-
- طرز رفتار والدین در رشد و تربیت اجتماعی کودک بسیار مؤثر است. اگر والدین مدام با هم مشاجره کنند و بحث از طلاق و جدایی بزنند به رشد اجتماعی کودک لطمه وارد میکنند و موجب اضطراب و دلهره در کودک میشوند و در آینده ممکن است زمینهی انحراف و بزهکاری اجتماعی را در کودک فراهم کنند.
-
- رشد کودک باید با تواناییهایش متناسب باشد که از کودکی به کودک دیگر فرق میکند. متأسفانه اغلب والدین به سن شناسنامهای کودک توجه میکنند و انتظار دارند تواناییهایش را نشان دهد (مثل کودک هم سن و سال خودش) اما به شرایط روحی، عاطفی و اجتماعی مؤثر در توانایی کودک توجه نمیکنند.
- گفتار و کردار والدین نیز نقش مهمی دارد. وقتی والدینی زیاد حرف میزنند و کمتر عمل میکنند و وعده و وعید میدهند و عمل نمیکنند کودک نیز مشاهده میکند و یاد میگیرد و این کودکان در گفتار و عمل خود قاطع و صادق نیستند و به تزلزل روحی و عدم تصمیمگیری و انحراف در گفتار و عمل دچار میشوند (همان منبع).
۲-۱۲ مبانی نظری مسئولیت پذیری
۲-۱۲-۱ تعاریف مسئولیت
احساس مسئولیت، پشتوانهی بزرگی برای تحقق اهداف و موفقیت برنامه هاست (ابوطالبی، ۱۳۸۹). از طریق مسئولیت پذیری، رابطه انسان با خود، همنوعان و طبیعت متعادل میشود (سهیلی، ۱۳۸۷). مسئولیت پذیری گوهر ارزشمندی است که با وجود آن انسان بر همه مخلوقات جهان برتری یافته است. تاکنون از مسئولیتپذیری تعاریف فراوانی ارائه شده است که هر کدام جنبهای از آن را مدنظر قرار دادهاند. در فرهنگ سخن، مسئولیت به معنی کاری را عهدهدار شدن و عواقب و پیامدهای آن را پذیرفتن، پاسخگو بودن، موظف بودن، تعهد به کسی یا چیزی و در لغت نامه دهخدا به معنی ضمان، تعهد ضمان، مواظبت امری کردن، متعهد کردن، موظف بودن آمده است. کلمز و بین[۴۳]، مسئولیت را از لحاظ لغوی، توانایی پاسخ دادن و در عرف عام به مفهوم تصمیمگیری مناسب و مؤثر دانستهاند. منظور آن ها از تصمیمگیری مناسب این است که فرد در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که از او میرود، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر وی شود. مسئولیت ارثی نیست و از راه تجربه کسب میشود (کلمز و بین، ترجمه علیپور، ۱۳۸۷).
اصل مسئولیت عبارت است از: « افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشارهای بیرونی از الزامهای درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده میشود » (باقری، ۱۳۸۶). واژه مسئولیتپذیری به معنی توانایی پاسخ دادن و به مفهوم تصمیمگیریهای مناسب و مؤثر است. بسیاری از والدین تلاش میکنند تا با مسئولیتپذیر کردن کودکان این توانایی را در آن ها به وجود بیاورند که در زندگی، تصمیمگیری مناسب و مؤثری داشته باشند (فدایی، ۱۳۹۱).
مسئولیت پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست میشود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد و یا رد کند. مسئولیتپذیری در روند صحیح رشد انسانها پدید میآید. مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد. وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول میکند و باید حتماً انجام بگیرد. وقتی از کسی میخواهید مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او مشخص شود که موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی، به دست میآورد، البته اجباری برای پذیرش این درخواست وجود ندارد. در واقع، مسئولیت انتخابی آگاهانه است؛ درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای طرفین، مشخص است. پیشنهاد مسئولیت نباید با احساس گناه یا احساس بدهکاری و یا اعمال زور و مبارزه برای کسب قدرت همراه باشد، بلکه باید بدون فشار مالی یا عاطفی مطرح شود (ایزدی، ۱۳۸۶).
