ج)پاسخهای شناختی: استرس بر حافظه و تمرکز،تأثیر زیادی میگذارند. زمانی که افراد مشغول دادن امتحان پر استرسی هستند ممکن است پرسشی را دیر بفهمند یا موضوعی را که به خوبی مطالعه کردهاند بخاطر نیاورند. استرس می تواند فعالیتهای ذهنی را اغلب به وسیله منحرف کردن توجه مختل کند.
د)پاسخ فیزیولوژیک: پاسخهای هیجانی در بدن انسانها همیشه،با تغییرات فیزیولوژیک همراه است. دستگاه عصبی خودکار در بدن تمام موجودات وجود دارد که در مقابل وقایع استرس زا علائمی را به سیستم درونریز میفرستند. موجبات فعال شدن سیستم خودکار عصبی را فراهم می کند. نتیجه این فعالیت علائم جسمی است از جمله:تپش قلب،تعریق،لرزش و احساس آشوب در دستگاه گوارش،سیخ شدن موهای بدن،تغییرات فشار خون،انقباض عضلات و…،بسیاری از این تغییرات به خاطر رها شدن هورمونهای غدد درونریز بدن مثل:کاتهکولامینها و استروئیدها میباشد. این پاسخها را که اصطلاحاً پاسخ جنگ و گریز نیز گفته می شود در اغلب جانوران در مواجهه با عوامل ترسآور روی میدهد. اضطراب که نوعی ترس مزمن است نیز پاسخهای نسبتاً مشابهی را در انسان ایجاد می کند. (جان بزرگی و انوری،۱۳۸۲).
۲-۱۹٫واکنش روانی به استرس
کارکرد اصلی “من” حفظ تعادل بین دو نظام یکپارچه فیزیولوژیکی و نظام روانی موجودات انسانی است،نظامهایی که به نوبه خود،در مجموعه پیچیدهتر شخصیت،به هم آمیخته اند. بنابرین،پایگاه من به طور دائم، زیر فشار خواسته های غریزی نیازهای جسمانی و تهدیدها و خواسته های مفرط ناشی از محیط بیرونی قرار دارد که باعث استرس آن میشوند و بررسی مکانیزم هایی که این پایگاه برای مقابله با تنشهای روانی-عاطفی به کار میبندند،ضروری به نظر میرسد. (استورا-به نقل از دادستان،۱۳۸۷).
۲-۲۰٫نشانگان عمومی انطباق
هانس سلیه دانشمند کانادایی جزء اولین کسانی بود که متوجه این پاسخهای مشابه در مقابل استرسهای غیر اختصاصی شد. امروزه این پاسخ غیر اختصاصی به انواع موقعیتهای زیانآور را استرس مینامد. سلیه واکنشهای استرس را که موجب نشانگان انطباق عمومی GAD[57] می شود توضیح داد.
نوعی پاسخ استرس بدن است که از سه مرحله تشکیل شده است. هشدار[۵۸]،مقاومت[۵۹] و فرسودگی[۶۰]،این سه مرحله پی در پی و متوالی هستند. یعنی منبع استرس مرحله هشدار را برای شروع نشانگان عمومی انطباق به صدا در میآورد و اگر استرس برطرف شود یا نتوان با آن مقابله کرد بدن وارد مرحله مقاومت و در نهایت فرسودگی خواهد شد. (بلوننا[۶۱]،۲۰۰۷).
۱٫ هشدار:همان مرحله اول در مقابل احساس تهدید است یا همان واکنش جنگ و گریز. در این مرحله یک شوک اولیه کم مقاومت توسط یک شوک و ضربه متقابل دنبال می شود که طی این عمل مکانیسم دفاعی فرد به راه افتاده و فعال میگردد و اگر در چنین وضعیتی فرد آزمایش شود نشانه های زیر در او یافت می شود: افزایش تعداد تنفس،افزایش فشار خون،افزایش ضربان قلب،نشستن عرق سرد بر پیشانی،پریدگی رنگ چهره و تنش و انقباض عضلانی. این موارد حالتهایی است ناشی از تغییرات فیزیولوژیکی و عصبی ناشی از فشار روانی است،مرحله نخست یا هشدار (اعلام خطر) نامیده می شود. در این مرحله مقاومت بدن برای آمادگی مبارزه با عامل فشار روانی به اندکی پایینتر از حد معمول کاهش مییابد. پس از این مرحله،مرحله دوم که مقاومت است آغاز می شود (انوری و سرایداریان،۱۳۷۶).
