ازدواج مصلحتی بر اساس منافع حاصل از آن
آلیس این روزها غذاش شده سالاد و بس. (عادت میکنم ،ص ۲۶۵)
رژیم غذایی به خاطر لاغر شدن و رسیدن به اندام مناسب برای عروسی
اشک توی چشم هاش جمع شد و برای صدمین بار فکر کرد که خدایا خودت منصرفش کن! آبروم جلو همه میره. (همان،ص ۱۳۳)
فرار از طلاق به علت نکوهش اجتماعی
نکنه نازا باشم؟… همشون منتظرن به بچه ام انگ بچسبونن. (همان،ص ۱۳۲)
نازایی به عنوان مورد قابل ملاحظه ای برای بهانه تراشی ها
شاید بفهمه مشتری واسه اینجا پیدا شده از خر شیطون پایین بیاد. (همان،ص ۱۳۲)
ازدواج منیوش و شهاب به دو سال هم نکشید. منیوش بچه را گذاشت پیش شهاب و گفت به مسافرت می رود. (همان،ص ۱۶۶)
ازدواج غلط به خاطر لج و لج بازی با نامزد قبلی.
این که آلیس هر ازدواجی را توهین مستقیم به خودش می دانست فرع قضیه بود. ( همان،ص ۳۲)
توهین تلقی کردن ازدواج دیگران به خود، به علت طولانی شدن مجردی و در آرزوی ازدواج بودن.
دختر پسرهایی که همه از روی قیافه همدیگر را می شناختند و بعضی ها با رد و بدل کردن شماره تلفن یا یادداشت یا به ندرت با سر صحبت باز کردن با هم دوست می شدند. (همان،ص ۱۵۳)بلوغ و تربیت نادرست موجب انحراف
گفتم معاشرت کن، بیرون برو، بگو، بخند. نگفتم عاشق شو. (همان،ص ۱۶۵)
برقراری ارتباط با جنس مخالف به منظور تفریح و خوشگذرانی و رهایی از تنهایی و هم صحبتی نه به قصد دل بستن و تبعاتش.
بابک با دوست دختر باباش مسافرت و مهمانی اند. با دوست پسر مامانش هم همین طور. تازه قرار شده دسته جمعی بروند بیرون. (همان،ص ۱۶۶)
عادی شدن روابط زن و مرد نشانه تجدد و به مد رفتار کردن و این یعنی نفوذ فرهنگ غربی در فرهنگ اصیل ایرانی(تهاجم فرهنگی)
نگرانش بودم غذای بیرون مریضش نکنه. (همان،ص ۱۲۰)
عدم اعتماد به غذای بیرون به منظور نامرسوم بودن استفاده از غذای بیرون.
کاسب های محل از این که آرزو تصمیم گرفته بود کار پدر را دنبال کند اول تعجب کرده بودند، بعد پوزخند زده بودند که زن و بنگاه معاملات ملکی چرخاندن؟ سر دو ماه بریده. (همان،ص ۱۱۰)دید مردان نسبت به زن مبنی بر این که زن از پس بعضی کارها بر نمی آید به خاطر نامناسب بودن آن با روحیاتش و نامناسب بودن آن برای یک زن.
از من بپرسی عروسی باید گرفت. هر چه مفصل تر، بهتر، هم آبروداری است، هم مرد هر چه بیشتر خرج زن کند، بیشتر قدرش را می داند. (همان،ص ۱۳۹)
حمید زیر لبی گفت لعنت به گراهام بل. (همان،ص ۸۷)
توهین به مخترع یک وسیله به خاطر استفاده نادرست مصرف کننده.
هر وقت سروکله مرد بی زنی پیدا می شد آلیس اول آرایش مو عوض می کرد. بعد چند روز یا چند هفته- بستگی به تداوم ماجرا داشت- رژیم می گرفت و … ( همان،ص ۷۰)
و من فکر می کردم کاش آدم همیشه چیزی برای چنگ زدن داشته باشد. رخت یا نرده طلایی یک ضریح، شغلی در اداره… (همان،ص ۷۷)
ناامیدی به خاطر استفاده از امکانات جدید و پیشرفته که مجال فکرهای بیهوده را می دهد.
ماه منیر گفت اگر از شیرین خوشش آمده، چرا با تو حرف زده؟ … رو به مادرش گفت لابد خجالت کشیده. (عادت میکنم ،ص ۶۹)
طفره رفتن به خاطر ترس از سین جیم و ننه من غریبم بازی و دردسر جدید.
برای این که مامان خانم راضی بشه بیشتر توی اینترنت باشم و سر قبض تلفن و کارت اینترنت غر نزنه، وبلاگ جیران و جوجه هایش را نشان دادم. (همان،ص ۱۷۱)
فریب دادن به منظور تحریک احساسات و در اصل راضی کردن فردی به کار خود.
در مدرسه بچه ای نبود که حداقل یک بار سرکوفت طاهره را از بزرگ تری هایش نشنیده باشد. (همان،ص ۲۳۹)
سرکوفت به منظور ارتقای سطح درسی فرزند.
یادت هست گفتم ویولت یک کمی شبیه توست؟ به قول مادرت به من بگو خر. ( همان،ص ۲۸۹)معذرت خواهی به خاطر شبیه دانستن کسی به کسی، نادانسته و به غلط.
طاهره هیچ وقت به خانه ما نمی آمد. شاید چون می دانست پدرم خوشش نمی آید اتاق پدر و مادر طاهره… کوچک بود و جا بازی نداشت. تازه اگر پدرم می فهمید به اتاق سرایدار مدرسه رفته ام… (همان،ص ۲۷۷)
اختلاف طبقاتی به عنوان عاملی برای دور کردن بچه ها از هم
از بیرون غذا می گرفتیم. مطمئن باش غذای بیرون کسی را نکشته. ( همان،ص ۱۰۷)عدم استقبال از غذای بیرون به جهت عدم اعتماد به غذای بیرون.
با خودم گفتم چون می خواهم با امیل درباره امیلی و آرمن صحبت کنم، مادر نباشد راحت ترم. ( همان،ص ۱۴۹)
حل شخصی مسایل خانواده به علت پوشیده نگه داشتن آن تا حد امکان.
خواهش می کنم بعد از این جلو رئیس از کارهای شرکت حرف نزن. خوشش نمیاد زن ها تو مسایل کاری دخالت کنند. (همان،ص ۱۱۵)
سامانه پژوهشی -سیمای جامعه در آثار زویا پیرزاد ۷