عوامل درون خانوادگی استرس والدینی
الف) خصوصیات والدین
-
- سن والدین:کم بودن سن والدین میتواند سطوح بالاتری از تنیدگی والدینی را در امر فرزندپروری درپی داشته باشد(مک دنیل وانلیک،۲۰۰۵).
-
-
- جنس والدین:تفاوتهای جنسی والدین در ادراک تنیدگی و نوع آن متفاوت است.برای مثال زنان نسبت به رویدادهای تنیدگی زای زندگی و پیامدهای ناشی ازآن حساسیت بیشتری دارند(به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵).
-
-
- سطح تحصیلات پایین: پژوهشها نشان میدهند که تحصیلات کم والدین در پدیدآوردن تنیدگی بالاتر درآنان نقش به سزایی دارد. البته نتایج پژوهشها در این زمینه متناقض اند وبرخی ازآنها به سطوح بالاتر تنیدگی والدینی در اقشار تحصیل کرده اشاره میکنند(به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵).
- وضعیت تأهل:به رغم این که اکثر پژوهشها بر مادران متمرکز اند، تعدادکمی ازآنها نیز به بررسی سطوح تنیدگی در مادران مجدد به عنوان گروهی مجزا پرداختهاند.پژوهشهایی که به تجربه مادرگری مادران مجرد نظر داشته اند، درمورد تجربه سطوح بالاتر تنیدگی آن ها، اتفاق نظردارند.مادان مجرد در مقایسه با زنانی که مشکلات سازگاری زناشویی دارند ویا حتی ازجانب همسران خودحمایتی دریافت نمی کنند،خود رابا تنیدگی بیشتری مواجه می بینند ومشکلات رفتاری بیشتری را در ارتباط با فرزندانشان گزارش میکنند. پژوهشها نشان دادهاند که رفتارهای مهارگری و انتقادی بیشتری از خودنشان میدهند وفرزندان این مادران نیز دارای رفتارهای انحرافی و نافرمانی بیشتری هستند(وبستر-استراتون ،۱۹۹۰،به نقل از فرزادفر ،۱۳۸۵).
ب) خصوصیات کودک
بسیاری از ویژگیهای کودک با تنیدگی های والدین، مرتبط شناخته شده است که اهم آن به شرح ذیل است:
- سن کودک:
پژوهش ها(ماش و جانسون،۱۹۹۰، به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵)، حکایت از این دارند که مراقبت از کودک خردسال با سطوح بالاتری از تنیدگی همراه است،هرچه سن کودک کمترباشد، مراقبت وپاسخگویی به نیازهای وی برای والدین دشوارتر است.
- جنس کودک:
بلسکی(۱۹۸۴) و بورنشتاین[۴۱](۲۰۰۰) بر این باورند که جنس کودک میتواند تنیدگی زا باشد. لیپر[۴۲](۲۰۰۲) ، با مرورجامع ادبیات پژوهش، به بررسی اثر جنس کودک بر والدگری وشیوه های رفتاری والدین پرداخته است وبراساس این پژوهشها، تحول دختران وپسران متفاوت است. با توجه به تفاوتهای رفتاری مربوط به جنس درطی کودکی، پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که پسران در تنظیم هیجانهای خود با مشکلات بیشتری مواجه اند وبه نظر تحریک پذیرتر از دختران
میرسند. مطالعات انجام شده درمورد تعامل مادر-کودک، به نتایج متناقضی در این زمینه دست یافته اند. در برخی از گزارشها آمده است احتمال پاسخدهی مادران به نشانه های هیجانی پسرانشان درمقایسه با دخترانشان بیشتر است(ملاتستا وهاوی لند،۱۹۸۲، به نقل از سناتور،۲۰۰۴). در حالی که عده ای دیگر به نتایج متفاوتی رسیده اند،مانند، فلدمن(۲۰۰۳)، در پژوهش دیگری یافت که تفاوتهای مربوط به جنس در پاسخگویی مادران ممکن است از آن جا ناشی شود که سطح ابراز هیجان منفی پسران نسبت به دختران بیشتر است. با فرض صحیح بودن این مفروضه، احتمالا فزون طلبی پسران نسبت به دختران بیشتر است، بنابرین به مراقبت بیشتری نیازمندند وسطح بالاتری از تنیدگی والدینی را ایجاد میکنند.از جمله عوامل مؤثر برتنیدگی والدینی است(ماش و جواهر،۱۹۹۰،به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵).
