- طراحی شیوه های تدریس انفرادی و گروهی برحسب نیازهای دانشآموزان؛
۲٫ فعالیتهای ضمن تدریس:
-
- نظارت مستمر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در جهت اهداف آموزشی؛
-
- شناسایی نقاط قوت و ضعف دانشجویان در فرایند یادگیری؛
-
- انطباق روشهای تدریس با تواناییها و نیازهای فردی دانشجویان؛
-
- ارائه بازخورد منظم و معتبر به دانشآموزان و تشویق آنان به یادگیری؛
- قضاوت درباره پیشرفت تحصیلی دانشآموزان از طریق سنجش عملکرد آنان؛
۳٫ فعالیتهای بعد از تدریس:
-
- ارائه گزارش روشن به دانشجویان در مورد نقاط قوت و ضعف آنان؛
- ثبت و گزارش نتایج سنجش برای تجزیهو تحلیل داده ها به منظور:
الف) ارزشیابی اثربخشی تدریس
ب) ارزشیابی محتوا و وسایل آموزشی
ج) تصمیمگیری درباره روشها و برنامه های آینده (پاشا شریفی،۱۳۸۳: ۲۱۵).
۷-۲ جایگاه عنصر ارزشیابی و ارتباط آن با فرایند آموزش
امروزه ارزشیابی بخش جداییناپذیر فرایند یادگیری-یاددهی است و از آن عمدتاًً برای هدایت و بهبود یادگیری یادگیرندگان استفاده میشود. لفرانکویس در مدل سه مرحلهای آموزش، جایگاه عنصر ارزشیابی و ارتباط آن را با فرایند آموزش به این صورت ترسیم میکند:
۱-۷-۲) مرحله پیش از آموزش: تعریف هدفهای آموزشی، تعیین سطح آمادگی یادگیرندگان، طراحی و انتخاب روشها و راهبردهای مناسب آموزشی.
۲-۷-۲) مرحله آموزش: تدارک فرصتهای مناسب یادگیری برای یادگیرندگان و نظارت بر پیشرفت تحصیلی آنان، شناسایی نقاط قوت و ضعف یادگیرندگان به هنگام فعالیتها و کوششهای یادگیری، انطباق روشهای آموزشی با نیازهای یادگیرندگان، ارائه بازخورد و اعمال تشویق مداوم و ایجاد انگیزه برای یادگیرندگان در جهت یادگیری، قضاوت درباره میزان پیشرفت یادگیرندگان در ارتباط باهدفهای آموزشی.
۳-۷-۲) مرحله پس از آموزش: سنجش و توصیف میزان تحقق هدفهای آموزشی، میزان بازخورد به یادگیرندگان در مورد نقاط قوت و ضعفهای یادگیری یادگیرندگان، ارزشیابی اثربخشی مواد آموزشی و روشهای آموزش، تصمیمگیری برای مرحله بعد آموزش.
همان طور که از مدل سه مرحلهای لفرانکویس استنباط میشود، در تمامی مراحل آموزش ارزشیابی به گونهای مستمر و غالباً غیررسمی، همراه با آموزش و به عنوان بخشی از تجربه ها و فعالیتهای یادگیری انجام میشود و عاملی اثرگذار بر فرایند یادگیری-یاددهی به شمار میرود (شریفیان،۱۳۸۸: ۳۹).
معلمان با بهره گرفتن از شیوه ها و ابزارهای اندازهگیری و ارزشیابی نه تنها از کم و کیف یادگیری دانشآموزان و دانش جویان اطلاع حاصل میکنند. بلکه بر خود و یادگیرندگان آشکار میسازند که یادگیرندگان تا چه اندازه در نیل به هدفهای آموزشی از قبل تعیینشده موفق بودهاند. ارزشیابی عامل مهمی است تا به کمک آن، معلمان به تشخیص و رفع نواقص یادگیری دانشآموزان و اصلاح و بهبود شیوه های آموزشی خود اقدام کنند. ارزشیابی میتواند به عنوان یک وسیله کنترل کیفیت نیز مفید باشد تا بر اساس آن بتواند اطلاع و اطمینان حاصل کرد که در هر درس و هر دوره آموزشی چه نتایجی به دستآمده است؛ بنابرین ارزشیابی از آموختههای دانشآموزان در هر درس و هر دوره آموزشی تنها به ارزشیابی پایان دورهیا نیمسال تحصیلی منحصر نمیشود. بلکه به منظور تعیین بهترین نقطه شروع آموزش، بهبود امر یادگیری، رفع نواقص آموزشی و تعیین میزان یادگیری دانشجویان و استفاده از انواع ارزشیابی آغازین، تکوینی و پایانی امری ضروری است (اسد زاده دهرانی،۱۳۷۳: ۵).
