نمود که مورد قبول همگان واقع شود، در میان تعاریف گوناگونی که تاکنون برای سود مطرح گردیده، تعریف زیر یکی از جامعترین آنان است :
«سود از تغییر در حقوق صاحبان سهام یا تغییر در خالص داراییهای یک واحد تجاری طی یک دوره مالی ناشی میگردد، به بیان دقیقتر، سود برآیند کلیه تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه طی یک دوره مالی، به استثنای تغییرات ناشی از سرمایهگذاری توسط صاحبان و توزیع منابع بین آنان میباشد.» (بهرامفر،۱۳۸۷).
سود خالص، مازاد درآمدهای تحقق یافته بر کلیه هزینه های واقع شده در یک دوره مالی معین است که به صورت معادله زیر نشان داده میشود:
هزینه ها – درآمدها = سود خالص
چنانچه مبلغ درآمدهای تحقق یافته بیشتر از هزینه های واقع شده باشد، نتیجه حاصله را سود خالص مینامند. منظور از درآمدهای تحقق یافته، هزینه های واقع شده و مقایسه بین آنان، کاربرد اصل تطابق هزینه ها با درآمدها و همچنین استفاده از روش تعهدی در حسابداری مالی میباشد(بهرامفر،۱۳۸۱).
سود یکی از مفاهیم حسابداری است که از اقتصاد گرفته شده است، اقتصاددانان سود را به عنوان مبلغی از ثروت واقعی یک واحد تجاری تعریف میکنند که واحد مذبور میتواند آن را طی یک دوره مصرف کند و وضعیت آن در پایان دوره، همان باشد که در ابتدای دوره بوده است. این تعریف از سود(سود اقتصادی) دراندازهگیری سود حسابداری به کار نمیرود، زیرا سود اقتصادی مستلزم اندازهگیری ذهنی است و مبتنی بر برداشت عینی از ثروت واقعی نیست و در نتیجه نمیتواند از لحاظ مقاصد حسابداری دارای ویژگی قابلیت اتکای کافی باشد.
تجزیه و تحلیل دقیق از مفاهیم و اهداف سود ویژه، به روشنی بیان میکند که یک مفهوم واحد شاید به خوبی نتواند منظور خاصی را جوابگو باشد، نمیتواند برای کلیه اهداف کافی باشد بنابرین، برای ارائه سود دو دیدگاه وجود دارد که عبارت است از:
۱- مفهوم واحد سود به نحوی که در برگیرنده اکثر اهداف باشد.
۲- چندین رقم سود خاص به وضوح مشخص گردد تا دو رقم بتواند منظور خاص را تأمین کند.
هر دو دیدگاه دارای مشکلات و معضلات مربوط به خود است، هدف اصلی گزارشگری سود تهیه اطلاعات مفید برای افراد نیازمند به گزارشهای مالی است، اما برای درک بهتر، باید اهداف به طور مشخص بیان شود (قرنی،۱۳۸۹)
حساب سود واقعی یا صوری
سود شرکتهای سهامی تحت کنترل نزدیک مدیران تجاری ، سرمایهگذاران و مقامات دولتی است. روند این سودها نقش معناداری در تخصیص منابع و سرمایهگذاری ملی، در سطح نیروی انسانی و در سیاستهای اقتصاد ملی دارد. در نتیجه فرض ثبات ارزش پول، سود شرکتهای سهامی به صورت صوری گزارش میگردد (شباهنگ،۱۳۸۷).
در اندازهگیری سود شرکتها، تفاوتی بین سود و بازیافت هزینه ها وجود دارد. یک شرکت تجاری فقط موقعی سود تحصیل میکند که ارزش کالاهای فروش رفته و یا خدمات ارائه شده آن مازاد بر منابع مصروفه در فرایند کسب سود آن باشد.