مسئولیتپذیری، توانایی محاسبه دقیق محدودیت ها و عواقب موقعیت های خاص، امتیازات، آزادی ها، تحلیل علل و عوامل مؤثر در موقعیت ها و سازگاری متناسب رفتارهای شخصی است. احساس مسئولیت نوعی احساس عملی در به کارگیری توانایی ها و کوشش برای تطابق و سازگاری مردم است و عدم تطابق با آن نوعی قانون شکنی و نپذیرفتن مسئولیت ها و وظایف است (گالن[۴۴]، ۱۹۸۸، به نقل از اسلامی، ۱۳۹۱). مسئولیت به معنی توانایی پاسخ دادن، موظف بودن و یا متعهد بودن به انجام امری میباشد (کلمز، ترجمه علی پور ، ۱۳۸۷).
صاحبنظران و متخصصان مختلف نیز برداشت ها و تبیینهای خاصی را در مورد معنا و مفهوم مسئولیتپذیری ارائه کردهاند. از دیدگاه فروم[۴۵](۲۰۰۴)، مسئولیت پذیری صرفاً وظیفه یا تکلیفی نیست که باید توسط یک فرد انجام گیرد، بلکه بر عکس، بیانگر نوعی احساس و حالت است که توسط خود فرد برانگیخته شده و حامل و در بردارندهی پاسخ و واکنش فرد نسبت به نیازهای دیگران به صورت آشکار و پنهان است.
مسئولیتپذیری به معنی متعلق بودن انتخاب ها و داشتن شخصیت پاسخگو برای خود و عمل مسئولانه در ارتباط با سایرین است (بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳). ایزدی فرد و کاویار (۱۳۸۹) مطرح میکنند که مسئولیتپذیری در واقع همان پاسخگویی است؛ زیرا پاسخگویی؛ نوعی فرمانبرداری و اجابت درخواست دیگران در برابر وظایفی است که بر عهده دارند و برای شخص تعهد ایجاد میکند. از منظر آنان، عنصر اصلی مسئولیتپذیری، پاسخگویی است؛ یعنی اصالت دادن به حقوق دیگران، به این معنا که: شما حق دارید و من تکلیف دارم. به طور کلی میتوان گفت که مسئولیتپذیری انسان، برآمده از خودآگاهی و اختیار اوست؛ نوعی رفتار اخلاقی است که با الزام همراه بوده و تعهد آور است.
از سوی دیگر، باید به این نکته تأکید کرد که مسئولیتپذیری در ابعاد فردی و اجتماعی به مثابه ابزار اصلی حفظ انسجام و همبستگی اجتماعی در عین احترام به تفاوتهای موجود است، یعنی اینکه مسئولیتپذیری در بعد شخصی، زمینهساز مسئولیتپذیری اجتماعی است و مسئولیتپذیری اجتماعی نیز پیامد های اجتماعی و فرهنگی زیادی دارد که یکی از مهمترین آن ها، دیگرخواهی در روابط اجتماعی است (سروش، ۱۳۹۱).
سارتر معتقد است که که به راستی وجود مقدم بر ماهیت است، پس بشر مسئول وجود خویش است. مسئولیت حرکت اتومبیل با راننده است، اما بشر که هر چه هست در خود اوست، مسئولیت تمام، جز به عهده ی خود او نمی تواند بود (سارتر[۴۶]، ترجمه رحیمی، ۱۳۸۹). گینات معتقد است که احساس مسئولیت در درون فرد ریشه دارد و ارزش هایی که آن فرد در خانه و اجتماع کسب می کند، آن را رشد و جهت میدهد. به عنوان مثال: احساس مسئولیتی که بر مبنای ارزش های مثبت، استوار نباشد، میتواند ضد اجتماعی و ویرانگر باشد (گینات[۴۷]، ترجمه سرتیپی، ۱۳۸۸).