۸-۲ جایگاه و نقش ارزشیابی در برنامه آموزش و یادگیری نتیجه مدار
ارزشیابی در رویکرد نتیجه مدار تابعی از نگاه به یادگیری، روشها و راهبردهایی است که در جریان آموزش از سوی معلمان به کار گرفته میشود. چون در این رویکرد تأکید عمده بر بازده و نتیجهیادگیری است ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به دنبال آن است تا میزان پیشرفت یادگیرنده را در نیل به هدفهای آموزشی یعنی رفتارهای قابلمشاهده و اندازهگیری که انتظار میرود در پایان درس از یادگیرنده سر بزند، موردسنجش قرار دهد. بنابرین طرفداران رویکرد نتیجه مداری برای ارزشیابی تنها به نقش میزان تحقق هدفها توجه دارند و سایر نقشهای ارزشیابی را نادیده میگیرند در این رویکرد استفاده از انواع ابزارهای اندازهگیری عینی مانند صحیح –غلط[۲۸]، کوتاه پاسخ[۲۹]، جور کردنی[۳۰]، چندگزینهای[۳۱] و نظایر آن بیشترین کاربرد را دارد (احمدی،۱۳۸۳: ۴۷).
۹-۲ جایگاه و نقش ارزشیابی در آموزش و یادگیری فرایند مدار
مهمترین مشکل ارزشیابی نتیجه مدار آن است که بیشتر به اندازهگیری و سنجش فرآوردهها و نتایج یادگیری توجه میکند و کمتر به بررسی مهارتهای شناختی، روانشناختی فراگیران و کیفیت یادگیری آنان میپردازد. ازآنجاکه در رویکرد فرایند مداری، فرایند یادگیری و چگونگی آموختن مهمتر از بازده و نتایج یادگیری است. اولاً ارزشیابی به عنوان بخشی از فرایند آموزش و یادگیری جنبه مستمر و تکوینی دارد که به صورت تدریجی و مرحلهبهمرحله فرایند آموزش و یادگیری را از جنبههای مختلف مورد ارزشیابی قرار میدهد. ثانیاًً این نوع ارزشیابی مبتنی بر عملکرد یادگیرنده است که از طریق آن شیوه بهکارگیری دانشها، مهارتها و نگرشهای فراگیران در جریان عمل مورداندازهگیری و سنجش قرار میگیرد. در این رویکرد از روشهای ارزشیابی عملکردی[۳۲] استفاده میگردد که میتوان آن ها را به دودسته روشهای ساختاریافته[۳۳] و روشهای غیر ساختاری[۳۴] تقسیم کرد. درروشهای ساختاریافته مانند استفاده از مشاهدات، فهرستهای وارسی رفتار[۳۵]، معیارهای درجهبندی[۳۶] و آزمونهای عملکردی[۳۷] هست که معلم از قبل با توجه به هدفها و محتوای آموزش برنامهریزی میکند و ابزارهای موردنیاز را طراحی و به کار میگیرد. در حالی که درروشهای غیر ساختاری یا ساختار نیافته مانند بررسی نمونه کارهای فراگیران، فعالیت فراگیران در فوقبرنامه و …معلم بدون برنامهریزی قبلی فرصت مییابد تا تواناییها، قابلیتها، مهارتها، نوآوریها و نگرشهای فراگیران را در شرایط زنده یادگیری مورد ارزیابی قرار دهد (احمدی،۱۳۸۳: ۵۱-۵۰).
ارزشیابی فرآیندی در ابتدای آموزش باهدف تعیین و تشخیص سطح آمادگی و تجربیات پیشین فراگیران تحت عنوان «ارزشیابی آغازین» به کار گرفته میشود.
در جریان آموزش، هنگامی که یادگیری در حال تکوین و شکلگیری است ارزشیابی فرآیندی باهدف کشف موانع موجود که سر راه فرایند آموزش و یادگیری وجود دارد با عنوان «ارزشیابی تکوینی یا مرحلهای» ظاهر میشود تا اطلاعات لازم را برای بهبود و اصلاح فرایند یاددهی-یادگیری در اختیار قرار دهد. پیوستگی و استمرار ارزشیابی در هر مرحله از فرایند آموزش و یادگیری درنهایت نشان خواهد داد که هدفهای آموزشی چگونه و تا چه اندازه تحققیافتهاند. ازاینرو با اینکه در آموزش و یادگیری فرآیندی به ارزشیابی پایانی و مجموعی اهمیت داده نمیشود، میتوان گفت که مجموعه ارزشیابیهای تکوینی، چگونگی و میزان پیشرفت تحصیلی را در پایان یک دورهیا یک بخش از آموزش نشان خواهد داد (احمدی،۱۳۸۳: ۵۹).