در بند ۴۷ بیانیه شماره ۱ هیات استانداردهای حسابداری مالی بیان شده است که از سود میتوان برای ارزیابی سودآوری، توان پرداخت سود سهام، پیشبینی سودهای آتی و ارزیابی ریسک سرمایهگذاری در شرکت استفاده کرد. بنابرین، سود حسابداری مهمترین معیار سنتی ارزیابی عملکرد است اما این معیار دارای نقایصی است. سود حسابداری با بهره گرفتن از روشهای مختلف برای ارزیابی موجودی کالا، مخارج تحقیق و توسعه، استهلاک و ذخایر قابل دستکاری است. همچنین، در محاسبه سود حسابداری، هزینه سرمایه منظور نمیشود. برای رفع این ایرادات، معیار جدیدی به نام ارزش افزوده اقتصادی توسط جول . ام استرن [۲] و جی . بنت [۳] . استیوارت در سال ۱۹۸۹ برای ارزیابی عملکرد معرفی شد(کردستانی،۱۳۸۶).
به طور وضوح، مطالعات تئوری نمایندگی بارها تحت طبقهبندی مدیریت سود قرار گرفته از این رو، مدبربت شرکت تلاش دارد تا سود را تحت تاثیر قرار دهد برای:
۱- ماکزیمم نمودن پاداشها
۲- اجتناب از نقص شروط بدهیهای اوراق قرضه که از پرداخت سود سهام جلوگیری میکند
۳- حداقل نمودن گزارش درآمد برای به حداقل رساندن دخالت دولت اگر مؤسسه قابلیت سیاسی بالائی داشته باشد .
تعریف پیشبینی
در فرهنگ لغت دو اصطلاح[۴] وجود دارد که به معنای پیشبینی یا پیشگوئی است. این دو اصطلاح گاه به معنای مشابه گاه با دو معنی متفاوت به کار میرود. در فرهنگ وبستر، به معنای برآورد کردن یا محاسبه چیزی از قبل[۵] و یا به معنای دانستن چیزی از قبل تعریف شده است(محمدی،۱۳۸۸).
در فرهنگ آریانپور، Forecasting به معنای حدس زدن وقایع آینده از علل و اسباب و قرائن موجود وPrediction به معنای پیشگوئی، گفتن حوادث قبل از وقوع آن ها تعریف شده است. با این حال برای هر دو اصطلاح از جایگزین فارسی پیشبینی و پیشگوئی استفاده شده است. برخی برای دو اصطلاح مذکور معنی یکسانی قائل نیستند برای مثال Forecasting را به معنای فرایند برآورد رویدادهای آتی با بهره گرفتن از داده های قبلی وPrediction را به معنای فرایند برآورد رویدادهای آتی بر مبنای ملاحظات ذهنی به جای داده های قبلی تعریف میکنند. با این تعریفPrediction زمانی انجام میشود که داده های تاریخی دردست نیست و بر مبنای قضاوت تصمیمگیرنده و تجارب شخصی انجام میشود .
در علوم بازرگانی به مفهوم عام، این دو اصطلاح بجای یکدیگر به کار میرود. و به معنای پیشبینی اقتصادی یعنی محاسبات عینی به علاوه قضاوتهای شخصی میباشد. برای ایجاد درک متقابل از فرایند پیشبینی لازم است به اهمیت هدف و صورتبندی پیشبینی به اختصار اشاره شود (محمدی،۱۳۸۸).
تعریف مسأله پیشبینی
برای تعریف مسأله پیشبینی، باید ازمسأله تصمیم شروع کرد. اطلاعاتی که از فرایند پیشبینی حاصل میشود برای بهبود بخشیدن به فرایند تصمیمگیری مورد استفاده قرار میگیرد. بنابرین ماهیت تصمیماتی که اتخاذ میشود بسیاری از ویژگیهای مورد انتظار سیستم پیشبینی را تعیین خواهد کرد. بررسی مسأله تصمیم باید کمک کند تا سؤالات زیر پاسخ داده شود :
چه چیزی پیشبینی میشود؟ عناصر زمانی پیشبینی چیست ؟ پیشبینی چگونه انجام میشود ؟ چه دقتی مورد نیاز است؟