- تربیت تولد :
برخی ازپژوهشگران مانند ماش و جواهر (۱۹۹۰،به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵).ترتیب تولد کودک را یکی از عوامل تنیدگی زا عنوان میکنند.
- پیش رس بودن کودک:
پژوهشهای مگیل-ایونس وهریسون(۱۹۹۹،به نقل از ودووی،گیبسون،کنی،باون واستارت،۲۰۰۴) نشان میدهد، مشکلات کودکانی که زودتر از موعد به دنیا میآیند، به تنیدگی والدینی می انجامد، در رابطه با تنیدگی والدینی، هرچند که گذار به دوره مادر به همراه دارد واین بحران را پیچیده تر میکند، برخی از پژوهشگران معتقدند که آشفتگی روانشناختی و تنیدگی مادرانی که نوزادان پیش رس دارند، نیازمند توجه بالینی است(به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵).
- وضعیت سلامت کودک:
برخی ازپژوهشگران مانند بندل،کالبرسون،شلتون وکارتر[۴۳]،(۱۹۸۶)،سلامت کودک را از عوامل اثرگذار برتنیدگی والدینی می دانند.تنیدگی والدینی دربین والدینی که فرزندان آن ها واجد بیماریهای مزمن هستند،بیشتر است.(به نقل از فرزادفر،۱۳۸۵).
وجود مشکلات رفتاری:
شواهد حاکی از این است که وقتی فرزندان مبتلا به مشکلات رفتاری هستند، والدین سطوح بالاتر تنیدگی را تجربه میکنند(گرینبرگ وکرینک،۱۹۹۰). هاستینگ، (۲۰۰۲) نیز در مطالعه خود نشان داده است که مشکلات رفتاری کودک، تنیدگی والدینی را حتی هنگامی که منزلت اقتصادی – اجتماعی خانواده و حمایت اجتماعی والدین کنترل می شود را پیشبینی میکند.کودکان ونوجوانان که دارای مشکلات رفتاری هستند، ویژگی هایی چون خودکنترلی پایین، رفتار ناپخته، تعبیر غلط از اهداف دیگران و خصمانه دیدن جهان دارند و این خصوصیات باعث مشکلات رفتاری می شود که از مهمترین آن ها پرخاشگری و قانون شکنی است و موجب دردسرهای زیاد در خانه، مدرسه، وجامعه
می شود. اگر این وضعیت ادامه پیداکند و مداخلاتی در جهت کاهش آن ها صورت نگیرد میتواند باعث مشکلات پیچیده، عمیق و طولانی شود(جویبار،۱۳۸۸).
کاهش مشکلات رفتاری کودک متقابلا میتواند افسردگی و استرس والدین را کمتر کرده و از این لحاظ میتواند مزایای بهداشت روانی برای والدین داشته باشد(ایسن هاور[۴۴]، بیکر و بلیچر،۲۰۰۹).
پرخاشگری
خشم وپرخاشگری هیجانهای جهان شمولی هستند که در همه فرهنگها دیده
میشوند (صادقی و همکاران، ۱۳۸۱). واژه پرخاشگری زیر مجموعه اختلال سلوک[۴۵]، از ریشه لاتین «aggression»، مشتق شده که به معنای پیش رفتن و نزدیک شدن به هدفی میباشد.اما در اصطلاح روانشناسی تعاریف بسیار زیادی برای آن ارائه شده است، ازجمله: پرخاشگری معمولا به رفتاری اطلاق می شود که قصدازآن صدمه رساندن (جسمانی وزبانی)به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است.واژه اصلی در این تعریف قصد است(اتکینسون و همکاران،ترجمه براهنی و همکاران،۱۳۸۱).
کریک وکروک پیتر(۱۹۹۵)، پرخاشگری را شامل تمام رفتارهایی می دانند که به قصد صدمه زدن یا آسیب رساندن به دیگران انجام می شود.در این تعریف، صدمات هم شامل صدمات فیزیکی وهم شامل صدمات روانی(صدمه به عزت نفس وموقعیت اجتماعی افراد) میباشد.