۴- گروههای کنترل کیفیت : گروههای کنترل کیفیت ،گروههای متشکل از کارکنان یک بخش به صورت داوطلبانه هستند که این گروه ها درجهت بهبود فعالیت ها به طور منظم ، تشکیل جلسه داده و به ارائه روش هایی برای بهبود کیفیت می پردازند. هرگروه دارای یک سرگروه است که از بین خود اعضاء توسط خود آن ها انتخاب می شود ، در ضمن هرگروه بر اساس ضوابط و پیشنهاد ها و روش های ارائه شده مورد تشویق مناسب قرار گیرد .
۵- مشارکت در مالکیت : تجربه های کامیابی که از شرکت دادن کارکنان در کارگردانی سازمان های صنعتی و بازرگانی به دست آمد چنان نوید بخش بوده که راه برای گشودن دروازه مشارکت در مالکیت نهاد های صنعتی و بازرگانی هموار گردید .طرح مشارکت کارکنان در مالکیت هم اکنون پذیرش همگانی یافته و آثار سودمند آن در عمل پدیدار شده است . مردم از پیامد های کارو کوشش خود بهره سرراست می گیرند و به بهبود چیزی که خود در پدید آوردن آن شریکند شوق بیشتر نشان میدهند . مالکیت رسمی و عملی کارکنان به مالکیت روانشناختی و یکپارچگی آنان با مدیریت می انجامد و پیامدهای اجتماعی ، روانشناختی و رفتاری پدید می آورد. بنابرین می توان گفت مشارکت در مالکیت در واحد های تولیدی و صنعتی بیشتر کاربرد دارد تا واحد های اداری و غیر انتفاعی (طوسی ،۱۳۷۷)
۶- سیستم کنترل کیفیت جامع : فلسفه این سیستم عبارت است از اینکه ،کیفیت هر کالا یا خدمت به عهده انجام دهنده آن است ،چنانچه انگیزه مناسب و آموزش لازم برای کارکنان در مؤسسات فراهم گردد ، باعث خواهد شد که فرد فرد آن ها سعی کنند تا در کار روزانه شان به بهبود کیفیت کمک کنند . بنابریان مدیریت بایستی وسایلی فراهم سازد که از نیروی فکری و هوشی کارکنان به طور مطلوب استفاده شود (عباس زادگان ،۱۳۷۶)
۷– سیستم پیشنهادها : یکی دیگر از برنامه های مشارکتی ،سیستم مشارکت از طریق ارائه پیشنهاد (سیستم پیشنهادها ) است که در کشور ما نیز با توجه به اوضاع ،شرایط ،روحیات ، فرهنگ ،آداب وسنن ملی به عنوان نخستین روش اجرایی مدیریت مشارکتی انتخاب شده و بیش از چند سال است که عملا در تعدادی از کارخانه ها ، سازمان ها و مؤسسات خصوصی و بعضا دولتی به اجرا درآمده است . بر اساس این طرح که باانگیزه اعتلای روحیه تعاون و همکاری کارکنان و همچنین ایجاد احساس مسئولیت آنان در مشارکت در سرنوشت سازمان است ،کلیه کارکنان از عالی ترین رده سازمانی تا پایین ترین سطح آن میتوانند پیشنهاد ها ،ایده ها و ابتکارات و نظرات خود را برای رفع مشکلات و نارسائی های موجود درروند کارهای سازمان ارائه دهند .در این سیستم پیشنهاد دهندگان برطبق ضوابط خاص خود مورد تشویق قرار می گیرند . محققان به این نتیجه رسیده اند که سیستم پیشنهاد های کارمندان یه روش مفید برای به دست آوردن و کاربرد ایده های خلاق کارمندان میباشد (فیربانک وویلیام، ۲۰۰۱) به ویژه وقتی که در دنیایی کار میکنند که ابتکار و بهبود مستمر نقش حیاتی در موفقیت اقتصادی بازی میکنند ( منیم و بوهمید ،۲۰۰۴).
عوامل اثر گذار بر مدیریت مشارکتی :
باوجود مزایای بسیاری که برای مدیریت مشارکتی ذکر شد جستجو در نظرات و مطالعات اندیشمندان مختلف مارا به سوی این پیش فرض اساسی رهنمون میسازد که مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی تجویز شدنی نیست ، بلکه بستگی تام به عوامل و شرایطی دارد که در صورت وجود یا برقراری این پیش نیازها می توان از موفقیت و اثر بخشی اجرای الگو های نظام مدیریت مشارکتی در سطح سازمان سخن گفت به طور کلی می توان گفت متغیر های زیادی نظیر دانش و مهارت کارکنان ،گرایشات و شخصیت کارکنان ، رهبری ،ساختار سازمان ،اندازه سازمان ،سیستم های سازمانی ،فرهنگ سازمان، تکنولوژیِی ، ماهیت مسئله ، ویژگی های وظیفه ای ،زمان ،اتحادیه ها و ماهیت .
