تحلیلگران مالی، مدیران و سرمایه گذاران توجه خاصی به سود گزارش شده دارند. پیشبینی های سود به سرعت بین استفاده کنندگان منتشر می شود و هر گونه بازنگری در آن از نزدیک دنبال می شود. چون ابقای مدیران در سازمان و در مواردی بخشی از پاداش آن ها بر مبنای رقم سود تعیین می شود، لذا آنان سعی میکنند سطح سود مطلوب را حفظ کنند. خبر عدم موفقیت شرکت در رسیدن به سود مورد انتظار، به سرعت باعث کاهش قیمت سهام می شود. شرکت هایی که به انتظارات خود دست مییابند، از طرف سرمایه گذاران استقبال میشوند(رودنشین، ۱۳۸۹).
توجه بیش از حد به رقم سود خالص، باعث شده است که استفاده کنندگان گاهی کمتر به این نکته توجه کنند که رقم نهایی سود حاصل یک فرایند طولانی حسابداری است که در هر مرحله از آن امکان اعمال نظر توسط مدیران وجود دارد. از طرف دیگر، استانداردهای حسابداری نیز در برخی موارد به مدیران امکان میدهد برای زمان بندی واندازه گیری درآمدها و هزینه ها قضاوت شخصی داشته باشند.
توجه بیش از حد سرمایه گذاران به سود خالص، به مدیریت این انگیزه را داده است تا به منظور حفظ رشد پایدار سود، در به کارگیری استانداردهای حسابداری به صورت متهورانه ای عمل کنند(فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۵).
در این میان، برخی تلاش ها برای گریز از توجه صرف به رقم سود خالص، نظر استفاده کنندگان را به اقلام تشکیل دهنده سود معطوف کردهاست. از این رو، علاوه بر سود خالص، یکی از مهم ترین ویژگی های آن ؛ یعنی اقلام تعهدی سود نیز باید مورد توجه قرار گیرد.ازاین رو، تعدیل سود خالص برای انعکاس کیفیت اقلام تعهدی اهمیت پیدا میکند(مک نیکول[۲۲]، ۲۰۰۹). تلاش مدیران برای استفاده از اقلام تعهدی برای بهبود سود، عدم تقارن اطلاعاتی را که موجب ایجاد ریسک اطلاعاتی شده، کاهش میدهد. بنابرین، صرف ریسک تقاضا شده به وسیله سرمایه گذاران کاهش مییابد. تجربیات قبلی نشان داده است، در نمونه های بزرگی از شرکت ها که طی دوره های طولانی بررسی شده اند، اختیارات مدیریت منجر به کسب سودهای فرصت طلبانه می شود. برای مثال، رفتارهایی که انتظار می رود عدم اطمینان اطلاعات را افزایش دهند، به افزایش صرف ریسک تقاضا شده به وسیله سرمایه گذاران منجر میشوند. طبق این استدلال، انتظار می رود تأثیرات تصمیم گیری های مدیریت در شرایط مقتضی از طرفی منجر به بهبود کلی عملکرد شده (که به نوبه خود، افزایش هزینه سرمایه ناشی از فاکتور ذاتی اقلام تعهدی را جبران میکند) و از طرف دیگر ( به دلیل امکان عدم موفقیت مدیریت در عملکرد) موجب ایجاد فضای عدم اطمینان برای سهامداران شده ، موجب افزایش هزینه سرمایه گردد. بر این اساس، کیفیت اقلام تعهدی اختیاری، ترکیبی از افزایش وکاهش ریسک اطلاعاتی را به همراه خواهد داشت. با این حال، انتظار می رود که به طور کلی تأثیر آن روی بازده موردانتظار کمتراز تأثیر جزء غیراختیاری اقلام تعهدی باشد (فرانسیس و همکاران، ۲۰۰۵).