۲٫ مقاومت: در این مرحله ارگانیزم با عامل فشارزا (عنصر استرس زا) سازگار می شود. طول مدت سازگاری بستگی به این دارد که عامل فشارزا تا چه حد شدید باشد و چقدر ارگانیسم در کنار آمدن با عامل فشارزا سازگار میگردد. سازگاری بزرگ در اینجا به معنی چرخه طولانی مقاومت است،گرچه درباره اینکه بدن تا چه مدت بتواند در این مرحله سازش پیدا کند،محدودیتهایی وجود دارد. سلیه عقیده داشت که میزان استرس و تداوم آن تغییرات هورمونی و عصبی مستمری را ایجاد می کند که ممکن است کنشهای داخلی بدن را در هم بشکند. این امر به نوبه خود ممکن است بیماریها و اختلالات انطباقی به وجود آورد که این اختلالات شامل زخم معده،ورمهای زخمی روده (تورم رودهی بزرگ)،بیماری فشار خون و بیماری قلبی-عروقی،فعالیت بیش از حد تیروئید و آسم برونشیتی (تنگی نفس) به علت انقباض عضلات جداره نای است. بعلاوه سلیه اعتقاد داشت که این تغییرات ممکن است دستگاه ایمنی بدن را تضعیف کند و احتمال خطر عفونت از عوامل دیگر را بیشتر کند. (کورتیس[۶۲]،۱۹۶۳ به نقل از سهرابی ۱۳۸۴).
۳٫ فرسودگی: پس از گذراندن مرحله دوم فشار روانی در بسیاری از موارد ممکن است حالت آرامش یا بهبود پدید آید. در این حال،عامل تحریک کننده از میان رفته،اکنون بدن از نظر عصبی و فیزیولوژیکی مشغولی ترمیم می شود،یعنی غدههای مربوط فرصتی برای تجدید نیرو و بازسازی پیدا میکنند و برای رویارویی با فشار روانی بعدی آماده میشوند و وضع فیزیولوژیک و روانی فرد به حالت عادی برمیگردد. چنین حالتهایی اگر طولانی نباشند زیان چندانی به بدن وارد نمیآورد. اما اگر واکنش به درازا بکشد و حالت بهبود یا برگشت به حالت عادی بسرعت از میان برود یا کوتاه شود،در این حالت تغییرات داخلی بدن بسیار شدید است و در نتیجه فرد بی آنکه فرصتی برای ترمیم پیدا کرده باشد به کلی خسته و فرسوده می شود. در مرحله فرسودگی منابع حیاتی به پایان رسیده و حتی ممکن است مرگ وی فرا رسد (انوری و سرایداریان،۱۳۷۶).
۲-۲۱٫ پاسخ نوروترانسمیتری (عصب-رسانهای) به استرس
استرسزاها دستگاه نورآدرنرژیک (بارزتر از همه،در لوکوس سرولئوس) را فعال میکنند و سبب رها سازی کاتهکولامینها از دستگاه عصبی خود مختار میشوند. عوامل استرس زا همچنین دستگاههای سروتونرژیک مغز را هم فعال میکنند که علامت آن،افزایش گردش سروتونین است. بر اساس شواهد اخیر،با این که گلوکوکورتیکوئیدها معمولاً عملکرد کلی سروتونین را تقویت میکنند،ولی تفاوتهایی در انواع فرعی گیرنده های سروتونینی که توسط گلوکوکورتیکوئیدها تنظیم میشوند وجود دارد. این مسئله می تواند عملکرد سروتونرژیک را در افسردگی و بیماریهای مرتبط با آن نشان دهد. به عنوان مثال، گلوکوکورتیکوئیدها می توانند فعالیتهای سروتونین را که با میانجیگری۵-HT2انجام میشوند افزایش دهند و از این طریق در تقویت اثرات این نوع از گیرنده ها نقش داشته باشند؛از طرفی گیرنده های مذکور در پاتوفیزیولوژی افسردگی اساسی نقش دارد. استرس انتقال عصبی دوپامینرژیک را نیز در مسیرهای مزوپرهفرونتال افزایش میدهد.