منافع و مزایای به کارگیری مدیریت مشارکتی :
به کارگیری نظام مدیریت مشارکتی در سازمان ها دارای مزایا و منافعی میباشد که در ادامه به بهترین آن ها اشاره میگردد. قبلا تذکر این نکته لازم است که مدیریت مشارکتی در موقعیت های متفاوت به نتایجی متفاوت میرسد و اینگونه نیست که در تمام سازمان ها نتایج مشابه به دست آید.
به دیگر سخن ممکن است در یک موقعیت نتیجه به کارگیری مدیریت مشارکتی در یک سازمان مثبت و در سازمان دیگر منفی باشد، بدینلحاظ مدیریت مشارکتی یک نگرش اقتضائی میباشد .
به طور کلی برخی از منابع و مزایای به کارگیری مدیریت مشارکتی عبارت است از :
۱-موجب کاهش مقاومت در برابر تغییرات میگردد: موضوع تغییرات در سازمان ها همیشه یک موضوع چالش برانگیز بوده و مقاومت هایی را از طرف افراد و گروههای مختلف ایجاد کردهاست از طرف دیگر مدیریت هیچ گریزی از تغییر دائم در شرایط متغیر و متحول امروزی ندارد. معمولا اعلام و اعمال تغییرات از بالا به پایین که مرسوم اکثر سازمان ها بوده است شیوه موفقی نبوده و باشکست همراه میباشد .چرا که وقتی تغییرات در یک محیط بسته و از طریق سلسله مراتب سازمانی به پایین دست اعمال می شود تا بخواهد این تغییرات به پایین دست ، یعنی جایی که باید تغییرات درک ، فهمیده و اجرا شود برسد معنی ومفهوم آن در اثر سوء برداشت ها و ادراکات ،مخدوش شده و در نهایت منجر به شکست آن میگردد . در صورتی که درنظام مدیریت مشارکتی به دلیل درگیر بودن کارکنان از نزدیک در فرایند تصمیم گیری ضرورت انجام تغییرات به خوبی فهم میگردد و در هنگام اجرا نیز باحداقل مقاومت از طرف کارکنان روبرو میگردد(نائلی، ۱۳۷۵) علاوه بر این، روش های مشارکتی و صحبت های باز میتواند تغییرات در دیدگاه ها را مشخص نموده و موجب ارتقای تغییرات در فرهنگ موجود گردد.(سیپولا ،۲۰۰۷)
۲-موجب واقعی تر شدن تغییرات میگردد: از دیگر مزایای مدیریت مشارکتی آن است که به دلیل نزدیک بودن کارکنان با عملیات اجرایی سازمان ها موجب می شود وقتی که آنان در فرایند تصمیم گیری مشارکت می نمایند با ارائه پیشنهادات و نقطه نظرات واقعی تر در خصوص انجام تغییرات فرایند تغییر سازمانی را واقعی تر نمایند(نائلی، ۱۳۷۵) مشارکت برروی ادارک افراد از تغییرات سازمان تاثیر گذاشته وباعث می شود که راه های مورد انتظار برای انجام تغییرات درست کشف گردد .(دنیل ،آلفرد و استیون، ۲۰۰۳)
۳-موجب ایجاد تعهد در انجام تصمیمات سازمانی میگردد: مشارکت افراد در تصمیمات درک آنان را از چگونگی اتخاذ تصمیمات افزایش داده وتعهد آنان نسبت به به کارگیری تصمیمات را افزایش میدهد(ویت، ۲۰۰۰) بااستفاده از روش مدیریت مشارکتی مدیران میتوانند تعهد و وفاداری کارکنان را به دست آورند(گبریگیورگیس و کارستن، ۲۰۰۶)
۴- موجب افزایش انگیزه و رضایت شغلی در کارکنان میگردد: به کارگیری نظام مدیریت مشارکتی در سازمان ها به جهت احساس حرمت و حضور جدی که کارکنان می نمایند باعث تحریک انگیزش شده وافراد در تعامل با یکدیگر وبا مدیران و شرکت در فرایند تصمیم گیری سازمان به خود بالیده و همین امر موجبات خشنودی و رضایت خاطر آنان رافراهم می آورد (استانتون، ۱۹۹۳)