۲-۲-۳) گفتار دوم: ضریب پایداری اقلام تعهدی
۲-۲-۳-۱) رابطه بین اقلام تعهدی و بازده سهام
در پژوهش های حسابداری به ارتباط بین کیفیت سود حسابداری و بازده سهام توجه زیادی شده است، چراکه سرمایه گذاران در پیشبینی مبلغ، زمان و عدم اطمینان وجوه نقد دریافتی از محل سود تقسیمی یا بهره و وجوه حاصل از فروش یا بازخرید قبل از سررسید اوراق بهادار باید تصمیم بگیرند و کیفیت سود برای آن ها مهم است. در واقع، سود دوره جاری و سودهای گذشته میتوانند شاخصی برای پیشبینی سود دوره های آتی باشند و ثبات و دوام این سودها منجر به افزایش کیفیت سود خواهد شد. دراکثر پژوهش های حسابداری سود به دو بخش تعهدی و نقدی تفکیک شده است و اثر هر کدام از این اجزا، در اندازه گیری عملکرد واحد تجاری، بازده سهام، ارزش شرکت و سایر موارد، مورد آزمون قرارگرفته است. با وجود اهمیت پیشبینی سود و بازده سهام برای سرمایه گذاران، مشاهده میگردد که سرمایه گذاران در پیشبینی های خود دچار اشتباه شده و در نتیجه قیمت گذاری اشتباه سهام، بازده های غیرعادی ایجاد شده که به کاهش کارایی بازار منجر شده است. طبق فرضیه بازار کارا که در مطالعات بازار سرمایه توسط فاما(۱۹۷۲) معرفی شد، زمانی که قیمت ها منعکس کننده تمام اطلاعات دردسترس باشد، سرمایه گذاران قادر به کسب بازده های غیرعادی نخواهند بود(وو جین و همکاران، ۲۰۰۹).
۲-۲-۳-۲) ضریب پایداری اقلام تعهدی سودحسابداری و پیامدهای آن
در بسیاری از مطالعات اخیر، بررسی می شود که آیا کارایی در بازارهای مختلف وجود دارد یا خیر؟ در واقع، در بسیاری از این پژوهش ها ، حضور سرمایه گذارانی که سبب بر هم خوردن کارایی بازار میشوند، موردبحث بوده است. اسلون(۱۹۹۶)، مونتایر(۲۰۰۲)، پنکاس(۲۰۰۵) و لافوند(۲۰۰۵) همگی اتفاق نظردارند که سرمایه گذاران زمانی که به گزارش های مالی واکنش نشان میدهند، نبایدصرفاً به نتیجه نهایی (سود خالص) توجه کنند. پژوهش های آن ها نشان میدهد که اجزای متفاوت سودهای گزارش شده، ثبات و پایداری متفاوتی دارندو معیارهای متفاوتی از قابلیت پیشبینی ارائه میکنند. بنابرین، یک سرمایه گذار معقول نه تنها باید به سود خالص توجه کند، بلکه باید بررسی نماید چه میزان از سود در خلق ارزش جریان نقدی پایدار است (ژانگ، ۲۰۰۷).
اسلون(۱۹۹۶) استدلال میکند که سرمایه گذاران زمانی که انتظاراتشان را از سود شرکتها شکل میدهند، تمایل دارند تا پایداری اقلام تعهدی را بیش از واقع و پایداری جریان های نقدی را کمتر از واقع ارزیابی کنند و در این صورت، رابطه منفی بین اقلام تعهدی و بازده آتی سهام ایجاد می شود. اسلون این رابطه منفی را اقلام تعهدی خلاف قاعده نامیده است و وجود سرمایه گذاران بی تجربه را علت ایجاد اقلام تعهدی خلاف قاعده میداند (ژانگ، ۲۰۰۷).
مفاهیم اقلام تعهدی خلاف قاعده، چالشی اساسی برای بازارهای سهام که کارایی نیمه قوی دارند، محسوب می شود. اسلون(۱۹۹۶) اثبات کرد که بازار سهام امریکا در بیش از واقع وزن دادن به جزء تعهدی سود و کمتر از واقع وزن دادن به جزء نقدی سود و به عبارتی، در قیمت گذاری اشتباه نقش داشته است. این رفتار نشان میدهد که بازار، سهام شرکت ها را اشتباه قیمت گذاری خواهد کرد. زیرا تفسیر اشتباه از پایداری جریان نقدی و اقلام تعهدی در پیشبینی سود عملیاتی، توسط اعضای بازار برای شرکتهایی با بالاترین(پایین ترین) اقلام تعهدی، سود یک سال پیش روی بالاتر(پایین تر) را پیشبینی میکنند و از آنجایی که بین سود و بازده رابطه مثبتی وجود دارد، بنابرین، بازده آتی و به دنبال آن قیمت سهام نیز تحت تأثیر تفسیر اشتباه سرمایه گذاران از پایداری اجزای سود قرار میگیرد و در نتیجه، اقلام تعهدی خلاف قاعده و قیمت گذاری اشتباه باعث می شود که معیارهای اقلام تعهدی، بازده های غیرعادی آتی را پیشبینی کنند(هیربار و کولینز[۲۳]، ۲۰۱۰).
۲-۲-۳-۳) رابطه ی پایداری اقلام تعهدی و سودهای آتی
میزان مربوط بودن سودهای جاری برای پیشبینی سودهای آتی، به پایداری سودها بستگی دارد. چنانچه